مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 147
بازدید دیروز : 486
کل بازدید : 780456
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 

برخی از کارشناسان معتقدند نماز خواندن تنها غذای روح انسان نیست , بلکه جسم انسانها را نیز تقویت می کند

 و آنها را در مبارزه با مشکلات روزمره یاری می دهد . وقتی چشمها در حالت نماز ثابت می ماند جریان فکر هم

 خود به خود آرام شده و در نتیجه تمرکز فکر افزایش می یابد. ثابت ماندن چشم باعث بهبود ضعف و نواقصی مانند

 نزدیک بینی می شود و به لحاظ روانی این حالت باعث افزایش مقاومت عصبی فرد شده و بیی خوابی و افکار نا

 آرام را از انسان دور می کند.

ایستادن در حالت نماز باعث تقویت حالت تعادلی بدن شده و قسمت مرکزی مخچه که محل کنترل اعمال و حرکات

 ارادی است را تقویت می کند و این عمل باعث می شود فرد با صرف کمترین نیرو و انرژی به انجام صحیح حرکات

 بعدی بپردازد. نماز قسمت فوقانی بدن را پرورش داده و ستون مهره ها را تقویت کرده و آن را در حالت مستقیم

 نگاه می دارد. تقویت احشاء و ماهیچه های شکم , حفظ سلامت دستگاه گوارش و رفع یبوست مزمن سوء

 هاضمه و بی اشتهایی از دیگر خواص نماز خواندن و رکوع در نماز است.

 کارشناسان می گویند در حالت رکوع ماهیچه های اطراف ستون مهره ها منبسط می شود کخ در متعادل و آرام

 کردن سمپاتیک موثر است.

 مدت زمان خواندن ذکر رکوع نیز باعث تقویت عضلات صورت و گردن ساق پا و رانها می شودو به این ترتیب به

 جریان خون در قسمتهای مختلف بدن سرعت می بخشد.

تنظیم متابولیسم بدن فراهم نمودن زمینه از بین رفتن اکثر بیماری ها از بدن , کمک به افزایش حالت استواری و

 استحکام مغز و بهبود ناراحتی های تناسلی و نارسایی های تخمدان از دیگر خواص رکوع در نماز است.

سجده نیز ستون مهره های بدن را تقویت کرده و دردهای سیاتیک را آرام می کند. سجده علاوه بر از بین بردن

 یبوست و سوء هاضمه ,پرده دیافراگم را تقویت کرده و به دفع مواد زاید بدن به دلیل فشرده شدن منطقه شکمی

 کمک می کند.

سجده همچنین باعث افزایش جریان خون در سر شده که این امر با تغذیه این غدد باعث حفظ شادابی , زیبایی و

 طراوت پوست می شود.

حالات سجده به واسطه باز شدن مهره ها از یکدیگر باعث کشیده شدن اعصابیکه قسمتهای مختلف بدن را به

 مغز وصل می کند,شده و این  اعصاب را در یک حالت تعادلی قرار می دهد که این عم برای سلامت انسان

 بسیار حائز اهمیت است

سجده باعث آسودگی و آرامش در فرد شده و عصبانیت را تسکین می دهد. استحکام بخشیدن و تقویت عضلات

 پاها و ران ها , کمک به نفخ معده و روده  , بهبود فتق  , از خواص نشستن بعد نماز است.

روشن است که نماز فلسفی خاص خود را دارد که معراج مومن و مایه ی قرب به حق است و آن را باید فقط برای

 خداوند تعالی خواند و نه به انگزه فواید و آثاری از این دست, ولی آگاهی از این دست نظرات علمی نیز می تواند

 برای برخی مفید باشد.


  

شوی لباس و جمهوری اسلامی

 

زنان ایران، 8 مهر 82:
اظهارات خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی در کنفرانس خبری نمایش زنده لباسهای سنتی مدرن ایران، تعجب خبرنگاران و حاضران را برانگیخت.خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی در حالی که نسبت به اصل برگزاری نمایشهای لباس اعتراض می کرد گفت: شما می خواهید فرهنگ برهنگی و بی حجابی را گسترش دهید.
وی پس از اینکه با پاسخ برگزار کنندگان برنامه مواجه شد که این لباسها کاملا مطابق موازین تهیه شده گفت: این لباسها برچستگی های بدن زنها را نشان می دهد و با گفتن این جمله که همین الان هم من برجستگی هایی را می بینم، سالن را ترک کرد 
نمایش زنده لباسهای سنتی مدرن ایران از 8 تا 11 مهر در سه سانس در سالن ورزشی حجاب برگزار می شود.
قرار است در این شوی لباس که توسط ژورنال لوتوس و با همکاری سازمان میراث فرهنگی، مجله روزهای زندگی و سالن آرایش و زیبایی مینیاتور ترتیب داده شده، علاوه بر سخنرانی درباره تاریخ لباس، لباسهای ملی مدرن ایران و لباسهای شب، نامزدی و عروسی نمایش داده شود.
"توطئه خزنده علیه حجاب اسلامی و سکوت اسفبار مسئولان" در شماره 7 مهر خود نوشت:روزنامه جمهوری اسلامی در خبری با عنوان 
خانم مهلا زمانی , مدیر موسسه به اصطلاح فرهنگی هنری فخر اندیشه که مدعی است با بودجه 900 میلیون تومانی شخصی خود اقدام به ارائه الگوهای لباس زنان و ترویج برای پوشیدن این لباس در مجامع عمومی کرده است گفت : ما 25 سال است که به اشتباه رنگ سیاه را برای پوشش زنان کشور انتخاب کرده ایم ! 
وی که در جمع خبرنگاران سخن می گفت بدون اشاره به تاکید صریح مراجع عظام درباره چادر مشکی افزود : همه باید دست به دست هم دهیم تا رنگ سیاه را از بین ببریم . وی مدعی شد که رنگ سیاه طی 25 سال گذشته باعث استخوان درد و ناراحتیهای روحی و روانی برای زنان ما شده است . 
وی در پاسخ به سئوال خبرنگاری که پرسید آیا لباسهای ارائه شده از سوی شما برای داخل منزل است یا در جامعه گفت : الگوهای ارائه شده عمدتا برای بیرون منزل است و ما باید با ترویج این لباسها فرهنگ پذیرش آن را در جامعه جا بیندازیم . 
وی که تحصیلکرده انگلستان است در ادامه اظهاراتش با اشاره به اینکه ما باید به رنگهای شاد روی آوریم , گفت : در سال 1380 توانستیم با اخذ مجوزی از وزیر آموزش و پرورش طرحی ارائه دهیم که با اجرای این طرح , رنگ سیاه در دبیرستانهای دخترانه بطور کلی منسوخ شود وی همچنین به حمایت یکی دیگر از وزرای فرهنگی دولت از کتابهایی که درباره تاریخ لباس ایرانی نوشته اشاره کرد و گفت : البته حمایت یکی دو وزیر از کار من کافی نیست و دولت باید حمایت معنوی از این طرح بنماید. 
زمانی تاکید کرد : من هیچ نیازی به بودجه مالی دولت ندارم و تاکنون هم 900 میلیون تومان هزینه کرده ام . 
وی مدعی شد این مبلغ گزاف را از ناحیه فروش مستغلات ملکی خود هزینه کرده است . 
زمانی که در بخشی از اظهاراتش اعتراف کرد حجاب چندان کاملی ندارد به حمایت رسانه های بیگانه از مدهای ارائه شده اش اشاره کرد و گفت : در سال 80 تلویزیون دولتی آمریکا (ای .بی .اس ) فیلمبرداری به ایران فرستاد و از نمایشگاه لباسهای من فیلمی تهیه کرد و عملکرد مرا مورد تمجید و تقدیر قرار داد. 
وی افزود : تلاشم اینست که لباسهای زنان ایرانی با توجه به تاریخ 2500 ساله ایران , مدرنیزه شود که البته این راه را 11 سال است آغاز کرده ام و با مخالفتهای متعددی مواجه بوده ام که شاید به دلیل عدم آمادگی جو سیاسی و اجتماعی برای پذیرش الگوهای لباس ما بوده است . وی ضمن تاکید بر اینکه طرح مانتوهای تنگ و چسبان وارداتی است افزود : مقنعه متعلق به کشور سوریه است و مانتو برای فرانسه که کشور سوریه در حدی نیست که برای ما نوع لباس تعیین کند. 
وی در ادامه گفت : با کمک برخی مسئولان زن توانسته ام مجوز اجرای یک « شوی زنده » لباس را کسب کنم . 
وی افزود : این برنامه قرار است از 8 تا 11 مهرماه جاری در سه زمان در سالن ورزشی حجاب برگزار شود. گفتنی است در تعدادی از « شوهای لباس » که تاکنون در کشور برگزار شده صحنه های رقص و اختلاط زن و مرد مشاهده شده است . 
به گفته زمانی در مراسم افتتاحیه این شوی لباس قرار است چند مسئول زن از جمله خانم جلودارزاده سخنرانی کنند. 
وی سپس اذعان کرد با وجود ارائه طرحهایم در کشورهای مختلف جهان تاکنون در ایران از طرحهای من استقبال شایان توجهی صورت نگرفته است . 
وی افزود : دومین شماره مجله مد لباس ویژه زنان ایرانی که نوع مدرنیزه لباسهای ایرانی است را منتشر کرده ام و 26 شخصیت حقیقی و حقوقی از جمله مجموعه نمایندگان زن مجلس الگوهای لباس مرا پذیرفته اند. 
خبرنگار ما , در ادامه این مصاحبه مطبوعاتی دلیل حمایت آمریکا از طرحهای لباس وی را پرسید که وی با لحنی آمیخته با عصبانیت پاسخ داد : نماینده سازمان ارتباطات اسلامی هم از الگوهای من دیدن کرده است . 
زمانی سپس در پاسخ به سئوال خبرنگار روزنامه جمهوری اسلامی که میزان مطابقت الگوهای لباس ارائه شده از سوی وی با شرع مقدس و مراجع تقلید را پرسید و وی در اظهاراتی اهانت آمیز و با عصبانیت پاسخ داد « ما نمی توانیم چشمان ناپاکی مثل تو را بپوشانیم » ! 
این در حالی است که اولا امام راحل صراحتا در سال 61 در پاسخ به استفتایی در خصوص چگونگی لباس و پوشش زن فرمودند واجب است تمام بدن زن به جز قرص صورت و دستها تا مچ از نامحرم پوشیده شود و لباس مذکور اگر مقدار واجب را بپوشاند بهتر است ولی پوشیدن چادر بهتر است و از لباسهایی که توجه نامحرم را جلب کند باید اجتناب شود. 
رهبر معظم انقلاب هم در سخنانی در سال 74 ضمن برشمردن مزایای حجاب بویژه چادر فرمودند : چادر حجاب برتر محسوب می شود و انواع مدها , لباسهای گوناگون و جلوه گریها برای سعادت بانوان زیان آور است . 
ثانیا چادر مشکی حجابی نیست که مربوط به 25 سال گذشته باشد بلکه زنان ایرانی قبل از انقلاب هم بدون هیچ اجباری چادر مشکی را بعنوان حجاب خود برگزیده و در تظاهرات و اجتماعات ضد رژیم ستمشاهی حضور می یافتند. پس از انقلاب هم باز زنان مسلمان ایرانی چادر را بعنوان حجابی که تمامی ویژگیهای حجاب کامل اسلامی را دارد انتخاب کردند. بنابر این هرگز اینگونه نیست که چادر مشکی سابقه ای 25 ساله داشته باشد. 
ثالثا اینکه مدتی است متاسفانه جریان ها و دستهای مغرض و آلوده ای سعی دارند باایجاد برنامه های نامانوس و متضاد با فرهنگ اسلامی نظیر فستیوال زنان , شوی لباس و... به فرهنگ مبتذل غرب دامن زده و در این راه حتی از حمایت برخی مسئولان و تعدادی از نمایندگان بویژه نمایندگان زن مجلس نیز بی بهره نبوده اند همانگونه که خانم مهلا زمانی نیز در مصاحبه مطبوعاتی خود تاکید کرد الگوهای طراحی شده را برای نمایندگان زن مجلس هم فرستاده که مورد تائید و پذیرش آنها قرار گرفته است . 
این اقدامات که از پشتوانه مالی مبهمی برخوردار است تلاش دارد بنوعی حجاب اسلامی و بویژه چادر را منسوخ و مطرود نماید , توطئه شومی که در دوران منحوس پهلوی ناکام ماند و زنان ایرانی با خون دلهای فراوان حجاب خویش را حفظ کردند اما اینان به شیوه ای مذبوحانه در پی آنند تا پوشش اسلامی را به بهانه های واهی از سر دختران و زنان مسلمان ایرانی برکشند و اهداف شوم بیگانگان را خواسته یا ناخواسته اجرا نمایند. در این میان متاسفانه سکوت اسفبار مسئولان بویژه نیروهای انتظامی , قضایی و سازمانهای نظارتی نیز موجب گستاخ تر شدن این جریانهای مشکوک و آلوده شده است . براستی این بی تفاوتی با کدام توجیه قابل پذیرش است آیا در پیشگاه خداوند پاسخ قانع کننده ای خواهند داشت 


  

پیوست: استفتائات و دیدگاه‎های مراجع تقلید درباره‎ی حجاب و لباس

امام خمینی (ره):
آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه‌ی مردان و ملعبه‌ی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربی انسان است.[2]

حضرت آیت الله العظمی گلپایگانی:
«حجاب بانوان در اسلام یکی از اموری است که از وقتی استعمارگران، چشم طمع به کشورهای اسلامی و غصب معادن و منابع طبیعی آنها دوختند، مورد حمله‌ی آنها قرار گرفت؛ زیرا چادر و حجاب زنان مسلمان را یکی از عوامل بزرگ برای بقاء استقلال شخصیت اسلامی کل جامعه‌ی مسلمانان و حفظ هویت اسلامی آن دیدند و آن را مانع سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خود شناختند.[3]

حضرت آیت الله خامنه‎ ای:
آیا جنایتی از این بزرگ‌تر نسبت به زن هست که زن را با آرایش، مد و جلوه‌گری زیورآلات سرگرم کنند و از او به عنوان یک ابزار و وسیله استفاده کنند؟ امروز سر و سینه را از زیورآلات پر کردن و آرایش و مد و لباس را بت قرار دادن، برای زن انقلابی مسلمان ننگ است، چادر بهترین نوع حجاب و نشانه‌ی ملی ماست.

آیا حجاب از ضروریات دین است؟ حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی می‌کنند چیست؟

حضرت آیت الله خامنه‌ای:
اصل حجاب ضروری دین محسوب است، ولی بعضی فروع آن ممکن است ضروری نباشد و بی‌اعتنایی به اصل حجاب و عدم رعایت آن معصیت و گناه است.

حضرت آیت الله تبریزی:
اصل حجاب برای زنان از ضروریات دین است و حکم کسانی که به آن بی‌اعتنایی نمایند، حکم بی‌اعتنایی به سایر تکالیف دینی است.

حضرت آیت الله صافی:
اصل وجوب حجاب فی الجمله از ضروریات اسلام است و منکر آن مرتد است، ولی بی‎اعتنایی به آن با عدم انکار وجوب آن باعث فسق است.

حضرت آیت‌الله سیستانی:
اصل حجاب از مسلمات شریعت است و در قرآن آمده است، ولی کسانی که توجّه به وضوح آن ندارند، انکار آنها مستلزم انکار نبوت نیست و بی‌اعتنایی عملی گناه است.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
آری حجاب از ضروریات دین است، ولی انکار آن برای کسانی که از ضروری بودن آن آگاهی ندارند، موجب ارتداد نمی‌شود.

حضرت آیت‌الله بهجت:
بی‌اعتنایی به حجاب گناه است و داشتن حجاب واجب است.

پوشیدن جوراب نازک و بدن‌نما برای خانم‌ها در بیرون از منزل و انظار نامحرمان چه صورت دارد؟ و بیرون گذاشتن موهای سر از چادر و مقنعه توسط خانم‌ها در دید نامحرمان چگونه است؟

حضرت آیت الله خامنه‌ای:
پوشانیدن بدن از نامحرمان بر زن واجب است و چنین جوراب‌هایی برای حجاب شرعی واجب کفایت نمی‌کند و پوشیدن تمام موی سر در برابر نامحرمان واجب است.

آرایش زنان در خیابان‌ها و بیرون گذاشتن مقداری از موها و پوشیدن جوراب بدن‌نما و لباس‌های محرک چه صورت دارد؟

حضرت آیت‌الله خامنه‎ ای:
بر زن واجب است تمام بدن و موی و زینت خود را از نامحرم بپوشاند.

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
حرام است.

حضرت آیت‌الله بهجت:
حرام است.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
حرام است.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
بدون شک جایز نیست.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
جایز نیست.

حضرت آیت‌الله سیستانی:
جایز نیست.

عدّه‌ای همراه با تبلیغات فرهنگی دشمن، در روزنامه‌ها و سخنرانی‌هایشان می‌گویند: چادر مشکی برای بانوان مکروه است و باید پوشش جدید، مانند مانتو و کت و دامن با رنگ‌های متنوع، جای‌گزین چادر مشکی شود. آیا چنین حرف و اقدامی صحیح است یا نه؟ خواهشمند است نظر شریفتان را مرقوم فرمایید.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
این صحبت صحیح نیست، و بهترین حجاب، پوششِ چادر است، و چادر سیاه هم بی‌اشکال است و کراهت ندارد.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
زن باید بدن خود را در غیر وجه و کفین، از نامحرم بپوشاند و نیز باید زینت خود را بپوشاند و لباسی که زینت حساب می‌شود باید آن را هم بپوشاند، و با چادر بهتر می‌تواند بدن و زینت را بپوشاند و چادر سیاه، مثل عبای سیاه کراهت ندارد.

حضرت آیت‌الله بهجت:
این اقدام باطل است.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
نظریه‎ی مذکور صحیح نیست و مفاسد بسیار دارد. متأسفانه در این زمان عدّه‌ای اصرار بر آشکار شدن مفاتن زن و خروج او از ستر و عفاف، که حافظ شخصیت و ارزش و متانت اوست دارند و مع‌الاسف می‌خواهند این امر را اسلامی جلوه دهند؛ در حالی که برخلاف اسلام است.

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
چادر مشکی بهترین نوع حجاب است و پوشیدن لباس‌هایی که جلب توجه کند حرام است.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
با توجه به این‌که در حال حاضر رنگ مشکی برای حفظ پوشش زنان بهتر است، کراهت آن ثابت نیست.

امروز یک حرکت خزنده‌ای علیه چادر، که یک حجاب ملّی و سنّتی است آغاز گردیده است، خواهشمندیم نظر مبارک را در این مورد مرقوم فرمایید.

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
سزاوار است خانم‌ها از چادر استفاده کنند؛ چون چادر در کشور اسلامی ایران از مظاهر و شعایر اسلام می‌باشد و با حفظ این شعار سعی کنند بانوان محترم، حرکت مورد سؤال را خنثی کنند.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
چادر بهترین پوشش برای خانم‌هاست، چون تمامی مفاتن بدن را می‌پوشاند. خانم‌های مسلمان باید آداب و سنن اسلامی را در لباس پوشیدن مراعات کنند و از تجدّدگرایی مضرّ پرهیز کنند.

حضرت آیت‌الله بهجت:
چادر حجاب پسندیده است.

حضرت آیت‌الله سیستانی:
چادر حجاب بهتر است و سزاوار نیست زن‌های مؤمن بدون چادر خارج شوند.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
حجاب یکی از قوانین مسلّم اسلام است و اساس آن پوشاندن بدن و موها غیر از صورت و دست‌ها تا مچ است؛ ولی بی‌شک چادر حجاب برتر است.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
پوشیدن بدن بر زن واجب، و بهترین نوع پوشش واجب، همان چادر مشکی است که زن‌های مؤمنه خود را با آن می‌پوشانند.

نظر جنابعالی در مورد پوشیدن لباس‌هایی که عکس یا علامت مربوط به کشورهای غربی روی آن نقش بسته است چیست؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
استفاده از این‌گونه لباس‌ها که ترویج فرهنگ غیر مسلمین مهاجم بر مسلمین است، اشکال دارد. [4]

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
بهتر است از این نوع لباس‌ها استفاده نکنند.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
مسلمین از این‌گونه لباس‌ها استفاده نکنند.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
برای مؤمن سزاوار نیست لباسی بپوشد که او را از زیّ مؤمنین خارج کند.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
هرگاه سبب ترویج فرهنگ بیگانگان گردد اشکال دارد.

بعضاً مشاهده می‌شود که بعضی از افراد در مجالس عقد و عروسی و عدّه‌ای در انظار عمومی، اقدام به نصب کراوات و پاپیون بر روی پیراهن خود می‌نمایند، حکم شرعی استفاده از لوازم مذکور چیست؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
بستن کراوات و پاپیون چون تقلید و ترویج از فرهنگ مهاجم غیر مسلمین است جایز نیست.[5]

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
کراوات و پاپیون شعار کفار است و مسلمین نباید از آنها استفاده کنند.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
با توجه به این‌که کراوات و پاپیون در محیط ما ترویج فرهنگ بیگانه محسوب می‌شود، استفاده از آن اشکال دارد.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
برای مؤمن سزاوار نیست لباسی بپوشد که او را از زیّ مؤمنین خارج کند.

حضرت آیت‌الله بهجت:
خلاف احتیاط است.

1) برخورد زن همراه با چهره‌ی خندان و متبسّم با مردان نامحرم هنگام خرید از مغازه‌ها و سایر برخوردها چه صورت دارد؟
2) خندیدن زنان و دختران با صدای بلند در خیابان و یا انجام برخی حرکات دیگر که موجب جلب توجّه نامحرمان می‌شود چگونه است؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
1) صحبت کردن و خندیدن با نامحرم اگر موجب مفسده باشد جایز نیست.
2) از هر کاری که موجب جلب توجّه نامحرم می‌شود باید پرهیز نمود.

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
1 و 2) به طور کلی دختران و زنان باید در مقابل مردان نامحرم به نحوی لباس بپوشند و راه بروند و صحبت کنند که موجب توجّه و نگاه سوء و تهییج مردان نشوند و اگر کردند گناه بزرگ است.

حضرت آیت‌الله بهجت:
1) هر کاری که معرضیت ریبه و یا فتنه در آن است جایز نیست.
2) جایز نیست.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
1) اشکال دارد و هنگام ضرورت نباید از مکالمات عادی تجاوز کنند.
2) بهتر است زنان و دختران مسلمان از این‌گونه کارها بپرهیزند و اگر منشأ فسادی شود جایز نیست.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
1) اگر از روی التفات کاری را که موجب جلب نظر اجانب شود انجام دهند اشکال دارد.
2) زن عفیف این کار را نمی‌کند، بلکه اگر معرض تهییج شهوت برای یکی از طرفین باشد حرام است.

حضرت آیت الله لطف الله صافی:
1) مخالف نص قرآن است ولایخضعن بالقول فیطمع الذی فی قلبه مرض.
2) جایز نیست.

برخی در مورد مسائل زنان اظهار نظرهای نامناسبی را ابراز می‌کنند، مانند بحث دوچرخه‌سواری یا ورزش بانوان، یا در مورد حجاب اظهار می‌دارند که به نظر ما کُت و دامن جهت حجاب کفایت می‌کند. نظر حضرتعالی در این زمینه‌ها چیست؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای:
اظهارنظر در مسائل دینی و احکام شرعی بر کسانی که صاحب نظر نیستند جایز نیست؛ و بر مؤمنین واجب است در تمام احکام دینی به مراجع بزرگوار تقلید و اسلام‌شناسان مورد وثوق و اعتماد مراجعه نمایند.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
ترویج اموری که مبدأ نشر فساد در جامعه یا بی‌عفّتی زنان و دختران شود جایز نیست؛ و پوشیدن لباسی که تمام حجم بدن آنان را نشان دهد که لباس زینت حساب بشود، کفایت نمی‌کند.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
امور مذکوره معرضیّت برای مفسده دارد. بانوان باید جدّاً از آن بپرهیزند.

حضرت آیت‌الله بهجت:
هر چه باعث فتنه و فساد باشد اشکال دارد.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
هر چه موجب اشاعه‎ی مفاسد اخلاقی گردد حرام است.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
امور مذکوره معرضیّت برای مفسده دارد. بانوان باید جدّاً از آن بپرهیزند.

برخی از مادران، فرزندان دختر خود را که به بلوغ شرعی نرسیده‌اند با سر و پای برهنه درخیابان‌ها و مجالس در حضور نامحرمان می‌آورند، مستدعی‌ است وظیفه‌ی والدین را در قبال فرزندان خود بیان بفرمایید و این بی‌اعتنایی چه صورت دارد؟

حضرت آیت‌الله فاضل لنکرانی:
بر پدر و مادر است که فرزندان خود را با آداب و رسوم اسلامی و وظایف شرعی آشنا کنند و چنانچه موارد مذکور موجب تهییج و مفسده شود، اگر چه بچه ممیز نباشد، باید آنان را بپوشانند و حفظ کنند تا جامعه آلوده و بی‌بندوبار نشود.

حضرت آیت‌الله سیستانی:
بر غیر بالغ، پوشیدن واجب نیست؛ ولی پدر و مادر لازم است که فرزند خود را به رعایت آداب و شئون اسلامی وادار نمایند و در تربیت صحیح شرعی آنان بکوشند.

حضرت آیت‌الله بهجت:
تمرین اطفال بر وظایف شرعیه به عهده‌ی والدین است.

حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی:
کار صحیحی نیست و والدین موظف‌اند دختر را از کودکی به رعایت حجاب و گریز از نامحرم عادت دهند و اگر در این امر مسامحه کنند و دختر را نسبت به نامحرم بی‌تفاوت نمایند، شریک در معاصی دختر هستند. در حدیث وارد شده است که در مجلسی که حضرت رضا(ع) تشریف داشتند و عدّه‌ای نیز حضور داشتند، دختر بچه‌ای وارد شد؛ حضار در مجلس یکی یکی دختر را مورد نوازش قرار دادند، تا رسید به حضرت رضا(ع) آن حضرت از سن دختر سؤال کردند؛ گفته شد پنج سال دارد؛ حضرت دختر را از خود دور کرد و رفتاری که دیگران کرده بودند ننمودند؛ و اعمال آن بزرگوار باید برای زن مسلمان سرمشق باشد.

حضرت آیت‌الله مکارم شیرازی:
بر پدر و مادر لازم است فرزندان خود را به مسائل اسلامی از زمان طفولیت آشنا کنند.

حضرت آیت‌الله تبریزی:
پوشش بر دختران نابالغ واجب نیست؛ لکن وظیفه‌ی والدین است که دخترانشان را به پوشش اسلامی عادت دهند و فرزندانشان را با احکام اسلامی تربیت نمایند.

در صورتی که زن می‎داند مرد نامحرم به قصد لذت به صورت و دست‎های معمولی زینت نشده‎ی او نگاه می‎کند، در این فرض پوشاندن صورت و دست‎ها لازم است یا نه؟

حضرت آیت الله خامنه‎ ای:
در فرض مذکور باید حتی وجه و کفین خود را هم بپوشاند.

حضرت آیت الله تبریزی:
بلی در این صورت بنابر احتیاط پوشاندن لازم است.

حضرت آیت الله صافی گلپایگانی:
دست و صورت بنابر احتیاط واجب باید پوشیده شود. (جامع‎الاحکام 2/165).

حضرت آیت الله فاضل لنکرانی:
بلی پوشاندن آن لازم است

حضرت آیت الله بهجت:
پوشاندن دست و صورت مطلقا بنابر احتیاط لازم است.

--------------------------------------------------------------------------------


  

جلباب قرآن به چادر نزدیک است یا مانتو علت توجه اسلام به چادر چیست ؟

برای جلباب دو معنا ذکر شده است:
1- پوششی که سر و گردن و بالاتنه را میپوشاند (مقنعه).
2- چیزی که تمام بدن را بپوشاند (چادر).
بنابراین نمیتوان گفت که جلباب منحصرا بر چادر دلالت دارد. ولی اگر کسی بتواند به شکل صحیح از چادر استفاده کند، مسلما چادر حجاب برتر است زیرا حکمت‏های حجاب در چادر بیشتر یافت میشود، گرچه پوشیدن چادر واجب نیست.
ولی چون به مقنعه اشاره شده در پوشش باید حتما باید زیر گلو و شانه ها پوشیده باشد.برای همین اگر چادر پوشیده نمی شود باید مقنعه به سر کرد یا حتی روسری که شانه ها و سینه ها را بپوشاند.
حجاب منحصر در چادر و حتی مانتو نیست، بلکه هر لباسی که غیر از وجه و کفین (دست‏ها تا مچ) را بپوشاند و موجب تحریک و جلب توجه نامحرم نگردد کافی است ولی باید توجه داشت که همان طور که بقیه واجبات دارای مراتب مختلفی میباشند حجاب نیز دارایمراتب خوب، متوسط و خوب‏تر است و چادر حجاب برتر بانوان محسوب میگردد.
در این جا چند نکته وجود دارد که برای روشن شدن آنها باید دید اساسا فلسفه حجاب چیست؟ حجاب دو فلسفه اساسی دارد که با یکدیگر ارتباط تام دارند:
1) مصونیت زن در برابر طمع‏ورزیهای هوس‏بازان.
2) پیشگیری از تحریکات شهوانی خارج از ضوابط و هنجارهای الهی و تأمین سلامت و بهداشت معنوی جامعه.
حجاب با چنین نقش و کارکرد مهم و اساسی پیامی قاطع و کوبنده با خود دارد، و آن این است که در برابر همه مردان اجنبی نوعی هشدار و اعلام «دور باش!» میدهد، اکنون باید دید چه عواملی در رساندن این پیام و اثرگذاری آن مؤثر است:
1) حدود و میزان پوشش: بدون شک هر اندازه بدن زن پوشیده‏تر باشد نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگان نظاره‏گر ایفا میکند. اگر نگاه‏های آلوده را همچنان که در روایات آمده است «تیرهای زهرآلود شیطان» بدانیم، پوششزن همانند قوسی است که تیر از آن کمانه میکند و منحرف میشود و از اصابت و نفوذ در هدف باز میماند. بر عکس هر اندازه بدن زن برهنه‏تر باشد تیرهای شیطانی را بیشتر متوجه خود ساخته و از آن آسیب خواهد دید. از همین روست که چادر را حجاب برتر شناخته‏اند، زیرا باوجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن‏ترین مصونیت را فراچنگ میآورد.
2) کیفیت پوشش: میزان ضخامت و حتی کیفیت دوخت لباس خود بخش مهمی از حجاب را تشکیل میدهد بدون شک لباس‏های نازک و تنگ و بدن‏نما فرودگاه پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم‏های هرزه و آلوده و بهفساد کشاننده جامعه است. در مقابل لباس‏های غیربدن‏نما، دیده‏ها را از خود دور میسازد، و سلامت معنوی نفوس را تأمین میکند.
3) رنگ‏ها: تردیدی نیست که برخی از رنگ‏ها دیده‏ها را خیره میسازد، و پاره‏ای دیگر نگاه‏ها را از خود میراند و دور میسازد. اکنون سؤال میشود کدامیک از این دو برای تأمین حجاب واقعی و مصونیت معنوی جامعه و خیره نکردن چشم‏ها وبر نیفروختن آتش شهوت مفیدتر است؟ مگر ما در جامعه‏ای زندگی نمیکنیم که میلیونها جوان در اوج غریزه جنسی به سر میبرند و در سخت‏ترین شرایط جوانی از امکان ازدواج محرومند و کافی است با اندک جرقه‏ای شعله‏های غریزه در وجودشان برافروخته شود و به انواع گناهانو ناراحتیها مبتلا گردند؟ پس چرا به هر وسیله ممکن ـ حتی با گزینش رنگ مناسب لباس در جامعه ـ به سلامت دینی و روحی و روانی آنان کمک نکنیم و موجب جلب توجه آنان و قرارگرفتن‏شان در دام مفاسد نشویم؟ در عین حال علمای دین نسبت به خصوص رنگ‏ها تأکیدچندانی نکرده، ولی بر این مسأله پای میفشارند که لباس نباید موجب جلب توجه و عواقب سوء ناشی از آن باشد. ازاین‏رو است که در طول تاریخ زنان مسلمان به میل خود لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و این سنت حسنه مورد تقریر و پذیرش پیامبر(ص) و امامان(ع) قرارگرفت، زیرا آنان به این وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشتری میکردند، (ر.ک: حجاب در ادیان الهی، محمدی آشنانی).
4) شیوه‏های رفتاری: طرز صحبت و چگونگی راه رفتن و ... نیز بخشی از حجاب به معنای وسیع کلمه است. حفظ وقار و متانت هم همان نقشی را دارد که پوشش زن دارد و عدم رعایت آن نیز برآیندی چون برهنگی در پی دارد.ازاین‏رو قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را که در رفتار دختران شعیب بیان میکند همان «حیا» و وقار است.{
چرا ما خانمها با زننده لباس پوشیدن  آلت دست بعضی مردان هوس باز شویم.آیا می دانید اگر مردی در بیرون از منزل به خانمی که مسائل شرعی را رعایت نکرده و ارایش دارد و.... نگاه کند و وسوسه شود و در بسیاری از موارد درون خانه به بهانه های مختلفی با زنش بدرفتاری کند (شاید فکر کند خانمش امل است و او نیز باید اینگونه باشد ولی مستقیم به او نمی گوید و با بهانه گرفتن خانمش را اذیت کند)نفرین آن زن و خانواده اش دامن گیر ما می شود . عذاب و گناه ما دو چندان می شود چرا که با یک آرایشی که به نظر ما هیچ اشکالی ندارد باعث متلاشی شدن یک زندگی شود.چرا ما زیباییهای خودمان را در مهمانی های زنانه و در منزل برای محارممان به معرض نمایش نگذاریم.چرا در بیرون برای دیگران خودمان را آرایش کنیم که هم گناه کنیم و هم خودمان آینده خوبی نداشته باشیم.مطمئن باشید هنوز هم مردان جامعه ما به دنبال دختری می گردد که آفتاب و مهتاب ندیده باشد.خاصیت مردان ایرانی این است.پس بیایید کمی بیندیشیم تا این دنیا و دنیای دیگر خود را تباه نکنیم.

  

چالش‏های اجتماعی مسئله حجاب؛ گفت‏وگو با عباس معلمی

اگر بخواهیم به صورت کلان وضعیت حجاب را بررسی کنیم باید بگویم که وضعیت حجاب در کشور ما نسبت به اکثر کشورها حتی بعضی از کشورهای اسلامی وضعیت مطلوب و بهتری را دارد. البته نسبت به آن توقعاتی که از یک جامعه اسلامی و انقلابی است این وضعیت برای یک کشور اسلامی و انقلابی وضعیت مناسبی نیست و در این چند سال اخیر نسبت ارزش‏های ما سیر رو به رشدی را نداشته است.

منظور دقیق شما از مطلوب و نا مطلوب بودن وضعیت حجاب چیست؟

منظور من نسبت وضعیت است به طوری که در کشورهای غیر اسلامی و حتی در برخی از کشورهای اسلامی مانند مصر، بخش‏هایی از لبنان، امارات یا حتی پایتخت عراق وضعیت حجاب نامطلوب شده است که عریان بودن سر و دست عادی شده و در کشور ما وضعیت حجاب نسبت به آن کشورها مطلوب‏تر است ولی وقتی که ما به ارزش‏ها و احکام دینی خودمان نگاه می‏کنیم این وضعیت را مطلوب نمی‏دانیم. در ارزش‏های ما برای زن حد مشخصی وجود دارد و نسبت به این احکام و ارزش‏ها در اکثر شهرهای بزرگ کشور وضعیت نامطلوب است حتی تا حدودی عرف دارد تغییر می‏کند و شما نمی‏توانی به زنی که مقداری از موی سر او از روسری بیرون است بگویی تو بد حجابی و ارزش‏ها را رعایت نکردی و دارد در معنای عرفی حجاب تصرف می‏شود که این مسئله بسیار خطرناک است و این مسئله در بعضی از مناطق شهرهای بزرگ تا جایی رسیده است که اگر زنی بخواهد حجابی را که نظر شارع مقدس است رعایت کند عمل غیر عرف انجام داده است به عبارتی جای ارزش و ضد ارزش عوض شده است که امری خطرناک است.

نظر شارع مقدس چیست؟

چیزی که شرع مشخص کرده همان پوشش بدن و سر غیر از صورت و دست‏ها است.

به‏طور دقیق بیان فرمایید حد پوشش چیست؟

یعنی اینکه جذابیت‏های بدن زن در معرض دید نامحرم قرار نگیرد. اگر بخواهیم دقت بیشتری روی این موضوع داشته باشیم باید در کنار پوشش مسئله آرایش را نیز مطرح کنیم. ممکن است یک زن پوششی داشته باشد که به ظاهر طبق احکام اسلامی باشد ولی مورد نظر شارع مقدس نباشد آن هم از نظر زیور آلات، آرایش و حتی نوع رفتار که در حقیقت باعث عدم پوشش جنسی زن می‏شود حتی ممکن است زنی چادر و مقنعه را برای پوشش اسلامی استفاده کند اما رنگ آن چادر و مقنعه ایجاد جذابیت جنسی کند که اشکال دارد. در اصل حجاب و پوشش برای این قرار داده شد که وقتی زن وارد اجتماع می‏شود به عنوان یک کالای دیدنی مورد ارتباط قرار نگیرد و از جذابیت‏های جنسی او استفاده نشود.

شما به جلب توجه زن اشاره کردید. ملاک جلب توجه چیست آیا به عرف جامعه برمی‏گردد یا شرع به طور دقیق مشخص کرده است؟

قبل از این مسئله به این اشاره می‏کنم که جلب توجه بعد از رعایت حد پوشش مطرح می‏شود و عده‏ای نگویند که در کشورهای غیر اسلامی زن مسلمان با حجاب جلب توجه می‏کند پس نباید حجاب داشته باشد و منظور از جلب توجه مشخص است یعنی نظر مردان به این سو می‏رود که نسبت به یک زن توجه و استفاده جنسی ایجاد می‏شود. و با توجه به این مسئله ملاک جلب توجه عرف اما عرف شرعی است و یک زن باید علاوه بر رعایت شرع عرف محیط خود را نیز رعایت کند.

با توجه به این نکته پس اگر به فرض در جامعه ما همه زنان از حداقل پوشش شرعی استفاده کردند آیا چادر اشکال شرعی پیدا می‏کند و شامل حکم جلب توجه می‏شود؟

از طرفی جلب توجه چادر در چنین محیطی زمینه نگاه و استفاده جنسی مردان را فراهم نمی‏کند و از طرفی بعضی از وقت‏ها برخی جلب نظرها شاید جزء استحباب شود بطوری که گاهی یک واجب اسلامی ترک شده یا یک عمل نیک به فراموشی سپرده شده مثل اینکه کمک کردن به فقرا که امری مستحب است در جامعه به فراموشی سپرده شده و عده‏ای به عمد صدقه را آشکارا به فقیر می‏دهند حتی در تلویزیون هم نشان داده می‏شود تا آن عمل نیک را ترویج کنند. در اینجا هم اگر در منطقه‏ای یا شهری حجاب برتر فراموش شده یا از بین رفته خانمی با چادر ظاهر می‏شود و جلب نظر می‏کند به این معنا که حجاب برتر را ترویج کند.

لطفاً به این سوال پاسخ دهید که آیا حجاب یک مسئله درونی و شخصی است یا یک مسئله بیرونی و اجتماعی؟ علت آن را بیان کنید.

حجاب و عدم آن علاوه بر آثار و پیامدهای فردی در اجتماع نیز آثار و پیامدهایی دارد و نیز برای بی‏حجابی در اسلام جزای دنیوی قرار داده شده پس فقط یک امر شخصی نیست مثل غیبت کردن که گناهی فردی است و عذاب و جزای آن به عهده حاکم نیست. حجاب چون پیامدهای اجتماعی دارد پس مسئله‏ای است مربوط به اجتماع.

برخی معتقدند علت اینکه وضعیت حجاب در کشور ما بدین صورت شده این است که حجاب از یک مسئله درونی به یک مسئله بیرونی و اجتماعی تبدیل شده است در صورتی که حکومت‏ها و اجتماع دخالتی در این امر نمی‏کردند. نظر شما در رابطه با سخن چیست؟

اولاً اینکه قبلاً عرف جامعه بر اساس تعالیم اسلامی شکل گرفته بوده و کسی تخلف نمی‏کرده و در جامعه الگویی غیر از این نبوده است البته اگر زنی تخلف می‏کرد جامعه هم با او برخورد می‏کرد. مگر خانم قرهالعین و خانم فاطمه سیاح که بی‏حجاب در جامعه ظاهر شدند جامعه نسبت به آنان واکنش نشان نداد. حتماً در فیلمی که در زمان طاغوت ساخته شد با نام شوهر آهو خانم کاملاً مشهود است که وقتی بدون حجاب در جامعه ظاهر می‏شدند عده‏ای با او برخورد می‏کردند پس معلوم می‏شود که واکنش اجتماع بوده و حجاب را مسئله‏ای اجتماعی می‏دانستند یا حتی ناصرالدین شاه با مسئله بی‏حجابی در قزوین مخالفت کرده بود که به طور دقیق داستانش را به خاطر ندارم اما از طرف حکومت‏ها هم اگر بی‏حجابی بوده برخورد می‏شده است.

به نظر شما پیامدهای اجتماعی و فردی بی‏حجابی و عدم پوشش اسلامی زنان در جامعه چیست؟

مسئله فقط پوشش نیست بلکه در کنار آن مسئله آرایش هم هست و باعث شده است حریم‏های عفاف از بین برود. عدم پوشش اسلامی در جامعه باعث شده است که محیط اجتماع از حالت اصلی خود که محیطی برای تلاش و کوشش است فاصله گرفته و سلامت آن تهدید شده است. جذابیت‏های جنسی در معرض دید عموم قرار گرفته و سلامت جنسی جامعه به خطر افتاده است. البته نکته‏ای که باید بگویم این است که وقتی گفته می‏شود حجاب آنچه که در ذهن می‏آید پوشش زنان است گویا مرد به هر شکل می‏تواند در جامعه ظاهر شود و یا اینکه هر نوع برخوردی در اجتماع را نسبت به این مسئله داشته باشد. اما اینطور نیست و اسلام در مورد نگاه کردن مرد به زن هم احکام و دستوراتی دارد و همانطور که برای زنان دستور دارد، برای مردان هم حکم دارد. به عبارت بهتر همان طور که اسلام برای زنان راهی را باز کرده است تا هدایت شوند به مرد هم صراط مستقیم را نشان داده است. مرد هم در اجتماع باید عفاف داشته باشد و محیط اجتماع از هر طرف باید سالم باشد.

پیامد و اثر نامطلوب بی‏حجابی و به طور کلی گناه این است که محیط اجتماع غیر الهی می‏شود و فرد از خدا دور می‏شود و دیگر اینکه زن بدحجاب ثبات خانواده را از بین می‏برد چونکه وقتی مرد و زن قصد دلبری در اجتماع داشته باشند و یک فرد در اجتماع دائماً مورد تحریک جنسی از جانب دیگران قرار گیرد آسایش خانوادگی و روانی او به خطر می‏افتد. وقتی افراد یک جامعه همدیگر را تحریک جنسی می‏کنند پیامدهای خاصی هم بوجود می‏آید مانند دزدیده شدن زنان و دختران، تجاوز، همجنس‏گرایی و... البته برخی به غلط می‏گویند که علت اینها این است که افراد جامعه محدود می‏شوند وعده‏ای بر اثر این محدودیت از خط بیرون می‏زنند اما آن طرف دنیا زن‏ربایی بیشتر است یا اینجا. تجاوز به عنف در کشورهای آزاد جنسی بیشتر است یا در کشوری که این مسائل محدود شده است. همجنس‏گرایی آن طرف بیشتر است یا این طرف. شهوت مسئله‏ای است که هر قدر به آن دامن بزنید گسترش بیشتری پیدا می‏کند.

پس در این صورت آیا شما عدم پوشش زنان را با شهوت رانی یکی می‏دانید؟

نه یکی نیست بلکه عدم پوشش یا پوشش نامناسب زن تحریک کننده شهوات است و زمینه‏ساز این مسئله است که البته این زمینه سازی بستگی به عرف جامعه دارد. که ممکن است بی‏حجاب بودن یا نداشتن پوشش اسلامی مسئله‏ای عادی باشد که محرک شهوات نباشد مثل چین کمونیست که زمانی زن و مرد لباس‏های شبیه به هم می‏پوشیدند و همه زنان هم تقریباً هم لباس بودند و فقط موی سرشان پوشیده نبود مثل لباس سربازی. در آن محیط و در عرف آن جامعه ممکن است زنان با حضور خود در آن جامعه با آن پوشش زمینه ساز شهوات نباشند البته لوازم منفی خاص خود را دارد و در حقیقت چون خداوند چنین دستوری برای زنان داده است قطعاً زنی که پوشش کامل اسلامی ندارد به نسبت زمینه‏ساز چنین امری است حال ممکن است نسبت کم یا زیادی داشته باشد. به هر حال این مسئله آغازی است برای ایجاد زمینه‏های فساد فردی و اجتماعی. البته گاهی یک خانمی از یک مدل آرایشی یا پوششی که آن طرف دنیا به عنوان جلب توجه استفاده می‏شود به عنوان اینکه این لباس و آرایش مُد است استفاده می‏کند و قصد جلب توجه هم ندارد و زنی عفیف است اما وقتی که با آن ظاهر در جامعه می‏آیدمورد توجه و نظر قرار می‏گیرد و فضای عفیفانه جامعه را برهم می‏زند. در کشور ما بسیاری از خانم‏هایی که با حجاب نامناسب در اجتماع ظاهر می‏شوند اگر مردی بخواهد برخوردی شهوانی با آنان داشته باشد عکس العمل نشان می‏دهند و اجازه چنین برخوردی را نمی‏دهند حتی من زنی در تهران را دیدم که به خاطر ظاهر او کسی فکر خوبی راجع به آن زن نمی‏کرد و در کنار خیابان هم منتظر ماشین بود. چند ماشین مختلف با مدل‏های بالا و پایین هم جلوی او نگه داشتند اما این زن سوار تاکسی شد و صندلی عقب هم نشست. من به دوستم گفتم که این زن با این ظاهر اگر قصد بی‏عفتی داشت یا سوار آن ماشین‏ها می‏شد یا حداقل عقب نمی‏نشست. اگر کسی در خیابان هم به این خانم دست بزند قطعاً توی گوشش می‏زند پس این زن قصد بی‏عفتی ندارد اما نمی‏فهمد که وقتی با چنین ظاهری در جامعه ظاهر می‏شود نظر همه را به خود جلب می‏کند و زمینه ساز مسائل شهوانی می‏شود.

الگوی برتر حجاب را چه می‏دانید و ویژگی‏های الگوی برتر حجاب چیست؟

الگوی حجاب یعنی اینکه پسندیده است وقتی زن وارد اجتماع می‏شود و با مردان برخورد اجتماعی دارد زیبایی‏های جسمانی خود را پوشیده نگه دارد. حال حجابی حجاب برتر است که به این مفهوم بیشتر کمک کند. منظور از حجاب این است که رابطه جنسی نامشروع را قطع کند و آن قیچی که بیشتر این رابطه را قطع کند الگوی برتر حجاب است حال چادر باشد یا هر پوشش دیگری. و البته چادر به عنوان پوشاننده‏ترین نوع پوشش معرفی شده و مشکی بودن آن هم علت‏های زیادی دارد. یکی اینکه رنگ مشکی پوشاننده رنگ‏های دیگر است که زیر آن هر رنگی باشد می‏پوشاند و از جهتی دیگر رنگ مشکی رنگ جلال و جبروت است و اگر دقت کنید رنگ لباس‏های دیپلمات‏ها و حتی ماشین‏های آنها مشکی یا تیره است که به‏خاطر جبروت آن است و رنگ مشکی چادر هم برای زنان جبروت و جلال و حریم ایجاد می‏کند.

برخی معتقدند، دوران سازندگی و حاکمیت تفکر توسعه تأثیر منفی بر مسئله حجاب گذاشته است. آیا شما با آنها همفکر هستید، چرا؟

این حرف درستی است. به این علت که تغییر ارزش‏ها پیدا شد. زمان جنگ برای افراد جامعه افتخارات دیگری بود. افتخار به این می‏شد که من مسلمان‏تر هستم. البته نه از روی ریا بلکه بر اساس ارزش‏ها. بعد از آن دوران، برنامه توسعه اقتصادی جمهوری اسلامی مطرح شد و برخی در اسم برنامه اشکال کردند که جمهوری اسلامی در اقتصاد خلاصه نمی‏شود و اسم آن را به برنامه توسعه اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی تغییر دادند اما محتوا را حفظ کردند. نکته‏ای که در اینجا مهم است این است که آن برنامه دقیقاً الگو گرفته از برنامه‏های توسعه سایر کشورها بود و اقتصاد در آن برنامه اصل بود که اولین و بزرگ‏ترین دسته بندی آن عبارتست از: کشاورزی، صنعت و خدمات که فرهنگ جزو خدمات محسوب می‏شد و برای مکانیزه شدن کشاورزی و صنعت، آموزش به عنوان خدمات برای توسعه برنامه ریزی شد. البته نیازهای مادی رد نمی‏شود ولی بحث بر سر محور بودن آن است و محورها و ارزش‏های جامعه اسلامی عوض شد. وقتی ارزشها و محورها عوض شد الگوی حجاب هم که از ارزش‏های جامعه اسلامی است عوض می‏شود. در این تفکر، توسعه یافته؛ کشورهای اروپایی هستند و توسعه نیافته را کشور خودمان می‏انگارد و برخی هم می‏گویند ژاپن اسلامی و فکر می‏کنند برای پیاده کردن برنامه توسعه غربی در جامعه می‏شود اخلاق اسلامی را حفظ کرد. در صورتی که قالب باید با محتوا هماهنگ باشدمحتوا را نیز با خود می‏آورد. تفکر توسعه، شعارهای انقلاب و وصایای شهدا را از دیوار و اتوبوس‏ها برداشت و به جای آن توجه به مادیات و مواد مصرفی را تبلیغ کرد و این شد زیبا سازی شهر.

حدود و اختیارات و وظایف حکومت در رابطه با مسئله بد حجابی چیست؟

اگر در جامعه اینطور بود که همه به‏خاطر دهن کجی به اسلام و انقلاب بد حجاب یا بدون حجاب وارد جامعه می‏شدند، برای حکومت یک راه بود و اگر کسانی به خاطر بی اطلاعی و عدم آگاهی بی حجاب بودند وظیفه حکومت تفاوت داشت که مشخص است حکومت می‏بایست از طریق رسانه‏ها و ابزارهایی که در دست دارد به آنان آگاهی دهد. مسئله‏ای که در جامعه ما برخی به اشتباه عمل می‏کنند اینست که برای همه بیماران یک نسخه می‏دهند در صورتی که هر مریضی یک نسخه جداگانه می‏خواهند و نحوه برخورد با خانم‏های بد حجاب به عوامل و علل بد حجابی آنان بستگی دارد. نکته دیگری که حکومت در برخورد با بد حجابی باید مد نظر داشته باشد اینست که همه عوامل حکومت باید در یک راستا و هماهنگ عمل کنند.

در نماز جمعه بد حجابی محکوم می‏شود و در برنامه‏های تلویزیون رابطه زن و مرد نامحرم عادی جلوه داده می‏شود. نیروی انتظامی می‏گیرد و دادگستری رها می‏کند. این وضعیت برای بک حکومت هماهنگ نیست و می‏بایست یک برنامه هماهنگ وجود داشته باشد.

شما چه راه کارهایی برای حل این مسئله دارید؟

بر اساس آنچه که به عنوان علت بی حجابی گفتم می‏بایست برای هر سبب یک راه‏کار ارائه داد. دسته بندی خود من اینطور است که راه کارهایی هستند که ایجابی و راه‏کارهایی ایجاد مانع است و راه کارهایی هم مربوط به بحث نظارت می‏شوند و آخرین راه کار در این مسئله برخورد با افراد بد حجاب است.

عده‏ای هستند برای اینکه در جامعه مورد توجه قرار بگیرند از بد حجابی استفاده می‏کنند که باید فضای سالم در جامعه ایجاد شود تا افراد در نقش‏های مفید مطرح شوند. باید به آن زن گفته شود که هویت تو در جسم تو خلاصه نمی‏شود و می‏توانی در اجتماع از نظر فکری و معنوی مورد توجه قرار بگیری. این به طور مثال یکی از راه کارهایی ایجابی است یا برای افرادی که به هر عنوان تنوع طلب و مد گرا هستند و به این علت و نیاز سراغ مدهای غربی می‏روند باید مدهای صحیح، متنوع و پوشیده طراحی و تولید شود.

برخی از راه کارها سلبی اند و به طور مثال نباید بگذاریم در نشریات الگوسازی غیر دینی شود. نباید بگذاریم لباس‏هایی با مدل‏های غربی در کشور تولید شود و نیز در همین راستا می‏بایست ایجاد مانع هم صورت گیرد تا فضاهای گناه و بد حجاب بودن در جامعه نباشد. و اما راه کار برخورد حکومت با این مسئله که ابتدا باید با ریشه بد حجابی باشد تا انشاءالله به نتیجه مطلوبی در مسئله حجاب برسیم.


  

حیاء و عفت - شماره 1

حجاب حضرت زهرا علیهاالسّلام:

سأل رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم أصحابه عن المرأة، ما هى؟
قالوا: عورة.
قال: فمتى تکون أدنى من ربّها؟
فلم یدروا، فلمّا سمعت فاطمة علیهاالسّلام ذلک قالت:
أدنى ما تکون من ربّها أن تلزم قعر بیتها.
فقال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم: انّفاطمة بضعة منّى. پاورقى 1 - عوالم: 276/11 حدیث 5، بحار: 92/43 ذیل حدیث 16 -

پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم از اصحابش سؤال کردند: زن چیست؟ اصحاب در پاسخ گفتند: چیزى است که باید پوشیده باشد. حضرت صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم پرسیدند: چه زمانى به پروردگارش نزدیکتر است؟ آنان نتوانستند پاسخ دهند. حضرت فاطمه علیهاالسّلام چون این مطلب را شنیدند فرمودند: نزدیکترین حالت زن به پروردگارش این است که همواره در انتهاى خانه خود مستور و پوشیده باشد. پس پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: همانا فاطمه علیهاالسّلام پاره تن من است.

و قال النّبىّ صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم لها: أىّ شى‏ء خیر للمرأة؟
قالت: أن لاترى رجلاً، ولایراها رجل.
فضمّها الیه و قال: ذرّیّة بعضها من بعض. پاورقى 1 - عوالم: 277/11 حدیث 6، بحار: 84/43 حدیث 7 -
پیامبر گرامى اسلام صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به حضرت فاطمه علیهاالسّلام فرمودند: چه چیز براى زن بهتر است؟
ایشان فرمودند: این که او هیچ مردى را نبیند و هیچ مردى هم او را نبیند.
سپس پیامبر اکرم صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم حضرت فاطمه علیهاالسّلام را به سینه خود چسباندند و فرمودند: ذرّیّة بعضها من بعض.

عن موسى بن جعفر علیه السّلام عن ابائه علیهم السّلام قال:
قال علىّ علیه السّلام: استاذن أعمى على فاطمة علیهاالسّلام فحجبته.
فقال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم لها: لم حجبته و هو لایراک؟
فقالت علیهاالسّلام: ان لم یکن یرانى فانّى أراه، و هو یشمّ الرّیح.
فقال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم: أشهد أنّک بضعة منّى. پاورقى 1 - عوالم: 276/11 حدیث 4، بحار: 91/43 حدیث 16 -
امام موسى کاظم علیه السّلام از پدران بزرگوارشان نقل کرده‏اند که حضرت على علیه السّلام فرمود: مرد نابینایى اجازه خواست تا بر حضرت فاطمه علیهاالسّلام وارد شود. آن حضرت علیهاالسّلام خود را از او پوشاند. پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم به او فرمودند: چرا خود را مى‏پوشانى، او که تو را نمى‏بیند؟ ایشان فرمودند: اگر او مرا نمى‏بیند، من او را مى‏بینم و او هم بو را استشمام مى‏کند.
سپس پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم فرمودند: شهادت مى‏دهم که تو پاره تن من هستى.

ابن عباس مى‏گوید: حضرت فاطمه علیهاالسّلام به سختى بیمار شدند، پس به اسماء بنت عمیس فرمودند: نمى‏بینى چه حالى پیدا کرده‏ام؟ مبادا پس از مرگ، مرا روى تخته بگذارى که حجم بدنم پیدا شود. اسماء پاسخ داد: سوگند به جانم چنین نخواهم کرد بلکه براى شما تابوتى مى‏سازم همانند آنچه که در حبشه مى‏ساختند. حضرت زهرا علیهاالسّلام فرمودند: آن را به من نشان بده.
اسماء مى‏گوید: من فرستادم شاخه هاب‏تر درخت خرما را از تنه قطع کردند، بعد بر روى تحته، تابوتى ساختم که بشود روى آن را پوشانید (مانند عمارى). و این اوّلین تابوتى بود که در میان مسلمانان ساخته شد. حضرت زهرا علیهاالسّلام چون چنین دیدند، تبسم کردند در حالى که (پس از شهادت پیامبر صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم) هیچگاه لبخند به لبان آن حضرت دیده نشد مگر در این روز. پاورقى 1 - عوالم: 1089/11 حدیث 5 -


  
فمینیست و جایگاه زن در اسلام

پیش‏گفتار

پیش از فتح مکه، ابوسفیان که پیمان نامه حدیبیه را نقض کرده بود به مدینه آمد تا مساله را به نفع خود حل وفصل کند. از این رو به دیدار بزرگان مدینه رفت تا امان‏نامه دریافت کند و از رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم وعده دیدار گیرد،این کار عملى نشد. راوى مى‏گوید:
«فالتجا الى فاطمه‏علیها السلام فلم ینفعه‏»
به دیدار فاطمه‏علیها السلام شتافت ولى مقصود وى حاصل نگشت. (1)
از این فراز از تاریخ به دست مى‏آید که فاطمه‏علیها السلام در امور اجتماعى و سیاسى، دخالت داشت، از این روابوسفیان به او مراجعه کرد ولى آن حضرت وساطت او را قبول نکرد.
در سال فتح مکه، حارث بن هشام به ام هانى دختر ابوطالب پناهنده شد و او، وى را امان داد. امیرالمؤمنین‏علیه السلام‏به خانه وى داخل شده خواست او را مجازات کند. ام هانى شمشیر او را گرفت و رها نمى‏کرد پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم واردشد و چون ام هانى را غضبناک دید فرمود:
لا تغضبى علیا فان الله یغضب لغضبه
و سپس فرمود:
به هر کس که تو امان بدهى ما را قبول است و سپس تبسم کرده و فرمود: اگر ابوطالب یک جهان فرزند داشت‏همه، در شجاعت، بى‏نظیر بودند. (2)
ابن اثیر در النهایة در بحث «لمم‏» درباره استیضاح ابوبکر توسط فاطمه زهراعلیها السلام مى‏نویسد:
و خرجت فى لمة من نسائها یتوطئى زیلها على ابى بکر فعاتبته;
با هیئتى از زنان بنى هاشم در حجاب اکمل به مجلس ابوبکر وارد شد و او را استیضاح کرد.
از این چند گزارش که در منابع معتبر اهل سنت آمده و ما نیز آن را قبول داریم به دست مى‏آید:
الف: زنان شایسته در مهمترین کارهاى سیاسى- اجتماعى کشور حق راى دارند.
ب: پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم به دیدگاه زنان توجه داشت و اگر آنان به کسى امان مى‏دادند قبول مى‏فرمود.
ج: به رغم آن که در جهان دمکراسى، توجه به حق نظر و راى زن سابقه چندانى ندارد، اسلام راى زن را از آغازپیدایش این دین، محترم شمرده است.

جواز حضور زن در جامعه و حرمت فسادانگیزى

در منطقه سبع مساجد، در مدینه، منطقه‏اى که جنگ احزاب در آن واقع شده است. پایین‏تر ازمسجد على‏علیه السلام، مسجد فاطمه‏علیها السلام است. این مساجد جایگاه عبادت حاضران در آن میدان وسنگرداران جنگ خندق بود. و گواهى تاریخى براى حضور زن در اجتماع از دیدگاه اسلام است.
بنابراین، رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم حضور زن در صحنه اجتماعى، سیاسى را تایید کرده است و فقط ازحضورى که تحریکات و تمایلات نفسانى دیگران را در پى دارد، نهى فرموده است.
پس از احداث مسجدالنبى، مردان در داخل به امامت پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم و زنان در خارج آن به امامت‏یکى از صحابه، نماز جماعت را برپا مى‏کردند.
عبدالله بن عمر نقل مى‏کند که رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم فرمود:
لا تمنعوا نسائکم المساجد و بیوتهن خیرلهن. (3) و نیز مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم در باب‏ولا یبدین زینتهن الا لبعولتهن.
فرمود:
لا خلخال ولا شنف ولا قرط ولا قلادة.
و در باره:
الا ما ظهر منها.
قال: الثیاب (4)
حضرت درباره آیه فرمود:
مراد از زینت عبارت است از: خلخال، دستبند، گوشواره، گردن‏بند و... آشکار نسازند مگر آنچه‏که در عرف زندگى مؤمنات، به‏طور معمولى آشکار مى‏باشد. که از آن جمله است لباس روئین.
ابوموسى اشعرى مى‏گوید: رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:
ایما امرئة استعطرت فمرت على قوم لیجدوا ریحها فهى زانیة. (5)
هر زنى، به منظور جلب نظر نامحرمان، خود را معطر سازد و قدم از خانه بیرون نهد تا دیگران را جلب‏کند او اهل فحشا است.
دقت در احادیث فوق، بیانگر این حقیقت است که حضور مخرب، ممنوع است نه حضورسازنده و هدفمند.
در روزگارى که پدر، از داشتن دختر ناخشنود بود رسول خداصلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:
البنات حسنات (6)
دختران در خانه پدران، حسنه الهى‏اند.
در جامعه‏اى که براى زنان چندان ارج و بهایى قایل نبودند پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرمود:
زن، بوى خوش و نماز، در مکتب من محبوب‏اند. (7)
پیامبر اکرم‏صلى الله علیه وآله وسلم در سفرها حتى برخى از جنگ‏ها بعضى از زنان را که توانایى کارى در استاى‏خدمت‏به پیشرفت عملیات جهاد را داشتند، همراه خویش مى‏برده است. در جنگ احد، نسیبه‏در برابر دیدگان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم شمشیر به دست گرفت و مقاتله کرد و آن حضرت در حق او فرمود:
لمقام نسیبه بنت کعب افضل من مقام فلان و فلان. (8)

فمینیسم (زن گرایى)

یکى از شعارهاى فریبنده، که در افق فکرى اومانیسم خودنمایى بیشترى دارد «حقوق زن‏» وحمایت از آن است. حمایت از زن اگر جدى و به دور از فریب کارى باشد، ارجمند است. زیرا درمکتب دین به ویژه اسلام زن جایگاه ویژه‏اى دارد ولى متاسفانه آنچه در مجامع غیر دینى است‏چیزى دیگر است.
زن گرایى افراطى، باعث تضییع حقوق اساسى زن است. زن گرایان به بهانه احیاى حقوق زن ازهویت و ارزش زن کاستند. بدیهى است که زن گرایى هدایت نشده جز این، نتیجه‏اى ندارد. گرچه‏این تفکر (زن گرایى) عکس‏العمل طبیعى نادیده گرفته شدن زن و حقوق او، در تاریخ است ولى،چاره درد، را نباید در فمینیسم جویا شد. آرى: در ادوار مختلف (جز در میان پیروان راستین‏انبیا) به زن، ستم رفته است. البته تفکر زن گرایى ریشه در اومانیسم دارد و داراى سابقه تاریخى‏نیست.

خاستگاه فمینیسم

اندیشه برابرى زن و مرد به قرن هفدم باز مى‏گردد. حرکتى که از قرن هفدهم میلادى به نام‏حقوق فطرى و طبیعى بشر آغاز شد و در قرن هجدهم، در فرانسه به ثمر نشست.
بنیان‏گذاران حقوق بشر، زنان را به دیده تحقیر مى‏نگریستند. چنانکه «مونتسکیو» نویسنده‏شهیر فرانسوى و از بنیان‏گذاران انقلاب کبیر فرانسه در کتاب روح‏القوانین (1748) زنان را موجوداتى‏با روح‏هاى کوچک و داراى ضعف دماغى، متکبر و خودخواه معرفى مى‏کند. در اعلامیه حقوق‏بشر هم که در سال 1789 در فرانسه به تصویب رسید، از برابرى حقوق زن و مرد سخنى به میان‏نیامده است و در حقیقت‏باید آن را اعلامیه حقوق مردان دانست.
نهضت زنان، در قرن نوزدهم در فرانسه گسترش یافت و نام فرانسوى فمینیسم (ذژخذخذحب)به خود گرفت. جنبش فمینیستى در واقع نوعى اعتراض به مردسالارى آشکار حاکم بر اعلامیه‏حقوق بشر فرانسه بود. (9)
دستیابى به حق راى براى زنان انگلیس در سال 1918 یکى از جلوه‏هاى پیروزى فمینیسم بودو پس از آن فروکش کرد. برخى، دو دهه اول قرن بیستم را سال‏هاى خیزش موج اول فمینیسم‏مى‏نامند.
پس از جنگ جهانى دوم و در سال 1945، نظریه برابرى زن و مرد طرفداران بسیارى یافت وسرانجام براى اولین بار در اعلامیه جهانى حقوق بشر، که از طرف سازمان ملل متحد در سال‏1948 میلادى منتشر شد، تساوى حقوق زن و مرد به روشنى و در سطح جامعه ملل مطرح شد.
با این حال، اعلامیه حقوق بشر که بر حقوق طبیعى و فطرى تاکید مى‏کرد، فاقد اعتبار حقوقى وضمانت اجرایى بود. این امر موجب شد که از آن پس، معاهدات بین‏المللى که از اعتبار حقوقى‏بیشترى برخوردارند و مشخص‏تر به مسایل زنان توجه دارند، در دستور کار سازمان ملل قرارگیرند. از جمله این معاهدات مى‏توان به کنوانسیون «حقوق سیاسى زنان‏» (1952)، کنوانسیون‏«رضایت‏براى ازدواج‏» (1962) و کنوانسیون «محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان‏» (1979) اشاره‏کرد. همچنین سازمان ملل سال‏هاى 1976 تا 1985 را به عنوان دهه زنان نامگذارى کرد.

افول فمینیسم

در دهه هفتاد، یک زن فمینیست از وضع ظاهرش و موهاى کوتاه مردانه و کفش بدون پاشنه وکت و شلوار زمخت و چهره بدون آرایش، به راحتى از دیگران تشخیص داده مى‏شد. در این دهه‏فمینیست‏ها با رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد و حرفه اقتصادى، آرمان‏هاى خود را مطرح‏مى‏کردند. شعار «زنان بدون مردان و یا رفتارهاى مردانه‏» مربوط به همین دوره است.
پس از آن حرکت‏هاى فمینیستى تند، رو به اعتدال نهاد و آثار سوء زیاده‏روى در حرکت‏هاى زن‏مدارانه، که بیش از همه دامان خود زنان را مى‏گرفت، آشکار شد. خشونت روزافزون در محیطخانواده و در محیط کار و عدم امنیت جنسى از دست آوردهاى این دوره بود.
پس از آن، جهان غرب به نقش‏هاى سنتى و نهاد خانواده رویکردى دوباره داشته است. «دانیل‏لژه‏» و «برنزان هارویو» در بررسى اجتماع چالشى جدید مشاهده کردند; شکل قدیمى‏تر خانواده‏و آرمان‏گرایى مجددا بر صحنه ظاهر شده بود و مردم براى خود پدربزرگ و مادربزرگ ابداع‏مى‏کردند تا خانواده‏ها بتوانند سه نسل را در بر گیرند، وضعیتى که احتمالا هیچ گاه در گذشته‏وجود نداشته است. تقسیم سنتى نقش‏ها به سرعت‏باز گشته و اقتدار پدرسالارانه نیرومندترمى‏شد. (10) سازمان ملل متحد هم سال 1994 را به عنوان سال خانواده اعلام کرد. و از آن پس زنان مدرن‏در دهه‏هاى اخیر سعى مى‏کنند با ظاهرى زنانه و رفتارى ظریف تمایز خود را از مردان به نمایش‏بگذارند.

زن‏گرایى افراطى آزاد

بعضى از فمینیست‏ها، ریشه ستم بر زنان را در فقدان حقوقى مدنى و فرصت‏هاى برابرآموزشى مى‏دانند.
بعضى از افراد، جنسیت فرد را تعیین کننده حقوق او نمى‏دانند و معتقدند که سرشت زنانه ومردانه کاملا یکسان است و تنها «انسان‏» وجود دارد، نه جنسیت. یکى از آرمان‏هاى آنان، تحقق‏جامعه دو جنسى است. اعضاى جامعه دو جنسى، از نظر جنسى مذکر یا مؤنث‏اند، اما ویژگى‏هاى‏مردانه و زنانه را با اختلافات اغراق‏آمیز روان شناختى نشان نمى‏دهند; یعنى در آن‏ها تضاد شدیدمیان ویژگى‏هاى مردانه با ویژگى‏هاى زنانه وجود ندارد. دختران و پسران از امکان آموزشى برابربهره‏مند مى‏شوند و ویژگى‏هاى سنتى مردانه و زنانه به آنان القاء نمى‏شود.
آنان نقش‏هاى جنسیتى را محصول روابط اجتماعى در طول تاریخ مى‏دانند، نه ودیعه‏هاى‏طبیعى و غیرقابل تخلف. آنان نظریه «مورگان‏» را مى‏پذیرند که معتقد است در ابتداى حیات‏بشرى مادرسالارى رایج‏بوده است و پدر سالارى را واقعیتى تلخ مى‏دانند که به تدریج‏بر جوامع‏بشرى تحمیل شده است. (11)

زن گرایى مارکسیستى

مکتب مارکسیستى در قرن نوزدهم و بر مبناى نظریه «مورگان‏» درباره مادرسالار بودن جوامع‏اولیه بشرى، معتقد است که پیدایش مالکیت‏خصوصى در جوامع سبب اسارت زنان شده است وتا زمانى که نظم بورژوازى، مالکیت و خانواده بورژوایى وجود دارد، این اسارت تداوم خواهدداشت.
سرمایه‏دارى در حفظ کار خانگى به شکل امروزى آن مى‏کوشد و با اجتماعى شدن کار خانگى‏مخالفت مى‏ورزد.
«انگلس‏» و «مارکس‏» بر اساس همین تحلیل، دیدگاه حذف خانواده به عنوان کوچک‏ترین‏واحد اقتصادى جامعه را مطرح کردند. انگلس معتقد بود که خانواده بازتابى از روابط استثمارى‏مرد بر زن و فرزندان است. آن‏ها مدعى بودند که زنان پس از بر افتادن نظام بورژوایى به رهایى‏خواهند رسید.
از این رو، مبارزات فمینیستى را تابعى از مبارزه طبقاتى مى‏پنداشتند. با توجه به این‏که نظام‏سرمایه‏دارى، جامعه را به دو عرصه عمومى (بازار) و خصوصى (خانواده) تقسیم کرده است،«انگلس‏» اولین شرط رهایى زن خانه‏دار را در آن مى‏بیند که جنس مؤنث‏به فعالیت عمومى‏بازگردانده شود.
مارکسیست‏ها از این راه ضربه‏اى کارى به ارکان خانواده فرود آوردند که بدین زودى‏ها قابل‏جبران نیست.
زن گرایان افراطى، ازدواج را، از آن جهت که زن را به موجودى «خانه‏دار»، «فرزندزا» و «خوددیگر بین‏» و مرد را به «نان‏آور»، «پدر» و «من اصلى‏» تبدیل مى‏کند، انکار مى‏کنند. همچنین به این‏دلیل که مردان حتى در نزدیک‏ترین روابط خود، زنان را زیر سلطه در مى‏آورند، زنان باید جدا ازمردان زندگى کنند. آنان مردان را دشمن اصلى مى‏دانند. آنان نظریه زوج آزاد را آسان‏ترین راه براى‏رهایى از بردگى ازدواج به شمار مى‏آوردند.
نظریه زوج آزاد نوعى همزیستى مشترک میان زن و مرد است که بر مبناى آن هیچ مسؤولیت‏حقوقى بر عهده طرفین نیست و تنها پاسخى به نیازهاى جنسى، بدون در نظر گرفتن وجوه عاطفى‏آن است. در یک دیدگاه افراطى‏تر، نظریه زوج آزاد تا همجنس گرایى پیش مى‏رود.

زن گرایى امروز

از دهه هفتاد به بعد گروهى به نام فمینیست‏هاى جدید و متاثر از دیدگاه‏هاى پست مدرنیستى‏ظهور کردند که با تکیه بر روان‏شناسى رفتارگرایانه بر حفظ ویژگى‏هاى زنانگى تاکید مى‏ورزیدند.آنان با تاکید بر اصل تفاوت انسان‏ها، معتقدند که باورهاى جهان شمول فمینیست‏هاى رادیکال نه‏تنها غیرقابل دسترسى است، بلکه مى‏تواند اشکال جدیدى از ستم را بیافریند، زیرا در این‏دیدگاه‏ها از تفاوت شرایط جوامع مختلف و اختلاف فرهنگ‏ها غفلت‏شده است. آن‏ها معتقدندکه زن نیازمند خانواده، همسر و فرزند است.
با وجود اختلافات فراوان در دیدگاه‏هاى فمینیستى، مى‏توان به وجه مشترک تمامى آن‏ها اشاره‏کرد. آن‏ها یافته‏هاى بشرى را منبع و معیار تشریع و قانون‏گذارى مى‏دانند و همگى فرزندان شایسته‏نهضت رنسانس و تفکرات اومانیستى‏اند و خانواده، هسته‏اى که بر سرپرستى مرد استوار است راآماج حملات خود قرار مى‏دهند و خواهان رفع تمام تمایزات جنسیتى در قوانین، آموزش وپرورش، فرصت‏ها و امکانات‏اند.

فمینیسم در ایران

با تهاجم جدید فرهنگ غرب در ایران، در آستانه انقلاب مشروطه، وضعیت زنان نیز همپاى‏سایر اقشار اجتماعى تغییر کرد. از این رو، مشروطیت را باید نقطه عطفى در تاریخ فرهنگى ایران‏دانست; زیرا آثار شگرفى در تغییر نگرش‏ها در میان زنان برجاى گذاشت و جامعه ایرانى رانادانسته و ناخواسته بر مدار فرهنگ غرب کشاند. گروهى از غرب گرایان داخلى که تحولات‏فرهنگى مغرب زمین را با خوش‏بینى تحلیل مى‏کردند، تنها راه سعادت را الگو بردارى از جهان به‏اصطلاح متجدد و رهایى از مظاهر سنتى مى‏دانستند.
از این رو در اواخر سلطنت قاجار، جنبش‏هایى پدید آمد که توسط زنان ایرانى هدایت مى‏شدکه از فرزندان و یا همسران تحصیل کرده‏هاى دنیاى غرب بودند. حتى برخى از زنان روشنفکر درروزنامه‏هاى ایرانى که پیش از مشروطه در خارج از کشور به چاپ مى‏رسید، مقالاتى در ترویج‏دیدگاه‏هاى غرب مى‏نوشتند. (12) نوشته‏هاى این گروه، خود شاهدى بر تاثیرپذیرى آنان از تحولات‏غرب است.
در دوران سلسله پهلوى فصل جدیدى در تاریخ زنان ایران گشوده شد و غرب زدگى و بى‏هویتى نیمه پنهان چهره خود را آشکار ساخت. کشف حجاب در سال 1317 که به بهانه آزاد کردن‏نیمى از نیروهاى انسانى جامعه انجام شد، نقطه عطفى است که تاثیر به سزایى در شکل‏گیرى‏برداشت‏هاى منفى در ذهنیت جامعه مسلمان ایرانى داشت.

مبانى فمینیسم

مبناى اساسى فمینیسم یا زن گرایى غربى عبارت است از:
1 - نفى کلیسا و نفوذ مسیحیت;
2 - مذهب زدایى و دور ساختن دین از خانواده;
3 - نفى اصالت‏هاى اخلاقى دینى در باب زن از جمله: حجاب، عفت، پارسایى، وفادارى،حیا و هر گونه ارزش انسانى از منظر دین;
4 - شکستن حریم خانواده و تعهدات خانوادگى;
5 - مبارزه با هر گونه مظاهر پیوندهاى خانوادگى.
البته مبانى فوق، بر اساس اومانیسم یا انسان‏گرایى افراطى بنیان یافته است که نفى تفکر معنوى‏و مبارزه با دین و گرایش به خدا از اصول آن مى‏باشد.
بنابراین، مسلمان باید توجه کند که فاکتورها و دستورالعمل‏هاى زن گرایان فمینیست، باچارچوب‏ها و معیارهاى اعتقادى الحادى ویژه‏اى شکل گرفته‏اند که هرگز سر سازگارى بامعیارهاى حیات بخش دین به ویژه اسلام در راستاى حمایت از زن و حقوق او ندارند.

جایگاه و حقوق زن از دیدگاه امام‏قدس سره

امام خمینى در مناسبت‏هاى مختلف در بیانات‏شان جایگاه و منزلت‏حقیقى زنان را از دیدگاه‏اسلام بیان داشته‏اند. در دیدگاه امام‏قدس سره زن داراى مرتبه و منزلتى است که هیچ مکتب و مرام‏فمینیستى- که زن را تا سطح یک ملعبه و یا ابزار کار نزول داده است- یاراى دسترسى به آن راندارد. ایشان با اشاره به روز زن با بیان منزلت‏حضرت فاطمه‏علیها السلام در باره جایگاه زن مى‏فرماید:
- فردا روز زن است، روز زنى است که عالم به او افتخار دارد. روز زنى است‏که دخترش در مقابل حکومت‏هاى جبار ایستاد و آن حرف را زد، آن حرف‏هارا زد که همه مى‏دانید. (13)
- روز بزرگى است، یک زن در دنیا آمد که مقابل همه مردان است. یک زن‏به دنیا آمد که نمونه انسان است، یک زن به دنیا آمد که تمام هویت انسانى دراو جلوه‏گر است.
- مبارک باد بر ملت عظیم الشان ایران بویژه زنان بزرگوار روز مبارک زن;روز شرافتمند عنصر تابناکى که زیربناى فضیلت‏هاى انسانى و ارزشهاى والاى‏خلیفة‏الله در جهان است.
و مبارکتر و پربهاتر انتخاب بسیار والاى روز بیستم جمادى الثانى است، روزپرافتخار ولادت زنى که از معجزات تاریخ و افتخارات عالم وجود است. (14)
من عید سعید مولود اعظم حضرت زهراعلیها السلام را به همه شما خانم‏ها و زن‏هاى‏تمام کشورهاى اسلامى تبریک عرض مى‏کنم و از خداوند تعالى مسالت دارم که‏همه زن‏هاى محترمه را در راهى که خداى تبارک و تعالى مقرر فرموده است.همان راه را بروند و به مقاصد عالیه اسلامى برسند. براى زن‏ها کمال افتخاراست که روز تولد حضرت صدیقه را روز زن قرار داده‏اند، افتخار است ومسؤولیت. (15)

کرامت وجودى زن

در مکتب امام خمینى‏قدس سره زن بسیار تکریم شده و در اوج والایى قرار دارد، ایشان در این باره‏مى‏فرمایند:
اسلام مى‏خواهد که زن و مرد رشد داشته باشند. اسلام زن‏ها را نجات داده است از آن‏چیزهایى که در جاهلیت‏بود. آنقدرى که اسلام به زن خدمت کرده است، خدا مى‏داند به مردخدمت نکرده است آنقدر که به زن خدمت کرده. شما مى‏دانید که در جاهلیت زن چه بوده و دراسلام چه شده. در زمانى که پیغمبر اسلام آمد، زن‏ها را هیچ حساب مى‏کردند اسلام زن‏ها راقدرت داده است. (16)

زن مربى سعادت

امام به اغراض سوء دیدگاه‏هاى فمینیستى و انتظارى که از زن دارند، توجه داشته و همواره برجایگاه آنان و تاثیرى که در جوامع دارند تاکید مى‏ورزیدند.
- اگر زنان شجاع و انسان‏ساز از ملتها گرفته شوند، ملت‏ها به شکست انحطاط کشیده‏مى‏شوند. (17) اسلام به شما آنقدر احترام قایل است که براى مردها نیست، اسلام شما را مى‏خواهدنجات بدهد، اسلام شما را مى‏خواهد از این ملعبهاى که اینها مى‏خواهند شما را ملعبه قرار بدهندنجات بدهد، اسلام مى‏خواهد شما را یک انسان کامل تربیت کند.
- زن انسان است. آن هم یک انسان بزرگ. زن مربى جامعه است. از دامن زن انسان‏ها پیدامى‏شوند. مرحله اول مرد و زن صحیح، از دامن زن است. سعادت و شقاوت کشورها بسته به‏وجود زن است. زن با تربیت صحیح خودش انسان درست مى‏کند و با تربیت صحیح خودش‏کشور را آباد مى‏کند. مبدا همه سعادت‏ها از دامن زن بلند مى‏شود. زن مبدا همه سعادتها بایدباشد. (18)
- زن مظهر تحقق آمال بشر است. زن پرورش‏ده زنان و مردان ارجمند است. از دامن زن‏مرد به معراج مى‏رود. دامن زن محل تربیت‏بزرگ زنان و بزرگ مردان است. (19) زن‏ها مردان‏شجاع را در دامن خود بزرگ مى‏کنند. قرآن کریم انسان‏ساز است و زن‏ها نیز انسان‏ساز، اگرزن‏هاى انسان‏ساز از ملت‏ها گرفته بشود، ملت‏ها به شکست و انحطاط مبدل خواهند شد، شکست‏خواهند خورد، منحط خواهند شد (20) .

آزادى و تساوى زن و مرد از دیدگاه امام

در منظر امام‏قدس سره اسلام زنان را سربلند و شایسته مى‏خواهد و آنچه دین گریزان براى زن قایلند،چیزى جز تباهى و ملعبه شدن نیست، ایشان مى‏فرمایند:
مقام زن مقام والاست، عالیرتبه هستند. بانوان در اسلام بلند پایه هستند. (21)
ما مى‏خواهیم زن به مقام والاى انسانیت‏خودش باشد، نه ملعبه باشد، نه ملعبه در دست‏مردها باشد، در دست اراذل باشد. (22)
اسلام زن را مثل مرد در همه شؤون، همان‏طورى که مرد در همه شؤون دخالت دارد، زن هم‏دخالت دارد، همان‏طورى که مرد باید از فساد اجتناب کند، زن هم باید از فساد اجتناب کند.زن‏ها نباید ملعبه دست جوان‏هاى هرزه بشوند، زن‏ها نباید مقام خودشان را منحط کنند و خداى‏ناخواسته بزک کرده بیرون بیایند و در انظار مردم فاسد قرار بگیرند. زن‏ها باید انسان باشند،زن‏ها باید تقوا داشته باشند، زن‏ها مقام کرامت دارند، زن‏ها اختیار دارند، همان‏طورى که مردهااختیار دارند. خداوند شما را با کرامت‏خلق کرده است، آزاد خلق کرده است. (23)
اسلام نظر خاص بر شما بانوان دارد، اسلام در وقتى که ظهور کرد در جزیرة‏العرب، بانوان‏حیثیت‏خودشان را پیش مردان از دست داده بودند، اسلام آن‏ها را سربلند و سرافراز کرد، اسلام‏آن‏ها را با مردان مساوى کرد. عنایتى که اسلام به بانوان دارد بیشتر از عنایتى است که بر مردان‏دارد. (24)

حقوق زن

یکى از مباحثى که بازار آن گرم است و به عنوان حربه‏اى براى تشویش افکار زن‏ها از آن استفاده‏مى‏شود، موضوع ازدواج و طلاق است. خرده‏گیران بدون توجه به اختیارى بودن انتخاب زوج بامتمسک قراردادن نمونه‏هایى، زنان را بنده مرد قلمداد مى‏کنند و معتقدند اختیار طلاق در دست‏مردان، تبعیضى براى زنان است. امام خمینى‏قدس سره با اشاره به این موضوع و اختیارى که اسلام براى‏زنان قرار داده مى‏فرمایند:
- طلاق در صورتى که در ضمن عقد با مرد (وقتى که مى‏خواهند عقد کنند) شرط بکنند و درضمن عقد این شرط بشود که وکیل در طلاق خودش یا مطلق. این زنهایى که حالا تحت زوجیت‏هستند چه؟ این ولایت فقیه را مخالفت مى‏کنند در صورتى که نمى‏دانند از شؤون فقیه هست. اگرچنانچه یک مردى با زن خودش رفتارش بد باشد او را اولا نصیحت کند و ثانیا تادیب کند و اگردید نمى‏شود اجراء طلاق کند. شما موافقت کنید با این ولایت فقیه. ولایت فقیه براى مسلمین‏یک هدیه‏اى است که خداى تبارک و تعالى داده است. من‏جمله همین معنیى که شما سؤال‏کردید و طرح کردید که زن‏هایى که الان شوهر دارند اگر چنانچه گرفتارى‏هایى داشته باشند چه‏باید بکنند؟ آن‏ها رجوع مى‏کنند به آنجایى که فقیه است، مجلسى که در آن فقیه است‏به‏دادگاهى که در آن فقیه است و فقیه رسیدگى مى‏کند و اگر چنانچه صحیح باشد، شوهر را تادیب‏مى‏کند، شوهر را وادار به اینکه درست عمل کند و اگر چنانچه نکرد طلاق مى‏دهد. ولایت داردبراى این امر که اگر چنانچه به فساد مى‏کشد، یک زندگى به فساد کشیده مى‏شود، طلاق مى‏دهدو طلاق اگر چه در دست مرد است لکن فقیه در جایى که مصلحت اسلام را دید، مصلحت‏مسلمین را دید و در جایى که دید نمى‏شود به غیر این، طلاق بدهد. این ولایت فقیه هست.ولایت فقیه براى شما یک هدیه الهى است. (25) اسلام زن‏ها را در مقابل مردها قرار داده، نسبت‏باآن‏ها تساوى دارند. البته یک احکام خاص به مرد است که مناسب با مرد است، یک احکام‏خاص به زن است، مناسب با زن است، این، نه این است که اسلام نسبت‏به زن و مرد فرقى‏گذاشته است. (26)
در نظام اسلامى، زن همان حقوقى را دارد که مرد دارد، حق تحصیل، حق کار، حق مالکیت،حق راى دادن، حق راى گرفتن، لیکن هم در مرد، مواردى است که چیزهایى‏به دلیل پیدایش‏مفاسد بر او حرام است و هم در زن مواردى هست که به دلیل اینکه مفسده مى‏آفریند، حرام‏است. اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانى‏شان محفوظ باشد. اسلام خواسته است که‏زن ملعبه دست مرد نباشد. اینکه در خارج منعکس کرده‏اند که در اسلام با زن‏ها با خشونت‏رفتار مى‏شود، امر غیرصحیحى است و تبلیغات باطلى است که از مغرضین حاصل شده والا مردو زن هر دوشان در اسلام اختیارات دارند، اگر اختلافاتى هست، براى هر دو هست و آن مربوطبه طبیعت آنان است. (27)
البته در شرق براى مردها یک محدودیت‏هایى هست که آن محدودیت‏ها به صلاح خودمردها هست و آن محدودیت‏ها، یعنى در آنجاهایى که مفسده هست‏براى مرد، از قماربازى‏جلوگیرى مى‏کند اسلام، از شرابخوارى جلوگیرى مى‏کند اسلام، از هروئین جلوگیرى مى‏کند اسلام،از شرابخوارى جلوگیرى مى‏کند براى اینکه مفسده دارند.
براى همه یک محدودیت‏هایى هست، محدودیت‏هایى شرعى و الهى، محدودیت‏هایى است‏که به صلاح خود جامعه است، نه این است که براى جامعه یک چیزى مثلا نافع بوده است که‏محدودیت‏برایش ایجاد کرده‏اند. (28)
هیچ فرقى ما بین گروه و گروهى در اسلام نیست فقط به تقوا و به اتقاء به على‏الله تعالى فرق‏است. (29)
زن‏هایى که مى‏خواهند ازدواج کنند، از همان اول مى‏توانند اختیاراتى براى خودشان قراربدهند که نه مخالف شرع باشد و نه مخالف حیثیت‏خودشان، مى‏توانند از اول شرط کنند که اگرچنانچه مرد فساد اخلاق داشت، اگر بد زندگى کرد با زن، اگر بد خلقى کرد با زن، وکیل باشند درطلاق. اسلام براى آن‏ها حق قرار داده است، اسلام اگر محدودیتى براى مردان و زنان قایل شده‏است همه به صلاح خودتان بوده است. تمام قوانین اسلام، چه آن‏هایى که توسعه مى‏دهد، چه‏آن‏هایى که تحدید مى‏کند، همه بر صلاح خود شماست، براى خود شماست. همان‏طورى که حق‏طلاق را با مرد قرار داده است‏حق این را قرار داده است که شما در وقت ازدواج شرط کنید با اوکه اگر چه کردى یا چه کردى، من وکیل باشم در طلاق. و اگر این شرط را کرد، دیگر نمى‏تواند اورا معذور کند، اگر این در ضمن شرط یا در ضمن عقد واقع شد نمى‏تواند او را محدود کند،نمى‏تواند اخلاق بد انجام بدهد و اگر مردى با زن خودش بدرفتارى کرد، در حکومت اسلام او رامنع مى‏کنند، اگر قبول کرد تعزیر مى‏کنند، حد مى‏زنند و اگر قبول نکرد مجتهد طلاق مى‏دهد. (30)
خداوند همان‏طورى که قوانینى براى محدودیت مردها در حدود اینکه فساد بر آن‏ها راه نیابددارد، در زن‏ها همه دارد، هم براى صلاح شماست، همه قوانین اسلامى براى صلاح جامعه‏است. (31)
امام‏قدس سره همچنین خاطرنشان مى‏کردند:
... به زن و مرد سفارش مى‏کنم که هر کس به حد قانونى رسیده است، در این مجلس، در این‏انتخاب شرکت کند و افرادى که پیشنهاد مى‏شود و انتخاب شده است‏یعنى پیشنهاد شده است،هر یک را که خواستند، به او راى بدهند. (32)
امام‏قدس سره به زنان فرمودند:
... آنقدرى که اسلام خدمت‏به شما کرد، به مردها آنقدر خدمت نکرد. اسلام، شما را حفظکرد و شما متقابلا اسلام را حفظ بکنید.
همان‏طورى که مردها باید در امر سیاسى دخالت کنند و جامعه خودشان را حفظ کنند، زن‏هاهم باید دخالت کنند و جامعه را حفظ کنند. البته با حفظ آن چیزى که اسلام فرموده است، که‏بحمدالله امروز در ایران جارى است. (33)

حجاب و پوشش بانوان

حجاب از مقوله‏هایى است که با فطرت انسان آشناست و اختصاص به زن ندارد و فقط در باب‏کیفیت آن است که در این باره زن از مرد متمایز مى‏باشد حجاب زن در دیدگاه اسلام پوشش‏معقول است که ممکن است‏با توجه به آداب و رسوم هر ملتى کیفیت و شکل مخصوص به خودرا دارا باشد.
امام در پاسخ سؤالى در این باره مى‏فرمایند:
حجاب به معناى متداول میان ما که اسمش حجاب اسلامى است‏با آزادى مخالفتى ندارد.اسلام با آنچه خلاف عفت است مخالفت دارد و ما آنان را دعوت مى‏کنیم که به حجاب اسلامى‏رو آورند... زنان شجاع ما دیگر از بلاهایى که غرب به عنوان تمدن به سرشان آورده است‏به‏ستوه آمده‏اند و به اسلام پناهنده شده‏اند. (34)
در اسلام زن باید حجاب داشته باشد ولى لازم نیست که چادر باشد بلکه زن مى‏تواند هرلباسى را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند. (35)
در وزارتخانه‏هاى اسلامى نباید زن‏هاى لخت‏بیایند، زن‏ها بروند اما با حجاب باشند مانعى‏ندارد بروند اما کار بکنند لکن باحجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند. (36)

هوشیارى امام در حفظ منزلت زن در پاسخ به فریب‏کاران

در یکى از سؤالاتى که از امام راحل شده است، سعى شده با فریب‏کارى حجاب را عامل انزوامعرفى کنند، در این سؤال آمده است:
این چادر، آیا صحیح است که این زن‏ها خود را در زیر چادر مخفى کنند؟ این زن‏ها درانقلاب شرکت کردند، کشته دادند، زندان رفتند، مبارزه کردند. این چادر هم یک رسم از قدیم‏است، حالا دیگر دنیا هم عوض شده، حالا این صحیح است که مثلا اینها خودشان را مخفى کنند؟
امام‏قدس سره در پاسخ مى‏فرمایند:
اولا اینکه این یک اختیارى است‏براى آن‏ها، خودشان اختیار کردند. شما چه حقى دارید که‏اختیار را از دستشان بگیرید؟ ما اعلام مى‏کنیم به زن‏ها که هر کس چادر مى‏خواهد هر کس‏پوشش اسلامى مى‏خواهد، بیاید بیرون، از سى و پنج میلیون جمعیت ما، سى و سه میلیونش‏بیرون مى‏آید. شما چه حقى دارید که جلو اینها را بگیرید؟ این چه دیکتاتورى است که شمانسبت‏به زن‏ها دارید؟ و ثانیا اینکه ما یک پوشش خاصى را نمى‏گوییم، براى حدود زن‏هایى که‏به سن و سال شما رسیده‏اند هیچ چیزى نیست، ما زن‏هاى جوانى که وقتى ایشان آرایش مى‏کنندو مى‏آیند یک فوج را دنبال خودشان مى‏کشند، اینها را داریم جلوشان را مى‏گیریم، شما هم دلتان‏نسوزد. (37)
البته باید توجه داشته باشید که حجابى که اسلام قرار داده است، براى حفظ آن ارزش‏هاى‏ماست. هر چه را که دستور فرموده است، چه براى زن و چه براى مرد، براى این است که آن‏ارزش‏هاى واقعى که اینها دارند و ممکن است‏به واسطه وسوسه‏هاى شیطانى یا دست‏هاى فاسداستعمار و عمال استعمار پایمال مى‏شدند اینها، این ارزش‏ها زنده بشود. (38)

آزادى زن در دیدگاه امام‏قدس سره

امام در رهنمودهاى خود به این نکته توجه داشتند که:
ما دو قسم آزادى داریم که یک قسم مفیدش در غیر زمان این دو جنایتکار بود و در زمان‏اینها این قسم از آزادى بکلى ممنوع بود و آن آزادى آن‏ها مى‏خواستند که زن‏ها آزاد باشند که‏هر جورى بزک بکنند و بیایند توى خیابان‏ها و با جوان‏ها خداى ناخواسته چه بکنند. آن را آزادى‏قرار داده بودند. حالا هم الآن آن‏هایى که مى‏خواهند اسلام نباشد دلشان براى این آزادى‏مى‏سوزد. (39)
آن‏ها آزادى را در یک جبهه نگه داشته بودند و فریاد هم مى‏زدند: «آزاد زنان و آزادمردان‏» همین‏ها بودند مقصودشان که اینها آزادند هر کارى که مى‏خواهند بکنند، به هر مرکزفحشایى مى‏خواهند بروند. اختناق در یک جبهه دیگر بود، براى قلم‏هایى که اگر مى‏خواست کسى‏یک کلمه راجع به مصالح مملکت‏بنویسد، راجع به مصالح اسلام بنویسد، اینها آزاد نبود و اختناق‏بود. (40)
اینها آنقدر که به نیروى انسانى این کشور ضرر زدند به آن ذخایر آنها ضرر نزدند. انسان‏هارا فلج کردند، جوان‏هاى ما را از بین بردند، جوان‏هاى ما که باید خدمت‏بکنند به این کشور،کشاندند به یک جاهایى که در آنجاها جز اینکه افکارشان لج‏بشود و نتوانند خدمتى بکنند به این‏مملکت، چیز دیگرى نبود.
تمام مراکز فحشا را اینها درش را باز کردند و با بوق و کرنا، ترویج کردند و کمک کردند که‏این جوان‏هاى ما بروند در این مراکز فحشا و فلج‏بشوند، همانجا باید دفن بشود جوانى‏شان،جوانى این جوان‏هاى ما را، از آن‏ها گرفتند، فلجشان کردند، این خواهرهاى محترمى که در دام‏اینها افتادند و در دام ترویج‏هاى آن‏ها افتادند و در تبلیغات آن‏ها افتادند و از آن وظیفه‏انسانى‏شان سلب شدند، ملعبه دست جنایتکاران شدند، این تاسفى براى اشخاصى که غیرتمندند،اشخاصى که خوى انسانى‏شان را از دست ندادند یک تاسفى همیشگى هست که این محترمات رااینها چه کردند به اسم آزادى. (41)

خاتمه

زن در دیدگاه اسلام با مرد در حقیقت انسانى و سیر تکاملى تفاوتى ندارد، بر این اساس درعرصه‏هاى اساسى هر دو دوش به دوش هم پیش مى‏روند از جمله:
1 - در عرصه کمال و سیر تکاملى علمى;
2 - در عرصه جزا و دست‏یابى به پاداش الهى;
3 - در عرصه جنت و دست‏یابى به مقامات اخروى;
4 - در عرصه تقرب و دست‏یابى به مقامات معنوى.
تردیدى نیست که در عرصه‏هاى مورد اشاره زن و مرد در نگرش اسلامى مساوى‏اند، تنها دربرخى از عرصه‏هاى فرعى زندگى است که هر کدام با توجه به جایگاه ویژه‏اى که در نظام احسن‏دارند از حیث احکام اسلامى تفاوت‏هایى بر اساس عدالت الهى دارند که با فلسفه خلقت آنان‏هماهنگى کامل دارند.


  
«همیشه این سؤال در ذهن من بود که چرا در راهپیمایی ها اکثریت با زنان محجبه است اما روز بعد و روزهای دیگر این اکثریت در خیابان ها کمتر دیده می شوند. به این نتیجه رسیدم که شاید زنان محجبه مؤمنه با اینکه بسیار فعالند و منشأ بسیاری از امور خیر در جامعه هستند، کمتر از خانه ها خارج می شوند و جز برای کارهای ضروری بیرون نمی آیند. «حجت الاسلام حمید رسایی» که جذابیت عفاف را در قسمت پیشین گزارش تشریح کرد، بعد از گفتن عبارات بالا درباره بدحجابان می افزاید: «باید از خودمان شروع کنیم؛ از ادارات و دانشگاه های دولتی. چطور برای هر امری کلاس آموزش می گذاریم، درباره حجاب نیز این کار را بکنیم. در دانشگاه ها هم باید کار فرهنگی بشود. در بیمارستان ها، آموزش و پرورش و دیگر جاهای دولتی.»
«میرتاج الدینی» هم می گوید: «دولت، نسبت به دستگاه های خود، قانون عفاف و حجاب را اجرا کند؛ البته در فضای مناسب همراه با تبلیغات خوب و با تشویق و الگوسازی.»
برخورد، هرگز!
«نباید رفتار عده ای قلیل از آقایان و بانوان که میعارها را نادیده می گیرند، مبنای داوری قرار گیرد و این گروه اندک باید دقت داشته باشند که محیط اجتماعی، تأثیرگذار بر همه آحاد جامعه است و همه باید به معیارهای اخلاقی و قانونی جامعه پایبند باشند.» محمود احمدی نژاد، رئیس جمهوری اسلامی ایران این سخنان را در جلسه روز یکشنبه سوم اردیبهشت ماه 1385 بیان کرد و افزود: «مسائل فرهنگی یک شبه حل نمی شود و نباید براساس جوسازی ها و جنجال ها، دستگاه های فرهنگی و انتظامی دچار انفعال شوند.»
در عین حال وزیر کشور از برخورد با عده محدودی که هنجارهای جامعه را تخریب می کنند، خبر داد. یعنی همان عده قلیل از آقایان و بانوانی که بدحجابی را رواج می دهند و حق مؤمنان را زیر پا می گذارند.
«لاله افتخاری» با اشاره به اینکه ترویج عفاف امری سلبی نیست، می افزاید: «کمیسیون فرهنگی مجلس از یکسال و نیم پیش دنبال این بوده که برای جلوگیری از بدحجابی اقداماتی انجام دهد؛ به هر حال کار فرهنگی به صورت تدریجی نتیجه می دهد.»
مدیرکل اداره فرهنگ و ارشاد قم نیز با تاکید بر این نکته که کار فرهنگی، دیربازده است، ادامه می دهد: «همواره این قاعده ما را ترسانده و موجب شده تا به کارهای شلاقی و غیرفرهنگی رو بیاوریم؛ کارهایی که مسکن بوده و درمان نهایی نبوده اند. اینکه کار فرهنگی دیربازده است، نباید ما را متوقف کند؛ بلکه باید از جایی شروع کرد.»
«سیدمحمدرضا میرتاج الدینی» نماینده مردم تبریز در مجلس نیز با اشاره به سال پیامبر اعظم(ص) می گوید: «سال پیامبر است. رفتارها باید ملایم و منطقی و به دور از برخورد باشد. خداوند به پیامبر اعظم(ص) می فرماید که اگر تند و خشن بودی، مردم از دور تو پراکنده می شدند. در کار فرهنگی به ویژه در مقابل جوانان باید طوری رفتار کرد که آنان مشتاقانه بپذیرند. در مقوله حجاب هم اینگونه باید عمل کرد.»
آغاز از حلقه پایانی
نیروی انتظامی تهران بزرگ، اعزام گشت های ارشادی به سطح پایتخت را آغاز کرده و این واحدها که یکصد پلیس زن آنها را همراهی می کنند، وظیفه دارند با رعایت ادب، آسیب های اجتماعی ناشی از بدحجابی را تذکر دهند. این واحدها البته وظیفه جلوگیری از آلودگی صوتی را نیز برعهده دارند.
پیامد این طرح را از زبان تعدادی از جوانان هنجارشکن به عنوان یکی از گروه های مرجع در ترویج امر بدحجابی باید شنید. «سارا-ح» دانشجوی جغرافیا می گوید: «تفریحی که نداریم؛ در نوع لباس پوشیدن هم آزاد نیستیم! جلوی من را گرفتند و تذکر دادند آنجا مقنعه ام را جلو کشیدم؛ اما وقتی کمی دور شدم، تیپم را درست! کردم.»
دوستان هم تیپ او نیز همین رفتار را در مواجهه با گشت های ارشاد انجام داده بودند.
دلیل آن را یک مهندس راه و ساختمان چنین تشریح می کند: «برخورد، آخرین راه است حتی اگر مؤدبانه باشد. جوان های نسل امروز، آمریت دیگران را نمی پذیرند؛ غیرجوان ها هم نمی پذیرند. رفع بدحجابی را از حلقه آخر شروع کرده اند.»
این مهندس که خود را متولد 1342 معرفی می کند، معتقد است که اگر تاثیر مثبتی هم داشته باشد، موقتی است و پس از مدتی وضع به همان منوال برمی گردد؛ یا حتی بدتر هم می شود.
بازگشتی نو
یک کارشناس امور مذهبی- فرهنگی درباره اینکه مردم باید به سنت های گذشته در قالبی نو توجه کنند، می گوید: «لباس روحانیت با پوشش مردان 90-80 سال پیش تنها یک تفاوت داشت و آن هم در پوشش سر بود. مردم عادی کلاه نمدی بر سر داشتند و روحانیون عمامه. اما در دوران رضاشاه پوشش مردها عوض شد و بعد هم که کشف حجاب به وجود آمد و زنان را به برهنگی کشاند.» این کارشناس می افزاید: «باید به اصالت های خودمان برگردیم. لباسی متناسب با فرهنگ خودمان و البته ذائقه و سلیقه مردم تهیه کنیم و آن را رواج دهیم.»
«حجت الاسلام حمید رسایی» نیز سخن آن کارشناس را این گونه تکمیل می کند: «لباس های جدید و در عین حال متنوع و متناسب با فرهنگ کشورمان به مردم معرفی کنیم، به طور مثال در قم چادری طراحی شده که چیزی بینابین چادر عربی و ایرانی است. هم پوشیده است و هم شکیل.» رسایی ادامه می دهد: «پاکستانی ها با وجود تغییرات سیاسی گوناگون، لباس ملی خود را تغییر ندادند اما رضاشاه پوشش غربی را به لباس ایرانی ترجیح داد و ریشه بدحجابی هم به همان زمان برمی گردد. باید مردم را تشویق کنیم تالباس ایرانی بپوشند.»
«محمود سالارکیا»، معاون دادستان تهران نیز در این زمینه می گوید: «ما به افراد می گوییم از پوشاک نامناسب استفاده نکنند، ولی هیچگونه جایگزینی را معرفی نکرده ایم.»
نهی از منکر به دنبال امر به معروف
«اولین آمر به معروف خداوند متعال است. خداوند در پوشش امر به معروف، نهی از منکر هم می کند. اینکه خداوند به زنان امر می کند خودشان را بپوشانند، هم امر به معروف یعنی پوشیده بودن است و هم نهی از منکر به معنای عریان نبودن.» مدیر یک مؤسسه عالی علمی- کاربردی با بیان این مطالب می افزاید: «همیشه امر به معروف و نهی از منکر با هم است. پس اگر زمینه رفتن به سوی معروف فراهم نباشد، منکر پدیدار می شود و اگر زمینه برای امر به معروف نباشد، طبیعتاً نهی از منکر با محدودیت مواجه شده و در جاهایی ناممکن می شود. برای بدحجابی اول باید زمینه برچیده شدن آن به لحاظ فرهنگی و اقتصادی- جلوگیری از تولید و عرضه لباس نامناسب- با فرهنگ جامعه فراهم شود و در عین حال کار رسانه ای به ویژه از طریق صدا و سیما و سینما انجام گیرد که در این صورت اکثریت بدحجاب ها به معروف رو می آورند و آن عده قلیل که لجاجت می کنند و عناد می ورزند را می توان به مجازات عملشان رساند.»
کار فرهنگی در زمینه حجاب، امر به معروف و نهی از منکر است و برخورد آخرین مرحله در بازداشتن معاندان از بدحجابی یا به تعبیر صریح تر بی حجابی. طرح لباس ملی، ساخت فیلم و سریال درباره حجاب، آموزش و هر کار دیگری در این زمینه نیز همین مصداق را دارد. خداوند وعده می دهد به کسانی که از امر او سرپیچی نمی کنند و عفاف می ورزند که رستگار می شوند.
ماهی سیاسی!
«تجمع جمعی از خانواده های شهدا و متدینین در مقابل مجلس شورای اسلامی با هدف جلوگیری از بدحجابی انجام شد و هدفی جز خیرخواهی برای آحاد زنان و دختران این کشور نداشت؛ اما برخی که در سابقه فعالیت آنها در هر جایی که بوده اند تنها چیزی که دیده نشده، به ویژه در سال های اخیر، دلسوزی برای وضع پوشش مردم است و همواره در جهت بی هویت کردن ایرانی قدم برداشته اند با ایجاد شایعات وبزرگ نمایی فعالیت هایی که به عنوان برخورد با بدحجابان مطرح شد، قصد داشتند تا از آب گل آلود فرهنگی- اجتماعی ماهی سیاسی بگیرند.»
«این سخنان یک روزنامه نگار است. او در ادامه چنین می گوید: «روزنامه شرق عملا در سر مقاله خود حجاب زن ایرانی را آن چیزی قلمداد کرد که در پروازهای خارجی دیده می شود و در گزارشی که تحت عنوان تیتر یک خود منتشر کرد، برخورد نیروی انتظامی را به تمسخر گرفت و طرفداران حجاب را از افراد فرودست جامعه به لحاظ موقعیت شغلی و اجتماعی برشمرد، در حالی که طرفداری از آزادی پوشش را به قشر فرهیخته نسبت داد و محجبه بودن اکثریت زنان و دختران کشور را به نوعی، منکر شد.» یک کارشناس مسائل سیاسی با تأکید بر وضعیت نامطلوب حجاب در شهرهای بزرگ کشور می افزاید: «در چند روز گذشته روزنامه های مثلا اصلاح طلب با بهانه قراردادن این موضوع و مسئله دستور رئیس جمهور درباره مجاز بودن ورود بانوان به ورزشگاه ها و مخالفت مراجع عظام، دولت و کلیت نظام را به ناتوانی در تصمیم گیری و اداره امور کشور متهم کردند و از کاهی، کوه ساختند.» وی طرح این مسائل را در حالی دانست که خواسته اکثریت مردم، رفع معضل بدحجابی است و اختلاف تنها در سلیقه هاست، حال آن که این رسانه ها که ادعای مردم سالاری دارند، هیچگونه طرحی برای رفع این معضل ندادند و فقط دستگاه های مسئول در این زمینه را به تمسخر گرفتند یا سعی در بدنام کردن آنها نمودند.»
پوشش اسلامی درکلام استاد شهید
«حمید عبادی» دانشجوی رشته ارتباطات می گوید: «راست حسینی به مردم حجاب درست را معرفی کنیم. به نظر من مراجعه به آرای شهید مطهری در این خصوص، حجت را برای ما تمام می کند. آن شهید بزرگوار  حجاب را لباس پوشیدن تفسیر نمی کرد، بلکه پوشاندن بدن را به شکلی که برجستگی های تحریک آمیز آن از زیر لباس نمایان نباشد، حجاب می دانست و حالا باید پرسید با این مبنا، چند درصد از خانم های هموطن ما به ویژه مانتویی ها، حجابشان درست نیست.»
وی به این نکته اشاره می کند که: «سرخودمان را کلاه شرعی نگذاریم، وضعیت حجاب در شهرهای بزرگ کشور نگران کننده است و تا دیر نشده باید فکری کرد که صد البته در رأس آن فرهنگ سازی در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر است.»

  

اگر برهنگی تمدّن است ، حیوانات از ما متمدّن ترند.
این روزها ؛ بحث “حجاب” و ” بد حجابی” ؛ بحث روز است!
این جمله بالا رو  یکی از دوستانم برام تو یاهو فرستاده بود ؛ کاری ندارم این جمله را کی گفته ؛ ولی واقعا جمله خیلی ، خیلی قشنگی هست.
آیا اصلاً لازمه که با این موضوع برخورد بشه؟ یا شما فکر می کنید حجاب یک موضوع شخصیه؟
کلاً حجاب فقط باید از سوی دخترا رعایت بشه یا پسرا هم باید پایبند به این مسئله باشند؟
خیلی ها روزی نیم ساعت(اگه بیشتر نشه!) مشغول ژل زدن و واکس مو و….. آرایش و پیرایش هستن و صبح یک مدل لباس و عصر یک مدل لباس دیگه برای پز دادن به رفقا توی دانشگاه می پوشن.(واقعا از این شکل آدم ها حالم به هم می خوره!به نظر من این نوعی کمبود است.)
در امر لباس بهتره که ؛ لباس مومن نه خیلی فاخر و نه خیلی کهنه باشه و از لباسی که باعث شهرت آدمی بشه نهی شده. بهترین لباس ؛ لباسی است که ما را از یاد خدا به خود مشغول نسازد  و ما را به عجب و ریا و خود آرایی و مفاخر و تکبر نکشاند.
و البته و صد البته بهترین لباس لباس تقوا است که این روزها از این لباس خبری نیست.
امام علی علیه السلام می فرماید: بهترین لباس ؛ لباسی است که تو را از خدا به خود مشغول نسازد.
اگر چه در فقه شیعه اصراری بر پوشش خاصی نیست و فقط بر مساله ستر و حجاب تاکید دارند اما همگان به این اعتراف دارند که چادر حجاب اصلی و برتر و مورد رضای خانم  فاطمه زهرا سلام اله علیها است.
در حدیث قدسی آمده است: به بندگانم بگو به لباس دشمنانم در نیایند و خود را شبیه به دشمنان من نکنند که در این صورت آن ها هم دشمن من خواهند بود.
به نظر من هر کسی وظیفه خاص خودش رو داره که باید در وجه احسن انجام بده. هر مردی باید این را بداند که نگاه به نامحرم تیری از تیرهای شیطان است و هر زنی نیز باید بداند که در حدیث داریم که عذاب زن بد حجاب در آخرت آویزان شدن از موی سر می باشد.(چقدر حال میده وقتی ببینی خدا تمام شیاطین و فاحشه ها و بدکاره ها و بد حجاب ها رو در جلوی همه از موی سر آویزان می کنه؛ البته وقتی حال می کنی که خودت جز این جور آدم ها نباشی و گرنه شاید ما و شما هم….)
خدا در سوره نور می فرماید که مردان چشمان خود را از محارم فرو ببندند به زن ها نیز همچین دستوری را می دهد و علاوه بر این می گوید زینت های خود را از نامحرم بپوشانند و آشکار نکنند.برای مردها نیز مساله حجاب وجود دارد.همین که مردها باید چشم هایش را از دیدن  نامحرمان و آنچه که نباید ببیند فرو بندند.همین که مردها نباید اصلاح کنندو... حتی مردها از پوشیدن لباسهای خیلی تنگ و زننده برحذر شده اند.پس حجاب تنها مخصوص خانمها نیست.

امیال نفسانی در زن و مرد فرق می کنن؛ همه می دونیم مرد طالب چشم چرانی و زن طالب خود آرایی است. پس مرد باتقوا وظیفه ای دارد و زن باتقوا هم وظیفه ای دارد .
مردان باتقوا نگاه حرام نکنند و زنان باتقوا هم حجاب و عفاف داشته باشند.
پس با این حرف ها ؛ اگه هر کسی به وظیفه خودش عمل کنه اصلا دیگه مشکل بدحجابی و از این حرف ها نداریم….
باور کنید مملکت و مردم ایران بیشتر از این ها شایستگی دارن…
———————


  

مقام معظم رهبری :
اسلام هیچ فرقی بین زن ومرد نمی بیند

 اسلام هیچ فرقى بین زن و مرد نمى‏بیند. جنسیت زن و مرد، کوچکترین تأثیرى ندارد؛ نه در جوهر انسانیت آنها تفاوت و اختلافى وجود دارد، نه در حقوق اساسى آنها هیچ‏گونه اختلاف و تفاوتى هست: او هم آزاد است، این هم آزاد است؛ او هم حق انتخاب دارد، این هم حق انتخاب دارد؛ او هم تکلیف دارد، این هم تکلیف دارد؛ او هم مى‏تواند درجات عالى انسانى را طى کند، این هم مى‏تواند طى کند؛ او هم حق فراگرفتن علم را دارد، این هم حق فرا گرفتن علم را دارد؛ او هم وظایف سنگین جهاد فى‏سبیل‏اللَّه را بر دوش دارد، این هم وظایف سنگین جهاد فى‏سبیل‏اللَّه را بر دوش دارد - جهاد، هم بر زن واجب است، هم بر مرد؛ جهاد فقط شمشیر زدن که نیست، انواع و اقسام جهاد هست؛ بعضى از انواع جهاد از شمشیر زدن و به جبهه رفتن خیلى هم مشکل‏تر است؛ حالا ممکن است بعضى از انواعش براى این میسر باشد، براى او میسر نباشد؛ اما به‏هرحال جهاد فى‏سبیل‏اللَّه، هم بر زن و هم بر مرد واجب است - تکالیف الهى که فرصتهاى عروج انسانند و به وسیله‏ى این تکالیف است که انسان مى‏تواند عروج پیدا کند، هم بر او، هم بر این واجب است؛ همه‏ى اینها بدون هیچ‏گونه تفاوتى، در مقابل زن و مرد یکسان گشوده است؛ لذا شما ملاحظه مى‏کنید که قرآن در موارد زیاد، زن و مرد را با هم مى‏آورد: «انّ المسلمین و المسلمات و المؤمنین و المؤمنات و القانتین و القانتات و الصّادقین و الصّادقات و الصّابرین و الصّابرات و الخاشعین و الخاشعات و المتصدّقین و المتصدّقات و الصّائمین و الصّائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذّاکرین اللَّه کثیرا و الذّاکرات اعدّاللَّه لهم مغفرة و اجرا عظیما». این‏جا مردها نمى‏توانند بگویند که ما این امتیاز یا این ترجیح را داریم، یا زن بگوید که چرا به مرد این ترجیح داده شده است؛ نخیر. در همه‏ى اینها زن و مرد یکسان مورد ملاحظه‏ى الهى قرار مى‏گیرند. یا حتّى در مواردى شما مى‏بینیید خداى متعال براى این‏که نمادى در مقابل چشم بشر قرار بدهد، یک زن را انتخاب مى‏کند؛ مى‏توانست یک مرد را انتخاب کند؛ مردان بزرگ که خیلى بودند؛ اما یک زن را انتخاب مى‏کند؛ این معنا دارد. در مقابل آن مردم جاهلى که خیال مى‏کردند بین زن و مرد فرقى هست، قرآن مى‏گوید: «و ضرب اللَّه مثلا للّذین امنوا امرأة فرعون»؛ زن فرعون را به عنوان نمونه‏ى مؤمنان مثال مى‏زند. مى‏توانست حضرت موسى‏ را مثال بزند، اما زن فرعون را مثال مى‏زند؛ «اذ قالت ربّ ابن لى عندک بیتا فى‏الجّنه». در طرف بدى هم همین‏طور است:«و ضرب اللَّه مثلا للّذین کفروا امرأة نوح و امرأة لوط»؛ زن نوح و زن لوط را به عنوان نمونه‏هاى بدى مثال مى‏زند؛ یعنى در میدانهاى انسانى و تکامل و تعالى، از طرف عروج و سقوط، از طرف تکالیف و حقوق، هیچ تفاوتى بین زن و مرد نیست؛ اینها دو موجود انسانى هستند.

منظر دوم، نگاهِ به دو جنس از دیدگاه واقعیتهاى دو جنس است. براى این دو جنس، واقعیتهایى وجود دارد؛ مثلاً شیر دادنِ به بچه یک تکلیف بر دوش زن است؛ زن باید بچه را شیر بدهد، مرد که نمى‏تواند شیر بدهد. یا فرض بفرمایید حضانت کودک، یک تکلیف و یک حق است - هم تکلیف است، هم به یک معنا حق است - که مربوط به زن است. یا مثلاً نان‏آورى خانواده یک تکلیف بر دوش مرد است؛ زن اگر همه‏ى ثروت دنیا را هم داشته باشد، وظیفه ندارد که مخارج خانه و هزینه‏هاى زندگى را از جیب خودش بدهد؛ مرد باید این کار را بکند. اینها ناشى از واقعیتهاى دو جنس است؛ یعنى خداى متعال این دو جنس را براى مصالحشان، براى بقاى نسل، براى آبادى این عالم، براى اداره‏ى صحیح عالم طبیعت به دو گونه‏ى مختلف جسمانى و احساسى آفریده است. زن و مرد از لحاظ احساسى و از لحاظ جسمانى، بر حسب وظایفى که بر دوش آنهاست، دوگونه خلق شده‏اند؛ این وظایف بر اساس آن واقعیتهاست. این واقعیتهاى طبیعى - اعم از جسمانى یا احساسى - در نوع تکالیفى که متوجه به اینهاست و همچنین بعضاً نوع حقوقى که اینها دارند - مثل حق نفقه و کسوة که زن نسبت به مرد دارد - تأثیر مى‏گذارد. حق نفقه و کسوة مربوط به فقر و ضعف زن نیست که چون نمى‏تواند کار کند، باید آن را دریافت کند؛ نه، ممکن است زن بتواند کار بکند، پول هم گیر بیاورد، اما موظف نیست یک ریالش را در زندگى مشترک زن و شوهرى خرج کند؛ اگر بخواهد، مى‏تواند در جاى دیگرى خرج کند و هیچ اشکالى هم ندارد؛ اما مرد چنین حقى را ندارد. این نگاهِ اسلام به زن و مرد، ناشى از ترتیب طبیعى اینهاست. خداى متعال بر اساس مصالح و حِکمى و براى جفت و جور شدن زندگى زن و مرد، یک ترتیب طبیعى را به وجود آورده است تا آنها بتوانند دنیا را با هم اداره کنند. کارهایى را بر عهده‏ى زن و کارهایى را برعهده‏ى مرد گذاشته؛ حقوقى را براى زن و حقوقى را براى مرد گذاشته است. مثلاً حجاب زن سختگیرانه‏تر است تا حجاب مرد. البته مرد هم در مواردى باید حجاب را رعایت کند و بخشى از جسمِ خودش را بایستى محجّب قرار بدهد؛ اما در مورد زن این معنا بیشتر است؛ چرا؟ چون طبیعت و خصوصیت و لطافت زن، مظهر زیبایى و ظرافت در خلقت قرار داده شده است و اگر بخواهیم جامعه، متشنج و خراب و آلوده نشود و در آن فساد به وجود نیاید، بایستى این جنس را در پوشش نگهداشت. در این جهت، مرد به طور مطلق مثل زن نیست؛ آزادى بیشترى براى مرد وجود دارد؛ این ناشى از وضع طبیعى اینهاست و آنچه که در دیدگاه الهى از تنظیم اداره‏ى عالم وجود دارد.

یکى از چیزهایى که عامل تفاوت زن مرد است، مسأله‏ى مال و اقتصاد است، که در جاهایى این تأثیر مى‏گذارد؛ اما در مسأله‏ى قصاص، دو چیز وجود دارد: اول، جان در مقابل جان است. در این‏جا بین این دو جنس هیچ تفاوتى وجود ندارد؛ زن مرد را بکشد، مرد زن را بکشد؛ باید قصاص بشوند. هرگز گفته نمى‏شود که اگر مرد زن را کشت، حکمش چنین است؛ اگر زن مرد را کشت، حکمش چنان است؛ نخیر، هر دو حکمشان قصاص است و باید قصاص بشوند؛ یعنى از دیدگاه اهمیت نفس - «من قتل نفسا ... فکأنّما قتل النّاس جمیعا» - هیچ فرقى بین زن و مرد وجود ندارد.

اما از جنبه‏ى مالى بین زن و مرد اختلاف وجود دارد؛ چون براى مرد یک امتیاز مالى قرار داده شده است؛ این امتیاز مالى که براى مرد قرار داده شده، در مقابل تکلیف مالى‏یى است که بر دوش مرد وجود دارد؛ نه فقط در امر خانواده، بلکه چون تولید مال و ثروت عمدتاً به وسیله‏ى مرد انجام مى‏گیرد؛ این ربطى به ارزش انسانى ندارد. فرض بفرمایید شما مى‏خواهید بروید براى کار بنّایى در منزلتان عمله‏یى را انتخاب بکنید؛ مى‏روید مى‏بینید ده نفر آماده به کار ایستاده‏اند که در بین آنها آدم قوى و آدم با سواد نسبى دیده مى‏شود. شما در این‏جا به آن قوىِ کارآمد پول مى‏دهید و او را به خانه مى‏آورید. اما اگر خواستید بچه‏تان را درس بدهید یا در این یک ساعتِ بیکارى، بچه‏تان را سرگرم کنید، دیگر آن جوان گردن کلفت را نمى‏آورید؛ به همان فرد زرد و نزار پول بیشترى مى‏دهید و او را مى‏آورید؛ بنابراین آدمها را متناسبِ با کار انتخاب مى‏کنید. مرد براى ورود در میدانهاى اقتصادى و مالى است؛ نه این‏که زن حق ندارد؛ چرا، ولى زن گرفتارى دارد؛ زن زایمان دارد، شیر دادن دارد، ظرافت جسمانى دارد، ظرافت روحى دارد، ظرافت احساسى دارد، در هر میدانى نمى‏تواند وارد بشود، طاقت هر برخوردى را ندارد؛ اینها در ناحیه‏ى مالى و اقتصادى و فعالیتهاى مربوط به اینها، براى زن محدودیتهایى را ایجاد مى‏کند؛ اما مرد این محدودیتها را ندارد؛ اصلاً براى این است که بار مسائل اقتصادى را بر دوش بکشد. طبق آن مثال، در این زمینه این امتیاز را به آن مرد قوى مى‏دهند؛ یعنى اگر بنا شد که به آن مرد ضعیف مثلاً روزى هزار تومان بدهند، به مرد قوى هزار و پانصد تومان مى‏دهند. معناى پرداخت این هزار و پانصد تومان این نیست که ارزش واقعى مرد قوى بیشتر از ضعیف است؛ بلکه به این معناست که ارزشش براى این کار بیشتر از اوست. اگر مثلاً خواستند براى نگهدارى بچه امتیازى قائل بشوند، آنگاه براى زن امتیاز قائل مى‏شوند؛ اگر خواستند براى شیر دادن امتیاز قائل بشوند، براى زن امتیاز قائل مى‏شوند؛ و هلمّ جرّا. بنابراین در امر دیه، بین دیه‏ى مرد و دیه‏ى زن تفاوت وجود دارد؛ اما نه به خاطر این‏که قیمت مرد بیشتر از زن است؛ نه، قصاص در مورد همه هست - نفس در مقابل نفس - اما چون در میدان مسائل مالى، مرد عمدتاً فعال و منشأ مال و تولید ثروت است، دیه‏ى او با زن متفاوت است. البته همه‏ى اینها مبنىّ بر غلبه است؛ والّا ممکن است زنى هم پیدا بشود که از چند نفر مرد هم گردن‏کلفت‏تر باشد؛ مثل آن خانم محترمى که در صدر اسلام به آن شاعر گفت بلند شو این یهودى را بکش؛ اما شاعر ترسید و به گوشه‏یى رفت؛ ولى خود آن خانم بلند شد و عمود را در دست گرفت و زد یهودى را از بین برد و آن شاعر بیچاره در آن‏جا داشت از ترس مى‏لرزید! از این قبیل هم داشته‏ایم و داریم؛ در زمان ما و درگذشته هم بوده؛ اما اینها موارد غالبى نیست. احکام عمومى بر اساس موارد نادر وضع نمى‏شود، بر اساس غلبه و موارد غالب وضع مى‏شود. بنابراین از لحاظ جنبه‏ى انسانى قضیه - که ارزش نفس است - زن و مرد یکسانند؛ اما از جهت ارزش مالى و مادّى - که به نقش عمومى مرد در زمینه‏ى تولید ثروت مربوط مى‏شود - اینها با هم متفاوتند.

البته بعضى از این وظایفى که در فقه مسلّم دانسته شده - مثل مسأله‏ى افتاء - قابل خدشه است. ما نمى‏توانیم خیلى تصدیق کنیم که شرط مفتى، مرد بودن است؛ شاید در بعضى از مسائل اصلاً بایستى زن فتوا بدهد. بعضى از مسائل وجود دارد که موضوع آن را من و شما که مَردیم، قادر به فهمیدنش نیستیم؛ هر چند هم که تشریح کنند، موضوع براى ما روشن نمى‏شود؛ موضوع را زن مى‏تواند تشخیص بدهد. شاید انسان قائل بشود که در این موارد متعین است که در مسائل مربوط به زنان، زن فتوا بدهد.


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ