مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 222
بازدید دیروز : 486
کل بازدید : 780531
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

احکام پوشش و زینت

(مسأله 3018) انسان باید عورت خود را از کسانى که مکلّفند، گرچه با او محرم باشند، و نیز از دیوانه و بچّه اى که خوب و بد را تشخیص مى دهند، هر چند محرم باشند، بپوشاند ولى زن و شوهر لازم نیست عورت خود را از یکدیگر بپوشانند.

(مسأله 3019) اصل لزوم حجاب براى زن از ضروریّات اسلام است، هر چند بعضى از جزئیات آن از ضروریات نیست. پس زن باید بدن و موى خود را از مرد نامحرم بپوشاند، بلکه احتیاط آن است که بدن و موى خود را از پسرى هم که بالغ نشده ولى خوب و بد را مى فهمد و به حدّى رسیده که ممکن است به قصد لذّت نگاه کند، بپوشاند لکن پوشاندن صورت ودست ها تا مچ اگر به قصد نشان دادن به مردها و لذّت بردن آنها نباشد لازم نیست، هرچند خوب است، ولى قدم هاى خود را باید بپوشاند و بنابر احتیاط پوشش زن ها به شکلى باشد که برجستگى هاى بدن آنان نیز نمایان نباشد.

(مسأله 3020) پوشیدن لباس نازک و لباسى که در صورت تابش نور، بدن از زیر آن نمایان مى شود، در جایى که نامحرم باشد اشکال دارد، همچنین پوشیدن لباس رنگین و چشمگیر در صورتى که براى زن زینت حساب شود و نامحرم او را ببیند، محلّ اشکال است.

(مسأله 3021) اگر زن شغلى داشته باشد و بخواهد کارى انجام دهد که در مقابل نامحرم مراعات حجاب براى او ممکن نباشد، باید آن را ترک کند و شغلى را انتخاب کند که بتواند حجاب شرعى را رعایت نماید.

(مسأله 3022) پوشیدن لباس طلاباف و ابریشم خالص براى مردها حرام است ولى براى زن ها اشکال ندارد.

(مسأله 3023) زینت کردن مردها با طلا نظیر استفاده از زنجیر و انگشتر و ساعت مچى طلا و بنابر احتیاط واجب، عینک طلا حرام است امّا اگر مقدار کمى طلا در آن به

[512]

کار رفته باشد به گونه اى که چیزى محسوب نشود، اشکال ندارد و زینت کردن مردها با «پلاتین» جایز است.

(مسأله 3024) گذاشتن دندان طلا و دندانى که روکش طلا دارد براى زن مانعى ندارد، ولى براى مرد اگر نمایان باشد و زینت حساب شود، جایز نیست، مگر این که حفظ دندان متوقّف بر آن باشد.

(مسأله 3025) ظاهر کردن هر آنچه در نظر عرف زینت و آرایش براى زن محسوب مى شود، در برابر مرد نامحرم جایز نیست.

(مسأله 3026) استفاده زن ها از کلاه گیس هاى معمول مانعى ندارد اما از نامحرم باید پوشانده شود، زیرا کلاه گیس معمولاً براى زن ها نوعى زینت حساب مى شود و زینت زن باید از نامحرم پوشیده باشد.

(مسأله 3027) زینت کردن زن در عدّه وفات شوهر حرام است وتفصیل آن در «مسائل عدّه» بیان خواهد شد.

(مسأله 3028) پوشیدن «لباس شهرت» حرام است و مقصود از آن لباسى است که عرفاً زننده است و از جهت زنندگى، انسان انگشت نما مى شود.

(مسأله 3029) پوشیدن هر لباسى که در نظر عرف لباس زنانه باشد به عنوان لباس رسمى و ظاهر شدن با آن در اجتماع براى مردها حرام است، همچنین پوشیدن هر لباسى که عرفاً لباس مردانه باشد به عنوان لباس رسمى براى زن ها حرام مى باشد، و در این حکم فرقى بین زن و شوهر و نیز بین این که لباس ملکى شخصى باشد یا نباشد نیست ولى پوشیدن لباس مشترک، یعنى لباسى که هم زنان و هم مردان مى پوشند، اشکال ندارد.

(مسأله 3030) اگر به نحو موقّت و غیر رسمى و براى یک هدف عقلایى، مرد لباس زن یا زن لباس مرد را بپوشد، اشکال ندارد.

(مسأله 3031) پوشیدن لباس مخصوص کفار و یا آویختن صلیب و مانند آن و نیز لباسى که ترویج کننده یک نوع فرهنگ یا اندیشه ضد اخلاقى و یا بى بندوبارى باشد، جایز نیست و تولید کنندگان و فروشندگان لباس نیز باید از تولید و فروش چنین پوشاکى پرهیز کنند.

[513]

احکام نگاه، لمس و صدا

(مسأله 3032) نگاه مرد به بدن زن نامحرم، چه با قصد لذّت وچه بدون آن، حرام است و نگاه کردن به صورت و دست ها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، ولى اگر بدون قصد لذّت باشد مانعى ندارد، و نیز نگاه کردن زن به قسمت هایى از بدن مرد نامحرم که معمولاً پوشانده مى شود حرام مى باشد، و نگاه کردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذّت نباشد و به واسطه نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد، اشکال ندارد، ولى بنابر احتیاط باید به جاهایى مثل ران و شکم که معمولاً آن را مى پوشانند نگاه نکند.

(مسأله 3033) نگاه کردن بدون قصد لذّت به دست، مچ، صورت و موى جلوى سر زن هایى که سنّ آنان از حدّ ازدواج و تمتّع گذشته است، مانعى ندارد ولى لمس عمدى بدن آنان جایز نیست.

(مسأله 3034) نگاه کردن بدون قصد لذّت و بدون این که بترسد به گناه بیفتد، به صورت، دست و موى زنان روستایى که معمولاً موى خود را نمى پوشانند یا به صورت، دست و موى زنان بدحجابى که عمداً مراعات حجاب شرعى را نمى کنند، هرچند خلاف احتیاط است، ولى ظاهراً اشکال ندارد.

(مسأله 3035) مردها مى توانند هنگام سینه زدن براى عزادارى، سینه خود را برهنه کنند ولى نگاه کردن زنان به سینه آنان حرام است، و اگرمردها بدانند که زن ها عمداً به بدن آنها نگاه مى کنند، احوط آن است که سینه خود را برهنه نکنند.

(مسأله 3036) کسى که مى خواهد ازدواج کند، فقط به مقدار متعارف براى شناخت و پسندیدن جایز است به صورت، مو و دست هاى زن یا دختر مورد نظر نگاه کند و چنانچه بانگاه اوّل غرض حاصل نشود، تکرار آن اشکال ندارد ولى به هر حال نباید قصد لذّت داشته باشد، هر چند حصول لذّت قهرى اشکال ندارد.

(مسأله 3037) اگر انسان بدون قصد لذّت به صورت و دست هاى زن هاى غیر مسلمان و جاهایى که معمولاً در انظار عمومى آنها را نمى پوشانند نگاه کند، در صورتى که نترسد به حرام بیفتد، اشکال ندارد.

(مسأله 3038) نگاه کردن به عورت دیگرى حرام است، اگرچه از پشت شیشه یا در آینه یا آب صاف و مانند اینها باشد، و احتیاط واجب آن است که به عورت بچّه ممیّز هم

[514]

نگاه نکنند، ولى زن و شوهر مى توانند به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند.

(مسأله 3039) مرد و زنى که با یکدیگر محرمند، اگر قصد لذّت نداشته باشند، مى توانند به غیر از عورت به تمام بدن یکدیگر نگاه کنند.

(مسأله 3040) مرد نباید به قصد لذّت به بدن مرد دیگر نگاه کند و نگاه کردن زن هم به بدن زن دیگر با قصد لذّت حرام است.

(مسأله 3041) گرفتن فیلم و عکس توسّط مرد از زن نامحرم حرام نیست، ولى اگر براى عکس برداشتن مجبور شود که عمل حرام دیگرى انجام دهد، مثلاً دست به بدن او بزند یا نظر او به صورت زینت شده زن یا به سایر بدن او بیفتد، نباید عکس او را بردارد، و اگر مرد، زن نامحرمى را بشناسد، در صورتى که آن زن متهتّک نباشد ـ یعنى عفیف و نجیب باشد ـ نباید به عکس او نگاه کند.

(مسأله 3042) اگر در حال ناچارى زن بخواهد زن دیگر یا مردى غیر از شوهر خود را تَنقیه کند یا عورت او را آب بکشد، و همچنین اگر مرد بخواهد مرد دیگر یا زنى غیر از همسر خود را تنقیه کند یا عورت او را آب بکشد، باید چیزى در دست کند که دست او به عورت نرسد.

(مسأله 3043) اگر مرد براى معالجه زن نامحرم ناچار باشد که او را نگاه کند و دست به بدن او بزند، اشکال ندارد ولى اگر با نگاه کردن بتواند معالجه کند، نباید دست به بدن او بزند و اگر با دست زدن مى تواند معالجه کند، نباید به او نگاه کند.

(مسأله 3044) اگر انسان براى معالجه کسى ناچار شود که به عورت او نگاه کند، بنابر احتیاط واجب باید آینه را در مقابل گذاشته و در آن نگاه کند، ولى اگر چاره اى جز نگاه کردن به عورت نباشد، اشکال ندارد.

(مسأله 3045) زن مى تواند در جایى که نامحرم هست با صداى بلند صحبت کند، مگر این که صداى او موجب تحریک مردهاى نامحرم باشد که در این صورت جایز نیست.

(مسأله 3046) زن و مرد نامحرم مى توانند صداى یکدیگر را بدون قصد لذّت بشنوند، خواه به صورت صحبت کردن باشد یا به شکلى دیگر، و خواه به طور مستقیم باشد یا غیر مستقیم، ولى اگر صداى زن مهیّج باشد، بنابر احتیاط از گوش دادن به آن اجتناب شود.


  

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.=-
از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.


حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟

با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.

 


  

مفهوم و ابعاد حجاب در قرآن

حجاب در لغت به معنای مانع، پرده و پوشش آمده است. استعمال این کلمه، بیش‎تر به معنی پرده است. این کلمه از آن جهت مفهوم پوشش می‎دهد که پرده، وسیله‎ی پوشش است، ولی هر پوششی حجاب نیست؛ بلکه آن پوششی حجاب نامیده می‎شود که از طریق پشت پرده واقع شدن صورت ‎گیرد.
حجاب، به معنای پوشش اسلامی بانوان، دارای دو بُعد ایجابی و سلبی است. بُعد ایجابی آن، وجوب پوشش بدن و بُعد سلبی آن، حرام بودن خودنمایی به نامحرم است؛ و این دو بُعد باید در کنار یکدیگر باشد تا حجاب اسلامی محقق شود؛ گاهی ممکن است بُعد اول باشد، ولی بُعد دوم نباشد، در این صورت نمی‎توان گفت که حجاب اسلامی محقق شده است.
اگر به معنای عام، هر نوع پوشش و مانع از وصول به گناه را حجاب بنامیم، حجاب می‎تواند اقسام و انواع متفاوتی داشته باشد. یک نوع آن حجاب ذهنی، فکری و روحی است؛ مثلاً اعتقاد به معارف اسلامی، مانند توحید و نبوت، از مصادیق حجاب ذهنی، فکری و روحی صحیح است که می‎تواند از لغزش‎ها و گناه‎های روحی و فکری، مثل کفر و شرک جلوگیری نماید.
علاوه بر این، در قرآن از انواع دیگر حجاب که در رفتار خارجی انسان تجلی می‎کند، نام برده شده است؛ مثل حجاب و پوشش در نگاه که مردان و زنان در مواجهه با نامحرم به آن توصیه شده‎اند.

هدف و فلسفه حجاب

هدف اصلی تشریع احکام در اسلام، قرب به خداوند است که به وسیله‌ی تزکیه‌ی نفس و تقوا به دست می‎آید:
إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ (حجرات؛13) بزرگوار و با افتخارترین شما نزد خدا با تقواترین شماست.

-=هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ وَ الْحِکْمَةَ وَ إِنْ کانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِی ضَلالٍ مُبِینٍ؛
اوست خدایی که میان عرب امّی (قومی که خواندن و نوشتن هم نمی‎دانستند) پیغمبری بزرگوار از همان قوم برانگیخت، تا بر آنان وحی خدا را تلاوت کند و آنها را (از لوث جهل و اخلاق زشت) پاک سازد و کتاب سماوی و حکمت الهی بیاموزد؛ با آن که پیش از این، همه در ورطه‌ی جهالت و گمراهی بودند.=-
از قرآن کریم استفاده می‎شود که هدف از تشریع حکم الهی، وجوب حجاب اسلامی، دست‌یابی به تزکیه‌ی نفس، طهارت، عفت و پاکدامنی است. آیاتی هم‎چون:
قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ وَ یَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذلِکَ أَزْکى لَهُمْ؛ ای رسول ما مردان مؤمن را بگو تا چشم‎ها از نگاه ناروا بپوشند و فروج و اندامشان را محفوظ دارند، که این بر پاکیزگی جسم و جان ایشان اصلح است.


حجاب چشم

قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ (نور؛30) ای رسول ما به مردان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ(نور؛31) ای رسول به زنان مؤمن بگو تا چشم‎ها را از نگاه ناروا بپوشند.

حجاب در گفتار

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب گفتاری زنان در مقابل نامحرم است:
فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ(احزاب؛32) پس زنهار نازک و نرم با مردان سخن نگویید؛ مبادا آن که دلش بیمار (هوا و هوس) است به طمع افتد.

حجاب رفتاری

نوع دیگر حجاب و پوشش قرآنی، حجاب رفتاری زنان در مقابل نامحرم است. به زنان دستور داده شده است به گونه‎ای راه نروند که با نشان دادن زینت‎های خود باعث جلب توجه نامحرم شوند
وَ لا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ ما یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ(نور؛31) و آن طور پای به زمین نزنند که خلخال و زیور پنهان پاهایشان معلوم شود.

از مجموع مباحث طرح شده به روشنی استفاده می‎شود که مراد از حجاب اسلامی، پوشش و حریم قایل شدن در معاشرت زنان با مردان نامحرم در انحای مختلف رفتار، مثل نحوه‌ی پوشش، نگاه، ‌حرف زدن و راه ‎رفتن است.
بنابراین، حجاب و پوشش زن نیز به منزله‌ی یک حاجب و مانع در مقابل افراد نامحرم است که قصد نفوذ و تصرف در حریم ناموس دیگران را دارند. همین مفهوم منع و امتناع در ریشه‌ی لغوی عفت نیز وجود دارد؛

حجاب و عفت

دو واژه‌ی «حجاب» و «عفت» در اصل معنای منع و امتناع مشترک‎اند. تفاوتی که بین منع و بازداری حجاب و عفت است، تفاوت بین ظاهر و باطن است؛ یعنی منع و بازداری در حجاب مربوط به ظاهر است، ولی منع و بازداری در عفت، مربوط به باطن و درون است؛ چون عفت یک حالت درونی است، ولی با توجه به این که تأثیر ظاهر بر باطن و تأثیر باطن بر ظاهر، یکی از ویژگی‌های عمومی انسان است؛ بنابراین، بین حجاب و پوشش ظاهری و عفت و بازداری باطنی انسان، تأثیر و تأثّر متقابل است؛ بدین ترتیب که هرچه حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر باشد، این نوع حجاب در تقویت و پرورش روحیه‌ی باطنی و درونی عفت، تأثیر بیش‌تری دارد؛ و بالعکس هر چه عفت درونی و باطنی بیش‌تر باشد باعث حجاب و پوشش ظاهری بیش‌تر و بهتر در مواجهه با نامحرم می‎گردد.

حجاب زنان سالمند

قرآن مجید به شکل ظریفی به این تأثیر و تأثّر اشاره فرموده است. نخست به زنان سالمند اجازه می‎دهد که بدون قصد تبرّج و خودنمایی، لباس‎های رویی خود، مثل چادر را در مقابل نامحرم بردارند، ولی در نهایت می‎گوید: اگر عفت بورزند، یعنی حتی لباس‎هایی مثل چادر را نیز بر ندارند، بهتر است.
وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتِی لا یَرْجُونَ نِکاحاً فَلَیْسَ عَلَیْهِنَّ جُناحٌ أَنْ یَضَعْنَ ثِیابَهُنَّ غَیْرَ مُتَبَرِّجاتٍ بِزِینَةٍ وَ أَنْ یَسْتَعْفِفْنَ خَیْرٌ لَهُنَّ وَ اللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ.(نور؛60)

علاوه بر رابطه‌ی قبل، بین پوشش ظاهری و عفت باطنی، رابطه‌ی علامت و صاحب علامت نیز هست؛ به این معنا که مقدار حجاب ظاهری، نشانه‎ای از مرحله‌ی خاصی از عفت باطنی صاحب حجاب است. البته این مطلب به این معنا نیست که هر زنی که حجاب و پوشش ظاهری داشت، لزوماً از همه‌ی مراتب عفت و پاکدامنی نیز برخوردار است.

آیا حجاب مانع همه بزهکاری های اجتماعی است؟

با توجه به همین نکته، پاسخ این اشکال و شبهه‌ی افرادی که برای ناکارآمد جلوه دادن حجاب و پوشش ظاهری، تخلفات بعضی از زنان با حجاب را بهانه قرار می‎دهند آشکار می‎گردد؛ زیرا مشکل این عده از زنان، ضعف در حجاب باطنی و فقدان ایمان و اعتقاد قوی به آثار مثبت حجاب و پوشش ظاهری است و قبلاً گذشت که حجاب اسلامی ابعادی گسترده دارد و یکی از مهم‌ترین و اساسی‏ترین ابعاد آن، حجاب درونی و باطنی و ذهنی است که فرد را در مواجهه با گناه و فساد، از عقاید و ایمان راسخ درونی برخوردار می‌کند؛ و اساساً این حجاب ذهنی و عقیدتی، به منزله‎ی سنگ بنای دیگر حجاب‎ها، از جمله حجاب و پوشش ظاهری است؛ زیرا افکار و عقاید انسان، شکل دهنده‌ی رفتارهای اوست.
البته، همان‎گونه که حجاب و پوشش ظاهری، لزوماً به معنای برخورداری از همه‌ی مراتب عفاف نیست، عفاف بدون رعایت پوشش ظاهری نیز قابل تصور نیست. نمی‎توان زن یا مردی را که عریان یا نیمه عریان در انظار عمومی ظاهر می‎شود عفیف دانست؛ زیرا گفتیم که پوشش ظاهری یکی از علامت‎ها و نشانه‎های عفاف است، و بین مقدار عفاف و حجاب، رابطه‌ی تأثیر و تأثّر متقابل وجود دارد. بعضی نیز رابطه‌ی عفاف و حجاب را از نوع رابطه‌ی ریشه و میوه دانسته‌اند؛ با این تعبیر که حجاب، میوه‌ی عفاف، و عفاف، ریشه‌ی حجاب است. برخی افراد ممکن است حجاب ظاهری داشته باشند، ولی عفاف و طهارت باطنی را در خویش ایجاد نکرده باشند. این حجاب، تنها پوسته‌ و ظاهری است. از سوی دیگر، افرادی ادعای عفاف کرده و با تعابیری، مثل «من قلب پاک دارم، خدا با قلب‌ها کار دارد»، خود را سرگرم می‌کنند؛ چنین انسان‎هایی باید در قاموس اندیشه‌ی خود این نکته‌ی اساسی را بنگارند که درون پاک، بیرونی پاک می‌پروراند و هرگز قلب پاک، موجب بارور شدن میوه‌ی ناپاکِ بی‌حجابی نخواهد شد.

 


  

چادر یا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

پاکى دلهاى مردان و زنان و آلوده نشدن آنها, در مکتب قرآن  ، علاوه بر بهداشت جسمى (که در دنیا مطرح است ) یک نوع بهداشت

 روحى و روانى هم وجود دارد که چنانچه مراعات نشود ، روح مسموم مى شود ، و آثار خطرناکى را در پى دارد که از مسمومیت

 جسمى به مراتب خطرناک تر است  . در برخى آیات  ، به رعایت این نوع از بهداشت توصیه شده است  .مثلا وقتی زنی با مردی

 روبرو می شه می فرماید:

« . . . و إذا سألتموهنّ متعاً فسـلوهنّ من وراء حجاب ذلکم أطهر لقلوبکم و قلوبهنّ . . .; و هنگامى که چیزى ]از وسایل زندگى را به

 

عنوان عاریت[ از آنان]=همسران پیامبر[ مى خواهید ، از پشت پرده بخواهید . این کار ، براى پاکى دلهاى شما و آنها بهتر است.»

 

آیه 53 سوره احزاب.

 2. در امان ماندن از اذیت افراد سبکسر: که در همان آیه 59 سوره احزاب بدان اشاره شدمى فرماید: «... ذلک أدنى أن یعرفن

فلایؤذین ...; [این کار براى این که شناخته شوند و مورد اذیت [ اهل فسق و فجور ] قرار نگیرند ، بهتر است...»

 3 . به طمع نیفتادن افراد سبکسر و بیماردل : در آیه 32 سوره احزاب خطاب به زنان پیامبر ـ که در واقع خطاب به همه زنهاست ـ آمده

 است : « . . .به شکل هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند ، و سخن شایسته بگویید»بعضی وقتی در مقابل نامحرم

 قرار می گیرند خیلی با ناز و عشوه حرف می زنند منظور همونه

 و در آیه 30 و 31 سوره نور هم اومده «...ذلک أزکى لهم  . . .; ... این، براى آنان پاکیزه تر است  . . . اول به مردان می گه

 چشماشونو از زنان نامحرم بپوشونن بخاطر این دلیل بعد به زنها می گه مگر محارم و به دنبال محارم به زنان هم کیش خود و افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند ، یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند ، هم اشاره می کند

  4. تحریک شدن مردان که شهوتشان در گوش و چشمشان است می فرماید هنگام راه رفتن  ، پاهاى خود را به زمین نزنند تا زینت

 پنهانیشان دانسته شود[و صداى خلخال که بر پادارند به گوش رسد] . اى مؤمنان همگى به سوى خدا باز گردید تا رستگار شوید !» شما

 می بینید در ماجرای حضرت موسی ع وقتی حضرت موسی دختران حضرت شعیب رو کنار چاه می بینه متوجه می شه که اونا مشکل

 دارند خیلی مؤدبانه جلو می ره و گوسفنداشونو آب می ده اونا در عوض می گن دنبال ما بیا  تا پدرمون اجر شما رو بده حضرت موسی

 می بینه اگه اون دخترها جلو بیفتند بالاخره زن هستند ممکنه بادی بیاد لباسشونو کنار بزنه یا برجستگی بدنشون اونو تحریک کنه خودش

 خود حضرت موسی ع می گه  شما عقب سر من راه بیایید  هر جا که به دو راهه رسیدیم برای تعیین راه با سنگی چیزی علامت بدید که

 من راه را اشتباه نروم.

 این ماجرا هایی رو که قرآن نقل می کنه قصه نیست قرآن کتاب داستان نیست کتاب هدایته لذا هر نوع  بیانی که در هدایت من و شما نقش داشته باشه رو به کارگرفته است.
علاوه بر آنچه بیان شد ، استوارى اجتماع و استحکام پیوند خانوادگى  ، جلوگیرى از چشم چرانیها ، حفظ ارزشها ، احترامِ زن ـ که هر

 اندازه متین تر و باوقارتر و عفیف تر حرکت کند و خود را در معرض نمایش مرد نامحرم نگذارد به احترامش افزوده مى شود ـ از

 دیگر علتها و فلسفه هاى حجاب است که از آیات و روایات استفاده مى شود .

 _ ببخشید سرتونو درد آوردیم ما که خیلی چیزها برامون روشن شد حالا بگید ببینیم استفاده از عطر برای خانوما چه مشکلی داره آدم باید بوی خوب بده چرا اونو بد می دونید؟

 _ ببینید این همه روضه خونی کردیم که بگیم خداوند مردها رو طوری آفریده که با این جور چیزها تحریک می شن حالا شما اگه

 خودتونو خوشبو کنید برای مردان هیچ فرقی با همان صحبت کردن با ناز و عشوه یا راه رفتن با کرشمه و.. براشون نداره همه این ها

 اونها رو تحریک می کنه و دین خواسته با این دستورات جلوی بی بند وباری ها رو بگیره شما فکرشو بکنید اگه تو جامعه ما دستورات

 قرآنمون عمل می شد دیگه این همه مشکل داشتیم نمی دونم شما چقدر از غرب اطلاع دارید زن ها با این که روزها از نظر شهوت

 آزادند و بی بند وباری ها زیاد اما باز شب ها در امان نیستند و بارها مورد تعرض واقع می شن منتهی چون طبق فرهنگ خودشون این

 ها براشون مهم نیست انعکاس اخبارش هم براشون اهمیتی نداره و نسبت به این جور چیزا حساس نیستند.


  

به گزارش خبرگزاری زنان ایران «ایونا»زن همیشه در همه ادیان الهی و در کتب دینی به بهترین شکل توصیف و تمجید شده است .ادیان متناسب با فطرت او و بر حسب شرایط خاص زمانی,حفظ حجاب و پوشش را برای زنان در نظر گرفته اند .در ادیان زرتشت,یهودیت,مسیحیت و اسلام حجاب زن امری لازم و واجب شمرده شده .
در دوره زرتشت زنان از لباسهای بلند و روسری استفاده می کردند .حتی زنان اشراف علاوه بر اینان در خارج, از روبند برای پوشاندن صورت استفاده می کردند.زرتشت با پند و اندرزهای خود حجاب را تحکیم می بخشید و حتی بعد از او در زمان داریوش حجاب با الزام بیشتری در بین زنان معمول بود.

اهمیت حجاب در نزد زنان زرتشتی را در قضیه اسارت دختران کسری می توان دید که با وجود تمامی تازیانه ها حاظر به کنار زدن حجاب خود نبودند.
همچنین در زمان یهودیت پوشش مناسب از جایگاه والایی برخوردار بود و در این دین علاوه بر حفظ حجاب به حفظ عفت در بین زنان بسیار تاکید می شده.زن یهود فقط می بایست خود را برای همسرش بیاراید و حق صحبت با مردان دیگر را نداشته الا از پشت پرده و محل عبادت مردان از زنان کاملا مجزا بوده است.
در کتاب مقدس انجیل در داشتن عفت و آراستگی به حیا و لزوم پوشیدن لباس مناسب بویژه در مراسم عبادی تاکید شده است.
به گزارش ایونا ،حواریون و بعد از آن پاپ ها و کاردینالهای بزرگ زنان را با پوشش به نزد خود می پذیرفتند و زنان مسیحی نیز تا قرن سیزدهم لباسی بلند در زمان عبادت به تن می کردند.
انچه از تصاویر مردم اروپا نشان داده شده ,زنان دارای لباسهای مناسب و پوشش سر بوده اند حتی زنان مسیحی ساکن ایران برای پوشاندن موهای خود از کلاه یا روسری نازک استفاده می کردند.
دین اسلام با در نظر گرفتن چهارچوبی متعادل و با آزادی زنان در تمامی عرصه های زندگی این امر را واجب دانسته و با توجه به فلسفه واقعی آن بدون ایجاد هیچ گونه محدودیتی زن را از قرار گرفتن در معرض خطرات ظاهری و باطنی محفوظ می دارد.
در سوره احزاب آیه 59 خداوند فرموده اند:ای پیامبر به زنان امتت بگو خود را بپوشانند تا به عفاف و حرمت شناخته شوند تا از جسارت و تعرض هوسرانان آزار نکشند.

شواهد و قوانین در کتب مختلف همه بیانگر ان است که در طول تاریخ حیا بشر در نقاط مختلف جهان به نوع پوشش زن به طور کامل دقت می شده و لباسهای ملی هر کشور نشانگر ان بوده که حجاب به ملت و امت خاصی اختصاص ندارد و این امر تا قرن بیستم رعایت می شده.
در اواخر قرن نوزدهم و پس از رنسانس کارخانه داران بزرگ اروپایی برای استفاده از زنان در محیط کار و تبلیغات زمینه آزادی به سبک غربی و کنار گذاشتن حجاب فراهم را فراهم کردند.
از دیدگاه جامعه شناسی نیز اشاره می شود :قوانین طبیعت حکم می کند که زن خود دار باشد زیرا مرد با تهور آفریده شده.
 زیست شناسان نیز می گویند:نوعی احساس حیا و خجالت در جنس ماده وجود دارد که منشا پیدایش حجاب زنان نیز همین احساس حیا است.
فرهنگهای غلط و استفاده های روز افزون از جسم زن جهت کسب درامد های بیشتر هر روز زنان را به فساد و تباهی نزدیکتر می کند و به ترتیب نیز تعالیم ادیان الهی به بوته فراموشی سپرده می شود.

بنابر این می توان این تضاد را از بین برد و راه آن داشتن عفت و حیا در زنان فهیم است.


  
موضوع پوشش در کشور ما از موضوع هایى است که همیشه در باره اش حرف هایى اصلى و حاشیه هایى چشم گیرتر وجود داشته است. سال هاى زیادى ، این پوشش با محدودیت هاى تعریف شده و نشده اى تابع الگویى تقریباً ثابت بود. خیلى ها در این سال ها از محدودیت دم مى زدند. از این که تعریف پوشش در کشور ما موجب شده است تا آنها درگیرودار وضعى تحمیل شده و اجبارى ، چیزى را بپوشند که دوست ندارند. اما این حقیقت دیگر قابل انکار نیست که از چندسال پیش به این طرف ، پوشش، برخى تابع هیچ حد و مرز تعریف شده اى نبوده است.دامن هاى لنگى تنگ و چاک دار که این روزها برخى از خانم ها با مانتوهاى کوتاه و چسبان مى پوشند، شال هاى حریر نازک ، آستین ها و پاچه هاى گتردار که گاهى تا آرنج یا زانو بالا مى برد، نشانه هایى از این ادعا است که موجب شد تا دوباره مسئولان به فکر اعمال قانون حجاب در کشور بیفتند.
به راستى «حجاب» براى دختران و زنان امروزى چه تعریفى دارد؟ چند درصد از آنها براساس منطق «دلمان مى خواهد» و «دوست داریم» زندگى مى کنند؟ چند درصد حجاب را یک موضوع فردى و چند درصد آن را مسأله اى اجتماعى مى دانند؟ چنددرصد از زنان تا به حال با مطالعه و تحقیق در باره «حجاب» به نتیجه اى رسیده اند؟
آزادى را عشق است
«یاسمین ملک محمدى» دختر ۲۴ساله اى است که بدحجابى خود را قبول ندارد. او مى گوید:«من دلم مى خواهد آزاد باشم. آزادى یعنى همین که هرچه دلت خواست بپوشى. دلم مى خواهد که لباس هاى مد روز بپوشم. هرچه هم تنگ و کوتاه باشد، مهم نیست.» این خانم از آن دسته است که دراین مقوله جز به خود و نظراتش به چیز دیگرى فکر نمى کند. مانتوهایى که در کمد دارد، سرخابى، سفید و نارنجى است. اغلب روى سرش شال مى اندازد و دو تا هم شلوار پاچه کوتاه دارد که با همه این رنگ ها «ست » مى شود. مانتوهایش آن قدر تنگ است که دکمه نارنجیه انگار به سختى به جا دکمه سمت راست مى رسد و بعد از بسته شدن هم، آدم هر لحظه منتظر از جا پریدنش است. با این مانتو، او یک شلوار برموداى تا یک وجب زیر زانوى سفیدرنگ مى پوشد. خودش مى گوید: «اوایل کمى این نوع پوشش برایم سخت بود. چون تعداد کسانى که این «مد» را مى پوشیدند، خیلى کم بود اما بعد، بیشتر شد و ما هم راحت شدیم.»
دراین باره گفته هاى سردار رادان، رئیس پلیس تهران را یادآورى کنیم که گفت، نتایج حاصل از یک نظرسنجى درباره بعضى از افراد بدحجاب نشان مى دهد عده اى از بدحجاب ها به این دلیل نوع خاصى از پوشش را انتخاب مى کنند که حس مى کنند در غیراین صورت از جامعه و دوستانشان عقب مى افتند.
«شهره »، «سارا» و «ژاله» دانشجویان رشته هنر یک دانشگاه غیرانتفاعى اند. آنها را که نمونه هاى عینى «مد» روز هستند در خیابان ولى عصر(عج) مى بینم. خودشان را پایبند اصول اخلاقى معرفى مى کنند و شلوارهاى تنگ و کوتاه، مانتوهاى جذب بدن و آستین هایشان را که تا آرنج بالا رفته است به هیچ وجه مخالف این اصول نمى دانند. «ژاله» مى گوید:«هوا گرم شده است و این نوع پوشش خنک»تر است. در واقع حق ما است که هرچه دوست داریم، بپوشیم.» او با بیان این که طرح برخورد با «بدحجاب»ها موجى ایجاد مى کند و به سرعت به فراموشى سپرده مى شود، مى گوید: «اگر یک روز برسد که دانشگاه ها مقنعه را هم اختیارى اعلام کنند، خیلى خوب مى شود.»
مقنعه اى که او از آن حرف مى زند، پوشش وارفته اى است که تا نزدیک قوس آخر کله اش عقب رفته است. «شهره» هم مثل دوستش فکر مى کند. آنها حق خودشان مى دانند که هرچه دوست دارند، بپوشند و مدعى هستند که چون دوست دارند، پس مى توانند آستین ها و پاچه هایشان را تا هرجا که مى خواهند کوتاه کنند. آنها حاضر نیستند که بشنوند حجاب و حفظ آن جزو اصول دینى ما است و به همه سؤال هاى من دراین باره تنها با جمله هاى «دوست داریم»، «دراین باره مطالعه نکردیم چون وقت نداریم»، «دلمان مى خواهد»، «مى خواهیم شیک و مد روز به نظر بیاییم» و «به هیچ کس مربوط نیست»پاسخ مى دهند.
هنجارشکنى
خودباختگى در برابر «مد» پدیده اى است که گریبان افراد سطحى و تنگ نظر را بیش از بقیه مى گیرد. در واقع عموماً باسوادها باحجاب تر و کم سوادها، بدحجاب ترند.
این موضوع را دکتر «احمدى»، روانپزشک و مشاور مى گوید و مى افزاید: «هر آدم مسلمانى مى داند که حجاب جزو واجبات دین است. حد و حدود آن هم به روشنى تعریف و تبیین شده است. زن مسلمان تنها مجاز است که گردى صورت و کفین (دو کف دست تا مچ) را نپوشاند. حالا اگر کسى مى آید و از این حد تجاوز مى کند، حق ندارد به نظر جامعه بى احترامى کند و با شرایطى مغایر با اصول اجتماع به خیابان بیاید. او در خلوت خود، مى تواند هرجور دلش خواست زندگى کند اما وقتى پایش را به کوچه و خیابان مى گذارد باید حرمت باور و اعتقاد آدم هاى دیگر و ارزش هاى اجتماعى را حفظ کند. از نظر روانشناسى کسى که با زیر پا گذاشتن اصول اجتماع قصد هنجارشکنى دارد، فردى داراى اختلال رفتارى و ناسازگار است.»
احترام به اجتماع
احترام به نظر اجتماع و آشنایى با اصول آداب معاشرت اجتماعى به افراد هیچ جامعه اى اجازه نمى دهد که با منطق فردى و بدون توجه به عرف اجتماعى لباس بپوشند و در اجتماع حاضر شوند. «آرزو وفا آذر» دانشجوى ۲۲ ساله یکى از دانشگاه هاى انگلیس در این باره مى گوید: « در آن جا (انگلیس ) هم مردم براى هرمکان و مراسم ، پوشش خاصى را انتخاب مى کنند. زنان انگلیسى هرگز با لباس هاى شب به خیابان نمى آیند یا در محیط کار و دانشگاه حاضر نمى شوند. تا آن جا که من دیدم و دریافتم اغلب زنان در محیط هاى کارى ، تحصیلى ، هنگام خرید و خلاصه در هر جایى به جز میهمانى ، خیلى ساده لباس مى پوشند و هرگز گرایشى به جلب توجه هاى آنچنانى ندارند مگر این که از نظر اخلاقى مشکل داشته باشند». وى مى افزاید: « در همه جاى دنیا با افرادى که برخلاف عرف لباس مى پوشند، برخورد انتظامى و قضایى مى شود و این حق اکثریت جامعه است که خواستار الگویى مشخص و منطبق با اصول دینى و اجتماعى براى نوع پوشش مردم باشند.»
خلق را تقلیدشان برباد داد
تقلید از مدل هاى غربى و اجراى آنها روى مانتو و شلوارهاى ایرانى ، شکل خنده دارى از نوعى پوشش را به وجود آورده که معلوم نیست، چى هست و به کجا تعلق دارد. آیت الله سبحانى یکى از ائمه جماعات دراین باره مى گوید: «حجاب اصل تعریف شده در دین و نظام اسلامى است. افراد تابع این کشور چنانچه مجموعه قوانین مربوط به راهنمایى و رانندگى یا دیگر قانون ها را پذیرفته اند باید پذیراى این قانون صریح اسلامى نیز باشند.»
وى مى افزاید: « نمایش این چنینى دست و پا و صورت که این روزها مد شده، شکل مضحکى از آزادى هاى بى قید و شرط است. نمى شود در ایران بود و مثل اروپایى ها فکر و زندگى کرد. نمى شود مسلمان بود و از دستورات صریح اسلام پیروى نکرد. نمى شود طالب آزادى بود و بعد وقتى در اختیار گذاشته مى شود، آن را تحریف کرد یا مورد سوءاستفاده قرار داد.»
به راستى اگر حد و حدود رعایت مى شد. اگر دخترها وپسرهایى که مرزهاى دینى و اخلاقى را در پوشش شکستند، عقده هاى مینى مالیستى شان را در مانتوها و شلوارهایشان بروز نمى دادند. کمى به قوانین کشورمان احترام مى گذاشتیم. مطالعه مى کردیم و تکلیف خود را در برابر پدیده حجاب تعریف و تعیین مى کردیم، چه نیازى بود به این که نیروى انتظامى، نمایندگان مجلس ، دولتمردان و... با صرف کلى هزینه و وقت به فکر اصلاح پوشش و اعمال قانون حجاب بیفتند؟


  
چرا حجاب؟

در تاریک روشن غروب ، دو سیاهی نزدیک میشوند. هنوز فقط سیاهی میبینم و دیگر هیچ. کمی بعد از طرز حرکت آنها میتوان فهمید که آن دو انسانند. بنابراین اولین تصویری که از این دو سیاهی در ذهن مجسم میشود انسانیت انهاست. اکنون میدانم که با دو انسان برخورد خواهم داشت. سیاهی کم کم نزدیک میشود. حالا دیگر میشود فهمید که یکی از آنها مرد و دیگری زن است. این تصویری است که در مرحله ی بعد از این دو سیاهی در ذهن نقش می بندد. راستی ظاهر ما چقدر در شناخت دیگران از باورها و روحیاتمان تاثیر دارد؟

*******

من تصور میکنم اگر خانومی بخواد خودش رو به عنوان یک فرد دارای جایگاه مناسب اجتماعی مطرح کنه باید پوششی برای خودش فراهم کنه که حضورش در اجتماع نوعی حضور انسانی اعلام بشه . یعنی من به عنوان یک " انسان " در اجتماع ظاهر شده ام و نه به عنوان یک " زن ".

برخلاف چیزی که در برخی کشورهای غربی مشاهده میشه که حضور زن در اجتماع یک حضور انسانی نیست ، حضور زنانه است . این زن چون زن است به کار گرفته شده نه چون انسان است.

ما در اسلام می گوییم زن به عنوان انسان باید در جامعه حضور پیدا کند و در این صورت باید شوونی را به عنوان انسان رعایت کند که دیگران حق تعرض به او را نداشته باشند ؛ اشاره میکنم به مثالی در مورد برترین زن ، حضرت زهرا(س) که در اجتماعی ، سیاسی و اعتقادی ترین حضورش در اجتماع چطور ظاهر شد؟ با چه پوششی؟ در جریان دفاع از حق غصب شده و بحقش ، سرزمین فدک ، و دفاع از امام زمانش ، با اقتدار از خانه اش خارج شد ، به محل اجتماع مهاجر و انصار و غصب کنندگان فدک و بالاتر از اون ، غصب کنندگان امامت ! رفت و آن سخنرانی تکان دهنده را انجام داد ، که بخش بخش اون جای تفسیر داره. در این حضوربزرگ و موثر اجتماعی ، حضرت زهرا(س) به عنوان یک انسان ، با حجاب کامل و پوشیده ظاهر شده است. پس حجاب منافاتی با حضور فعال اجتماعی که بعضی ها میگن : حجاب مانعشه ، نداره!

وقتی زن با پوشش مناسب در جامعه ظاهرشد به کسانی که به نوعی در قلبشان طمعی یا مرضی هست ، اعلام میکنه که من به عنوان یک زن مسلمان ، انسانی هستم که اجازه ی تعرض به دیگری را نمیدهم.

وگرنه حضور زن با پوشش و آرایش نامناسب در اجتماع پیامی واضح و آشکار و نوعی اعلام تمایل و آمادگیست ، ولو اینکه در دلش چنین چیزی هم نباشه.

وقتی کسی با این وضعیت در خیابان آشکار شد ، باید این توقع را داشته باشد که زمینه را مهیا کرده است برای این که تعرض نسبت به او صورت بگیرد. این یکی از عواملی است که باعث میشود آقایان از حدود خود خارج شده و به خود اجازه ی جسارت نسبت به منزلت این افراد بدهند ، یعنی زن را زن ببینند نه انسان. و این تصویریه که خود این افراد از خود ساخته اند ، و اجازه ی جسارت رو هم خودشون صادر میکنند .

این پایین ترین نگاه و ارزشیه که یک زن ، با به رخ کشیدن زن بودن خود ، نه انسان بودنش ، میتونه از خودش نشون بده. چون توجه افراطی  به این بخش از آفرینش زن چه از دید خود زن چه از جهت دید مرد ، باعث میشه که نم نم از مسیر واقعی کمال منحرف شده و " انسانیت " در آنها اسیر امیال نفسانی بشه.

پس حجاب هیچ نوع مانعی نیست. حجاب ابزاریه برای به رخ کشیدن شأن انسانی . چه برای زن و چه برای مرد.

آنچه در مسئله حجاب و طرح آن در جامعه، خصوصاً پس از انقلاب اسلامی مطرح است دفاع بد از آن است که کار دشمن را راحت کرده هر چند که حملات به پوشش اسلامی و ایجاد شبه در میان جوانان نیز کم نبوده است.
آنچه که فرایند انتقال حجاب و پوشش اسلامی را (به عنوان یک فرهنگ) و به نسل جدید، دچار چالش نموده است. ریشه در انتقال این فرهنگ در نسل های گذشته دارد.
اگر حجاب را یک مفهوم دینی و پوشش اسلامی را یک تکلیف و وظیفه ی دینی بدانیم،‌فرایند انتقال آن می بایست مطابق با مبانی نظری اسلام در تربیت دینی و رعایت استانداردهای آموزشی باشد.
آموزش ، پرورش و یا فرآیند انتقال فرهنگ به نسل جدید، تابع مراحل و مراتبی است.
بنا به یک دیدگاه، در مراحل و مراتب تربیت دینی این مراحل و مراتب به شرح زیر هستند:
1. انس دینی
2. عادت دینی
3. معرفت دینی
4. شاکله دینی
5. خودجوشی دینی
حال در ارتباط با حجاب و پوشش ، به عنوان یک مفهوم دینی و یک وظیفه و تکلیف، باید سئوال کرد که نسل گذشته در کدامیک از این مراحل دارای نقص و کاستی بوده و به عبارت دیگر کدام مرحله را نگذرانده و میان برزده است.
با کمی دقت مرحله معرفت دینی را می توان نام برد. زنان و مادران ما در ارتباط با حجاب و با توجه به محیط خودشان ، از مراحل انس و عادت عبور کرده و در اجتماع به صورت شاکله دینی مشاهده شده است. ولی به دلیل ضعف در مرحله ی معرفت دینی، مادران نتوانسته اند پاسخگوی سئوالات ساده ی فرزندان خود باشند تا چه رسد که بتوانند به شبهات آنها نیز پاسخ دهند.
دختر جوان امروزی بر خلاف مادر یا مادربزرگ خود، در صحنه ی اجتماع (اشتغال و تحصیل) بیش از گذشته حضور دارد و بیش از زنان گذشته نیز در مقابل سیل تهاجمات فرهنگی قرار دارد. دختر امروزی برای عبور از چگونگی و پاسخ به چرایی ها دچار ضعف اساسی شده و با توجه به اینکه انگیزه ای نیز برای پرداختن بهاء در این زمینه ندارد، عطای پوشش سنتی را به لقایش بخشیده است و خود را با حداقل های مورد پذیرش همسالان خود قانع کرده است.
متاسفانه در سطح جامعه و حکومت نیز، بیش از اینکه تکیه براین مرحله باشد (آنهم با روش ها نو، ظریف و متنوع) به تاکید بر شکل و شاکله ظاهری پرداخته شد و سال ها پافشاری بر یک نوع پوشش و عدم توجه به روحیه تنوع طلبی، نشاط و نوع جویی جوانان، راه برای پذیرش مدهای بیگانه باز شد. از سوی دیگر عدم تعریف و تعیین حدود، عدم هماهنگی میان اجزاء حکومت، غلبه ی روش های غلط بر روش های صحیح و موارد دیگر نوعی گریز و مقابله جوانان را نیز به دنبال داشت.
علاوه بر نقص و خطا در مراحل و مراتب تربیت دینی، در زمینه ی روش ها نیز دچار نقص و خطا بوده ایم.
بنا به استناد کتاب های تعلیم و تربیت دینی، روش های الگویی تکریم شخصیت، محبت، پند وموعظه، تشویق و تنبیه، استدلال و برهان و ... مورد تاکید قرار گرفته شده است.
بدیهی است که حجاب و پوشش اسلامی به عنوان یک ارزش اجتماعی و تکلیف دینی می بایست با بهترین روش ها به نسل جدید ارایه می گردد.
باکمال تاسف، این روش ها نیز معمولاً در کلی گویی باقی مانده اند و بر اساس هر مخاطب، هر محیط اجتماعی و موقعیت ارتباطی تبدیل به موارد کاربردی نشده اند. در مفهوم حجاب و مقوله پوشش اسلامی نیز این اتفاق افتاده است.
هر چند معتقد هستیم، اولیاء و بسیاری طرح ها ، ایده ها، روش های خلاقانه را به کار برده اند، ولی ظاهراً در کشور ما آنچه که تبدیل به مجموعه مقاله در همایش ها و سمینار ها می شود بحث های انباشته، تکراری در حوزه نظر است و در حوزه عمل دارای مجموعه هایی نیستیم.
این مقاله با نگاهی به مراحل تربیت دینی – روش های تربیت دینی، حیطه های یاد گیری، شیوه ها و قالب ها و رسانه ها و ... و ایجاد ارتباط به مقوله پوشش به بیان روش ها و توصیه هایی اقدام می نماید که شایسته است که در هر قسمت، راهکارهای متنوع اولیاء و مربیان به آن افزوده شود.
هرچند که آحاد مردم و مسئولین ، به نحوی درگیر این موضوع هستند، ولی مخاطب این مجموعه در درجه اول مربیان و سپس اولیاء هستند. از این رو برخی اقدامات و روش ها که در سطح بالاتر از خانه، مسجد و مدرسه می بایست انجام شود. در این مجموعه نیامده است:
نکته آخر اینکه، هر چند پوشش و حجاب برای زن و مرد است ولی تصور می شود که گرایش
توصیه ها جهت پوشش دختران است.
آنچه که درباره موضوع حجاب و پوشش باید بدانیم:
اهداف اسلام از پوشش چیست:
• اینکه پوشش به صورت عام برای مرد و زن است.
• اینکه پوشش با شدت بیشتری در گذشته و در ادیان دیگر بوده و هست واسلام مبتکرآن نیست.
• اینکه پوشش ظاهری و عفت و حیای باطنی به صورت لازم و ملزوم مطرح است
• سیر تاریخی پوشش در جوامع انسانی.
• مغایرت تفکر اسلامی با ریاضت و رهبانیت، محدود کردن زن نابرابری میان زن و مرد، استثمار زن، حقیر شمردن او و ...
• اینکه در اسلام گرامی داشتن و ارزشمند بودن زن در همه عرصه ها مورد تاکید قرار گرفته است.
• اینکه حجاب و پوشش وظیفه ای الهی است که به عهده زن گذاشته شده است.
• اینکه کرامت انسانی و تکریم شخصیت از اساسی ترین موضوعات در این زمینه است.
• اینکه لباس هر انسان پرچم کشور وجود اوست و معلوم می شود که از چه ارزشها و بینشهایی تبعیت می کند.

سئوالات و شبه هایی که باید برای آن جواب داشته باشیم:
• چرا خداوند حجاب را قرار داده است؟
• آیا حجاب یا پوشش اسلامی فقط چادر است؟
• آیا حجاب فقط برای زنان است؟
• چرا باید پوشش داشته باشیم؟
• آیا پوشش و حجاب فقط در اسلام است؟
• چادر و مشکی بودن آن مال عرب هاست ما ایرانی ها چرا باید آنرا بپوشیم؟
• آیا ما ایرانی ها قبل از اسلام هم دارای حجاب و پوشش بودیم؟
• آیا پوشش اسلامی باعث محدودیت برای زنان نمی شود؟
• چرا افرادی که رعایت حجاب را نمی کنند مشکلی هم برایشان پیش نمی آید؟
• وقتی اکثر افراد رعایت حجاب را نمی کنند ما چگونه اینکار را بکنیم؟
• آیا می توانیم نماز را بدون پوشش و حجاب بخوانیم؟
• خیلی ها که با حجاب هستند ولی کارهای خطا انجام می دهند.
• آیا بی حجابی یا بدحجابی مجرم مخاطی و گناهکار است یا جاهل و بیمار؟
• آسیب یک بدحجاب بیشتر است یا یک مجرم اقتصادی که راست راست راه می رود؟
• آیا می توان برخورد با بدحجابی را با تخلفات رانندگی مقایسه کرد؟
مراحل و مراتب تربیت و فرهنگ مذهبی:
در تربیت، هر فرد منحصر به فرد است و نمی توان افراد هم سال، هم جنس و حتی از یک خانواده یکسان تلقی کرده با یک روش با آنها برخورد نمود.
علاوه بر نکته فوق، در تربیت دینی هر فرد می تواند در هر یک از تکالیف ، وظایف و واجبات دینی نیز در مرحله ای متفاوت باشد. برای مثال در امر نماز در مرحله معرفت دینی و در موضوع روزه در مرحله ی شاکله دینی باشد. همین فرد شاید در امر به معروف و نهی از منکر حتی در مرحله انس دینی نباشد و برعکس در حجاب و پوشش اسلامی در مرحله شاکله باشد بدون اینکه معرفت دینی را گذرانده باشد . (همان نقصی که از آن گفتگو داشتیم)
پس مربیان و والدین می بایست ابتدا تشخیص دهند هر فرد، در هر موضوع و مفهوم دینی، در چه مرحله ای هست و آنگاه محتوی و روش مناسب را مطابق با ویژگی های آن مخاطب بکار برد.
توضیح هر یک از مراحل در زیر ارایه شده و سپس برای هر مرحله روش ها و توصیه هایی ارایه می شود.
انس دینی: ایجاد تعلقات معنوی ازطریق شرطی شدن اعمال و افعال مذهبی.
عادت دینی: ایجاد عادت مذهبی به کمک تکرار اعمال و احساس مسئولیت در عبادات.
معرفت دینی: فهم و استنباط معارف دینی به کمک تفکر، تعقل و تحلیل مسائل مذهبی.
شاکله دینی: تجلی و تبلور فرهنگ مذهبی در وجود و شخصیت نوجوان (اخلاقیات)
خودجوشی دینی: درجستجوی عشق، عرفان و معنویت برتر به کمک جاذبه های قدسی
در مرحله انس دینی:
• مادران، مانند چادر و یا مقنعه و روسری خود برای او نیز تهیه نمایند.
• هیچگاه در برابر او از پوشش خود گله نکرده مگر حدود آن را رعایت کنید.
• بانظر او برایش چادر، مقنعه و روسری تهیه نمایید.
• از دوره های مختلف (مانند جشن تولد) حداقل یک عکس با حجاب تهیه نمایید.
• عکس او با پوشش مناسب را در آلبوم گذاشته و یا قاب کرده و نصب نمایید.
• از علاقه ی او به پوشش در میان جمع صحبت کنید و رضایتمندی خود را نیز اعلام نمایید.
• چادر، مقنعه و روسری او را همواره تمیز کرده و معطر نمایید.
• باروحانی محل، اقوام متدین و ... ارتباط بیشتری برقرار نمایید.
• شعر و سرود مربوط به پوشش، عفت و حیا و ... به او یاد دهید.
• برای اماکن و موقعیت های مختلف، پوشش مناسب آنجا را در نظر بگیرید.
• جشن تکلیف باشکوه بگیرید و اثرات آن را با هدایای سالانه، تداوم ببخشید.
• از او بخواهید خاطرات مربوط به عبادت، زیارت، مجالس و مراسم هایی که شرکت داشته است را بیان نماید.
• در نمازهایتان و در زمانهای مناسب و حضوری او را دعا کنید.
• به حضور خانوادگی و یا گروه همسالان در مراسم های مذهبی اهمیت دهید.
در مرحله عادت دینی:
• باتوجه به ایجاد تنوع در پوشش و علاقمندی او، سعی کنید از محیط بیرون از خانه رعایت پوشش را آغاز نماید.
• برای رفتن به بیرون از خانه ، همراه با شادی و نشاط به او کمک کنید که با پوشش مناسب حاضر شود.
• اقامه نماز که در ارتباط مستقیم با پوشش است را مورد تاکید قرار دهید.
• عادت به نماز، عادت به پوشش را تسهیل می کند مراقب نماز او باشید.
• به صورت منظم و متنوع در اماکن زیارتی حضور یافته و در مراسم ها و نمازهای جماعت او را شرکت دهید.
در مرحله معرفت دینی:
• در جمع های خانوادگی و یا دوستانه موضوع پوشش را مطرح نموده و بحث نمایید.
• کتابهای مناسب سن او را تهیه نماید. و یا او را درکتابخانه ها عضو نمایید.
• برای طرح پرسش های او فضای محبت آمیزی فراهم آورید.
• او را با مراکز پاسخ به سئوالات، روحانیون، بانوان مبلغ و کتابهای پاسخ به پرسشها آشنا نمایید.
• حجاب و پوشش را با مفاهیم دیگر دین مطرح نمایید.
• در مورد انواع پوشش و لزوم آن برای زنان و مردان، توضیح دهید.
• باورهای غلط پیرامون حجاب و پوشش را برای او توضیح دهید تا رفع شود.
• از ویژگی های انسان با حجاب با او گفتگو نمایید.
• در مورد تاثیرات حفظ حجاب در دیگر ابعاد زندگی با او گفتگو نمایید.
• او را با ادبیات مقوله حجاب و مفاهیم مرتبط با آن آشنا نمایید.
• او را تشویق نمایید تا در مسابقات مربوط به مفاهیم دینی شرکت نمایند.
• هر چند وقت یکبار درباره خصلت های خوب او و در رابطه با حجاب گفتگو نمایید.
• سعی کنید او را با دیگران مقایسه نکرده و به اندازه ی توانش توقع داشته باشید.
• او را به عضویت انجمنها و کانونهای دینی درآورده و رفتن منظم به مسجد را فراموش نکنید.
• راجع به ارزش و جایگاه زن، مادر و پوشش در اسلام، (قرآن و سنت) برایش توضیح داده و یا در معرض مطالب آن قرار دهید.
• بیش از هر چیز از نمادها نشانه ها استفاده کنید.
در مرحله شاکله ی دینی:
• شکل و تیپ همراه با پوشش و حجاب را جزیی از شخصیت او قرار دهید.
• حجاب، عفت و حیا را علاوه بر ظاهر در شکل های رفتاری او اعم از کلام و غیر کلام تعمیم دهید.
• ضمن گفتگو با او، موانع داشتن پوشش مناسب، در موقعیت های مختلف را بررسی و رفع نمایید.
• شاکله ی ظاهری او را با دیگر فرایض دینی، مانند نماز، و وظایف دیگر، مانند انجام امور خیر، احترام به دیگران و ... پیوند دهید.
• با برنامه ریزی دقیق در مراسم ها و مکان های مذهبی حضور یافته و در امور خیر، او را شرکت دهید.
• تصویر برداری از فعالیتهای او را فراموش نکنید. (در مراسم ها، زیارت ها و ...)
• برای پوشش او در خانه جایگاه خاصی در نظر بگیرید که در مواقع لازم به راحتی از آن استفاده نماید.
• سعی کنید دوستان خود را از میان افراد با حجاب و عفت و ادب انتخاب نماید.
در مرحله خودجوشی دینی:
• به او کمک کنید تا بتواند از عقاید خود در مقابل دیگران دفاع نماید.
• به او کمک کنید تا بتواند در میان همسالان خود موثر بوده و مبلغ پوشش باشد.
• هر چند وقت یکبار در مورد پوشش گفتگو نمایید.
• موانع حضور او را در امور داوطلبانه رفع نمایید.
• زمینه ای رافراهم آورید که از رفتار خود رضایت داشته و خود را تشویق نماید.
• هیچگاه به جای او از حجاب و پوشش تعریف نکنید. بگذارید خودش آنرا دوست داشته باشد.
• روی عوامل بازدارنده مثل خودنمایی، حسادت، اکراه و بی میلی کار کنید.
روش های تربیت دینی:
روش ها بسار زیاد هستند و به نسبت تلاش اولیاء و مربیان می تواند همواره تغییر و افزایش یابند و از سوی دیگر با دانستن هر یک از روش ها و ترکیب آن با شیوه ها و قالب ها و محتوای مختلف، اقدامات بسیار متنوعی را می توان تدارک دید.
اولیاء و مربیان به دانستن روش ها و حتی روش های گذشته و توصیه های ارایه شده در این مجموعه نباید اکتفا کرده و با شناخت مخاطب و موقعیت و کمی نوآوری، می توانند راهکارهای فراوانی را پیش رو داشته باشند.
در ادامه برخی روشها و توصیه ها، ذیل برخی روش های کلی می آید. و بدیهی است که در مقوله حجاب و پوشش اسلامی تلاش های فراوانی برای توسعه ی روشها مورد نیاز است.
در روش الگویی:
• هر چه بیشتر و بهتر حضرت فاطمه زهرا (س) و زینب کبری (س) را معرفی نمایید.
• به صورت حضوری و غیر حضوری (در نشریه ها و ...) زنان موفق در عرصه های جهاد، تعلیم و تربیت، اشتغال، ورزش ، علم و پژوهش، خدمت رسانی و نیکوکاری و ... معرفی نمایید.
• پوشش های کشورها، اقوام و مذاهب دیگر را معرفی و نشان دهید.
• همسالان با پوشش اسلامی که در عرصه های علمی، فرهنگی هنری موفقیت هایی را کسب نموده اند را معرفی نمایید.
• اساب بازی (عروسک، بگو و ...) با موضوع پوشش تهیه نمایید.
• مجسمه ها، تندیس ها ونمادهای مربوط به پوشش را تهیه و در مدارس نصب نمایید.
• والدین سعی نمایند با خانواده های متدین دوست شده و با آنها رفت و آمد نمایند.
• والدین سعی نمایند فرزندشان با همسالان متدین وبا حیا دوست شوند.
• والدین سعی نمایند در خانه، مهمانی ها و جامعه پوشش مناسب آن محیط را رعایت نمایند.
• والدین در گزینش مدرسه و مربی و مربیان در هماهنگی با والدین دقت نمایند.
در روش محبت :
• مربیان و والدین ، اول زبان محبت و سپس زبان استدلال داشته باشند.
• محبت را در همه حال ، همه مراحل و همه آدمها موثر بدانند.
• درصورت سئوال، کوتاهی و هر مورد دیگر، برخورد با محبت را فراموش نکنید.
• جلب اعتماد و محبت را مقدمه و صداقت را نهایت کار خود بدانید.
• با او که پوشش مناسب دارد عکس یادگاری بگیرید.
در تکریم شخصیت:
• به کسانی که پوشش صحیح دارند، احترام بیشتری بگذارید.
• به کسانی که پوشش صحیح ندارند بگویید، ای کاش که این کار خیر را نیز انجام دهی.
• همواره بگویید، که علت احترام شما این است که فرد با پوشش خودش برای خود احترام قائل است.
• عکس تکی او در خانه، و عکس دستجمعی همسالان با پوشش مناسب را در مدرسه نصب نمایید.
• به بیانات او، حتی نظرات مخالف او با دیده احترام نگاه کنید.
• به شخصیت و توان او احترام گذاشته و در مورد پوشش، او را با فردی دیگر مقایسه نکنید.
• بگویید که پوشش برای او مفید است و هیچگاه وانمود نکنید که به پوشش او نیاز دارید.
• در مراسم ها به آنها احترام بیشتر گذاشته و در کنار آنها بنشینید.
• از آنها بخواهید در برنامه ها حضور داشته و آثار خود را ارایه دهند.
در روش موعظه و نصیحت:
• پند و نصیحت های مناسب هر سن را تهیه و در دسترس داشته باشید.
• درباره خوبی های پوشش و اینکه باعث حفظ شخصیت انسان می شود، صحبت کنید.
• درباره عواقب بد حجابی و سوء استفاده از انسانها صحبت کنید.
• از ابزار، رسانه ها، شیوه ها و قالب های مختلف (مستقیم و غیر مستقیم) برای موعظه استفاده نمایید.
• از افراد معنوی (روحانی، غیر روحانی، مرد یا زن) جهت جلسات استفاده نمایید.
• درصورت برخی اشکالات و کوتاهی ها سخت گیری نکنید.
• درباره ابعاد مختلف حجاب و پوشش، جلسات بحث و بررسی میان همسالان ترتیب دهید.
• برای پذیرش او می بایست فرصت داد و از توصیه های پشت سر هم خودداری شود.
• به افراد با پوشش بگویید که می بایست اخلاق و رفتار آنها بهتر از بقیه باشد.
• بیش از استفاده از لفظ از نمادها و نشانه ها استفاده کنید.
• درباره مفاهیم مرتبط با پوشش بیشتر صحبت نموده تا نگاه او وسیع تر شود.
در روش تشویق:
• از کودکی و با تقویت های منظم او را در مورد پوشش تشویق نمایید.
• باخرید روسری های زیبا، مقنعه های خوش رنگ او را تشویق نمایید.
• در مناسبت های مختلف پوشش های متنوع برای او تهیه شود.
• هنگام داشتن پوشش مناسب، رعایت آن و حتی حمایت از آن، او را تشویق نمایید.
• از او عکس و تصویر تهیه نموده و آنها را برایش حفظ نمایید.
• در مورد تقویت های مثبت و تشویق ها اندازه و مقدار را رعایت نمایید و ظاهرسازی در شما اثر نگذارد.
• والدین در نزد مربیان و مربیان در نزد والدین آنها را تشویق نمایند.
• برای انجام زنجیره ای از فعالیتها و یا موفقیت در مسابقه های مربوط به پوشش مدال عفت و حیا و یا نشان پاکدامنی تهیه و اعطا نمایید.
• هیچگاه از جایزه، هدیه و تشویق به صورت مصنوعی استفاده نکنید و تلقی رشوه پیدا نکند.
شیوه ها ، قالب ها، رسانه ها و ابزار:
شناخت شیوه ها، قالب ها، رسانه ها و ابزار ، باعث می شود که اولیاء و مربیان با پردازش های جدید از محتوا راهکارهای متنوعی داشته و ارایه دهند. این راهکارها باعث می شود که تنوع بیشتر تمام حواس مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد.
روش های مستقیم و غیر مستقیم، استفاده ی به جا از رسانه ها و ابزار . روش های قدیمی و جدید باعث می شود تا هر روز توان بیشتری برای کار داشته باشیم.
برخی شیوه ها، قالب ها، رسانه ها و ابزار در ادامه آمده و بدیهی است که مقدمه ای برای توسعه موضوع می باشد.
1. تهیه نمایشگاه عکس:
- پوشش اسلامی
- پوشش در اقوام و ملل و مذاهب
- پوشش های مبتذل
2. تهیه نمایشگاه عروسکی:
- انواع پوشش های مناسب
- سیر کشف حجاب
- پوشش اسلامی در مشاغل مختلف
3. تشکیل نمایشگاه کتاب:
- کتابهای نظری در مبحث حجاب.
- کتابهای احکام
- کتابهای تصاویر و مدل ها
4. برگزاری میز گرد حجاب:
- باحضور صاحبنظران حوزه و دانشگاه
- با حضور نوجوانان، بصورت نمایشی و بااستفاده از منابع معتبر و پرسش و پاسخ
5. برگزاری جشنواره حجاب (پوشش) و ...
- معرفی مدل ها و طرح های جدید لباس برای همه سنین و کاربردها
- خواندن شعر و سرود و مقاله
- اهداء جوایز به برگزیدگان طرحهای ...
6. برگزاری برنامه مناظره
7. برگزاری جلسات هم اندیشی
8. تهیه نمایش های کوتاه با مضمون عفت، حیا، پوشش و ...
9. تابلو اعلانات:
- نصب منظم احادیت تشویقی ، توجیهی
- نصب منظم جملات زیبا (حتی الامکان از خود بچه ها)
- نصب طرح ها و تصاویر زیبا (حتی الامکان از خود بچه ها)
- نصب تصاویر بزرگ زنان در حج، نماز جمعه و فعالیتها
10. استفاده از کارت تبریک و پیام های تبریک
11. استفاده از SMS جهت ارسال تصاویر و پیام های مرتبط
12. تهیه انواع نمادها، تندیس ها و تولید کارت های تک و یاد بود.
13. برگزاری مسابقه در زمینه های زیر:
- کتابخوانی - حفظ حدیث
- مقاله نویسی (تحقیق و پژوهش) - شعر
- طراحی - سرود
- نقاشی - نشریه دیواری
- طراحی لباس - خاطره نویسی
- اطلاعات عمومی پوشش - حفظ آیات
- عکس
بابرگزاری هر یک از مسابقات می توان برگزاری مراسم جشن و اهداء جوایز اثرات کار را ماندگار نمود.
حیطه های یادگیری:
پوشش اسلامی و حجاب نهایتاً ، وظیفه ای انسانی و اعتقادی است که مربیان می بایست در فرایند یاددهی – یادگیری به حیطه های مختلف آن توجه نمایند.
پوشش اسلامی و حجاب، مانند بسیاری از مفاهیم دینی از هر سه حیطه متاثر است و بسته ی آموزشی آن می بایست کاملاً متعادل باشد.
1. حیطه ی شناختی:
• در اطراف موضوع حجاب و پوشش مطالعه نموده و همواره آمادگی علمی و استدلالی جهت طرح آن داشته باشید.
• از منابع اصیل استفاده کرده و از افراط و تفریط خودداری نمایید.
• برای هر گروه و یا هر فرد، بیان مناسب را تهیه نمایید.
• از ادبیات موضوع، شامل حکایتها، روایت ها، اشعار، تمثیل ها و جمله های زیبا، حداکثر بهره برداری را نمایید.
• دانایی مخاطب را بالا برده و نسبت به دانسته هایش او را آگاه کنید.
2. حیطه ی عاطفی:
• خودتان به موضوع باور داشته باشید و آن را بروز دهید.
• مخاطب خود را دوست داشته و آن را اعلام نمایید.
• همواره با محبت و دوستی با آنها برخورد نمایید.
• از زیبایی ها و دوست داشتن ها پیرامون حجاب بیش از هشدارها و گناه و جزا صحبت نمایید.
• واژه های زیبا و عناوین دلنشین به کار ببرید.
• از هرگونه اقدام ظاهری و صرفاً شکلی جلوگیری نمایید.
• عزت نفس و خودباوری را در مخاطب افزایش دهید.
3. حیطه ی روانی – حرکتی:
• خودتان سمبل توانمندی در انجام وظایف، به همراه رعایت پوشش باشید.
• داشتن پوشش مناسب و رعایت حجاب و استفاده از چادر، مقنعه و نیاز به مهارت دارد و کسانی که تمرین بیشتری دارند راحت تر هستند از این رو زمینه کسب این مهارت را فراهم آورید.
• در هر فعالیتی و در هر موقعیتی حد مناسب را توقع نمایید و افراط و تفریط نکنید.
• در انجام فعالیت های مربوط به پوشش اسلامی پر نشاط حاضر شوید.
• از هر فرد متناسب با توان و موقعیت او توقع داشته باشید.

 


  

« قرائت قرآن برای اموات »

 

امام صادق (ع) می فرماید : هر که نزد قبر برادر مؤمن خود برود و رو به قبله دست بر قبرش بگذارد و هفت مرتبه سورة « انا انزلنا » بخواند از ترس بزرگ قیامت ایمن گردد . و خداوند او و صاحب قبر را بیامرزد و ملکی را بفرستد که در نزد او خدا را عبادت کند و ثواب عبادت آن ملک را برای میت بنویسند و چون از قبرش محشور شود به هر هولی از اهوال قیامت که برسد حق تعال به سبب آن ملک آن هول و ترس را از او دفع کند تا داخل بهشت شود .

امام صادق (ع) می فرماید : در نزد قبر مؤمن سورة حمد ـ ناس ـ فلق ـ اخلاص ـ آیه الکرسی را هر یک سه مرتبه و سورة قدر را هفت مرتبه بخوانید .

پیامبر (ص) می فرماید : هرکه یازده مرتبه سورة اخلاص بخواند و ثوابش را به روح اموات آن قبرستان هدیه بفرستد بعدد آن مردگان اجر و ثواب یابد .

 

« صدقه دادن برای اموات »

 

پیامبر (ص) می فرماید : هدیه بفرستید برای مردگان . پرسیدند چگونه . فرمودند با دعا و صدقه .

پیامبر (ص) می فرماید : ارواح مؤمنین هر جمعه به آسمان دنیا مقابل خانه های خود می آیند و فریاد می کنند با آوازی حزین ، ای خانوادة من ، ای پدر و مادر من ، ای خویشان من مهربانی کنید ما را به درهمی یا قرص نانی یا به جامه ای که خداوند بپوشاند شما را از جامة بهشت . پس فریاد می کند زود بفرستید صدقة مردگان را .

 پیامبر (ص) می فرماید : هر صدقه که برای مرده داده می شود ملکی آنرا می گیرد و قرار می دهد در طبقی که شعاع نور آن به هفت آسمان می رسد . پس می ایستد بر لب قبر و فریاد می کند ، سلام بر شما ای اهل قبور . خانواده و دوستان شما فرستادند این هدیه را به سوی شما . پس صاحب قبر آنرا می گیرد و داخل قبر خود می سازد و با آن صدقه قبرش بزرگ و فراخ می شود .

پیامبر (ص) می فرماید : آگاه باشید هر که مهربانی کند مرده را به صدقه پس برای اوست نزد خداوند از اجر به سنگینی کوهی مانند احد . و در روز قیامت نیز در سایة عرش خدا قرار خواهد گرفت . روزی که سایه ای نیست در آن جز سایة عرش خدا . و شخص صدقه دهنده و مرده هر دو بواسطة صدقه نجات می یابند .

پیامبر (ص) می فرماید : میت خطاب می کند به دیگران که می دانستم مرا در تاریکی قبر تنها خواهید گذاشت . توقع دارم که مرا از دعا و صدقه و احسان فراموش نکنید .

پیامبر (ص) می فرماید : نمی گذرد بر میت ساعتی سخت تر از شب اول قبر . پس رحم نمایید مردگان خود را به صدقه .

امام صادق (ع) می فرماید : هر که برای میتی عمل صالحی بکند خداوند ثواب آنرا مضاعف می گرداند و میت به آن عمل منتفع می گردد .

امام صادق (ع) می فرماید : هرگاه شخصی به نیت میتی صدقه ای بدهد خداوند جبرئیل را امر      می نماید که هفتاد هزار ملک به نزد قبر او می روند و هر یک طبقی در دست دارند از نعمت های الهی و هر یک به او می گویند سلام بر تو ای دوست خدا . این هدیة فلان مؤمن است برای تو . پس قبر او روشن می شود و خداوند هزار شهر در بهشت به او کرامت می فرماید و هزار حوری به او تزویج می نماید و هزار حله به او می پوشاند و هزار حاجت او را روا می کند .

از شیخ عباس قمی حکایت شده : امیر خراسان را در خواب دیدند که می گفت بفرستید برای من آنچه را که می اندازید برای سگان خود که محتاج آن هستم .

از علامه مجلسی نقل است که : باید مردگان را فراموش نکنید . زیرا که دست ایشان از اعمال خیر کوتاه گردیده و از جانب فرزندان و خویشان و برادران مؤمن امید دارند و احسان ایشان را چشم به راهند . خصوصاً دعا کردن در نماز شب و بعد از نمازهای واجب و زیارت کردن مشاهد مشرفه .

و عمدة خیرات آن است که قرضهای ایشان را ادا کنند و ایشان را از حقوق خدا و خلق بری گردانند و سعی کنند عباداتی که از ایشان فوت شده به جا آورند .

 

« نماز برای اموات »

 

امام صادق (ع) در هر شب از برای فرزند خود و در هر روز برای پدر و مادر خود دو رکعت نماز می خواند ، که در رکعت اول سورة قدر و در رکعت دوم سورة کوثر را بعد از حمد قرائت می نمود .

امام صادق (ع) می فرماید : بر میت داخل می شود در قبرش نماز و روزه و حج و صدقه و سایر اعمال خیر و دعا . و ثواب آن اعمال برای کسی که آن اعمال را انجام داده نیز نوشته می شود .

 

امام صادق (ع) می فرماید : بسا باشد که میت در تنگی و شدتی بوده باشد و خداوند به او وسعت دهد و تنگی و سختی را از او بردارد . پس به او بگویند این فرج و خوشحالی که ترا روی داد به سبب نمازی است که فلان برادر مؤمن برای تو انجام داد .

پرسیدند آیا می توان دو میت را در یک نماز شریک گرداند ؟ امام فرمودند بلی و میت شاد         می شود و فرج می یابد به دعا و استغفاری که برای او کنند . چنانچه زنده شاد می شود به خاطر هدیه ای که برای او ببرند .

« احکام رساله »

 

1.        بعد از دفن مستحب است صاحبان عزا را سر سلامتی دهند ولی اگر مدتی گذشته باشد که بواسطة سر سلامتی دادن مصیبت یادشان می آید ترک آن بهتر است . و نیز مستحب است تا سه روز برای اهل خانة میت غذا بفرستند و غذا خوردن در نزد آنان و در منزلشان مکروه است .

2.        مستحب است انسان در مرگ خویشان خصوصاً در مرگ فرزند صبر کند و هر وقت میت را یاد می کند بگوید : « انا لله و انا الیه راجعون » . و برای میت قرآن بخواند . و سر قبر پدر و مادر از خداوند حاجت بخواهد .

3.        احتیاط واجب آن است که در گریه بر میت صدا را خیلی بلند نکنند .

4.        اگر مرد در مرگ زن یا فرزند یقه یا لباس خود را پاره کند یا اگر زن در عزای میت صورت خود را بخراشد به طوری که خون بیاید یا موی خود را بکند باید یک بنده آزاد کند یا ده فقیر را طعام دهد و یا آنها را بپوشاند . و اگر نتواند باید سه روز روزه بگیرد بلکه اگر خون هم نیاید بنابر احتیاط واجب به این دستور عمل نماید .

5.        مستحب است قدری تربت حضرت سید الشهداء را با کافور مخلوط کنند ولی باید از آن کافور به جاهایی که بی احترامی می شود نرسانند .   

 

 


  

برزخ برزبرزبرزخ برزخ برزخ برزخخ برزخ برزخ برزخبرزخ برزخ برزخ برزخ  برزخ برزخ برزخ برزخ برزخ برزخ برزخ برزخ برزخ

برزخ برزخ برزخ برزخبرزخ برزخ برزخ برزخبرزبرزخ برزخ برزخ برزخخ برزخ برزخ برزخبرزخ برزخ برزخ برزخبرزخبرزخ برزخ برزخ برزخ


  
الف) معنای قبر

ب) سؤال و جواب در قبر 1ـ صحیح بودن این عقیده 2ـ پرسشهای در قبر 3ـ پرسش کنندگان 4ـ پرسش شنودگان 5ـ فایدة سؤال وجواب در قبر

 ج) فشار قبر 1ـ کیفیت فشار قبر 2ـ تجسّم اعمال به عنوان یکی از فشارهای قبر 3ـ فشار قبر دفن نشده و غریق 4ـ اسباب فشار قبر

 د)بدن برزخی

هـ ) فرق عالم قبر و قیامت

 و) محل ظهور ارواح بزرگ

 الف) معنای قبر « واژة قبرعربی بوده وبه معنای گور می باشد وآن جایی است که مردة آدمی را درآن می گذارند . نام های دیگر آن ،‌تربت ، خاک ، مرقد ،‌مدفن، روضه ، ضریح ، و..... است.» 1 ودر اصطلاح ( با توجه به روایاتی که درمورد عالم برزخ وارد شده است) قبر مکانی که انسان در آن مدفن می شود نیست بلکه مراد از آن ، نشئه ای است که انسان بعد از مرگ و قبل از قیامت در آن زندگی می کند »2 ، که منظور، عالم برزخ است چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند: « برزخ ، همان قبر است ؛ ایشان جهان برزخ را فاصلة میان زمان مردن تا زمان قیام قیامت معرفی کرده‌اند. عمربن یزید ازآن حضرت پرسید: برزخ چیست؟ آن حضرت فرمود: از هنگام مرگ ، آدمی وارد برزخ می گردد؛ خواه او را در زمین دفن کنند یا وی را با آتش بسوزانند یا غذای درندگان شودیا در دریا غرق گردد»3،البته دفن کردن ، به گونه ای که در بین مسلمانان رایج است از زمان حضرت آدم ایجاد شد بدین صورت که :« هابیل ، اولین مردة انسان بود ، قابیل نمی دانست چگونه او را پنهان و دفن کند تا اینکه خداوند، دو کلاغ که یکی مرده و دیگری زنده بود بر انگیخت و به قولی هر دو زنده بودند ویکی ، دیگری راکشت ، آنگاه زمین را گود کرد و به خاکش سپرد ؛ قابیل نیز این درس را ازکلاغ آموخت».4

ب) سؤال و جواب در قبر 1ـ صحیح بودن این عقیده « از جمله چیزهائی که درست است و بایستی به آن اعتقاد داشت و جزء ضروریات مذهب شیعه است سؤال و جواب در قبر می باشد».5 2ـ پرسشهای در قبر چیزیکه باید بدانیم آن است که : از چه چیزهائی سؤال می شود؟ امام سجاد علیه السلام در حدیثی ، پرسشهای در قبر را چنین بیان می کنند: زودا ، که عمرت به سرآید و فرشته جانت را بگیرد و یکّه و تنها به سوی منزلی (قبر) رهسپار شوی و در آن جا ، جانت به تو باز گردانده شود و دو فرشته برای پرسش از تو و امتحانی سخت ، وارد قبرت شوند. بدان ! نخستین پرسشی که آن دو از تو می‌کنند در بارة پروردگار توست که او را می‌پرستیدی و در بارة پیامبر تو که برایت فرستاده شده و در بارة دینت که به آن، باور داشتی و دربارة کتابت که تلاوتش می‌کردی و در بارة امامت که ولایتش را داشتی. سپس از عمرت که آن را چگونه صرف کرده‌ای و داراییهایت را از کجا به دست آورده‌ای و در چه راه خرج کردی. پس به هوش باش و برای خودت، فکری کن و پیش از شروع امتحان و پرسش و آزمون، خویشتن را برای جوابگویی آماده ساز»6. کسی که به پرسشهای در قبر، جواب درست بدهد «تا چشم کار می‌کند به قبرش توسعه می‌دهند، یعنی در عالم برزخ که تا قیامت طول می‌کشد در گشایش و راحتی است و به او می‌گویند: مانند خوابیدن عروس، بخواب؛ و اگر از عهدة جواب برنیاید دری از جهنم برزخی به روی او باز می‌شود و نفخه‌ای از نفخات دوزخ قبرش را آتش می‌زند»7. 3ـ پرسش کنندگان در مورد فرشتگان مأمور سؤال و جواب در قبر، اقوال گوناگونی وارد شده است: 1ـ« درآثار صحیحی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم آمده است : ملائکه ای که برای سؤال و جواب بر میت نازل می شوند ناکر و نکیر هستند که یکی از آنها از فرشتگان نعمت است و دیگری از فرشته های عذاب ؛ بعد از سؤال از میت ، اگر این فرشتگان ، جواب درست شنیدند و خداوند به آنها خبر داد که این میت ، بهشتی است ، فرشتة نعمت می ماند و فرشتة عذاب می رود؛ اگر متوجه شدند که این مرده ، جهنمی است فرشتة عذاب می ماند وفرشتة نعمت می رود»8. 2ـ « در بعضی از اخبار آمده است که : اسم دو فرشته ای که برکافر، فرود می آیند، ناکر ونکیر است چون کافر ، در دنیا منکر فرمان خدا بود و بر مؤمن دو فرشتة مبشّر و بشیر نازل می شوند چون این دو فرشتة ، مؤمن را به نعمت و رضا وثواب دائمی ازسوی خداوند متعال بشارت می دهند؛ واین دو اسم که به فرشتگان داده شده به عنوان لقب آنها نیست بلکه ، عبارت است از : عمل وکاری که اینها انجام می دهند»9. 3ـ « عده ای می گویند: فرشتگان مأمور نعمت وعذاب با فرشتگان مأمور سؤال وجواب فرق دارند وبعد از سؤال وجواب از میت توسط فرشگان مأمور این کار ، بنا به استحقاق میّت ، یا فرشتگان عذاب می آیند یا فرشتگان نعمت»10. بنا به عقیدة شیخ مفید ، تمام این اقوال ، جایز است زیرا اخبار و روایاتی که در این زمینه وارد شده است شبیه هم می‌باشند. لازم به ذکر است که : « خداوند متعال ، بدون واسطة فرشتگان نیز، برسؤال و جواب وعذاب دادن ونعمت دادن بندگان قادر بوده است ولی فرشتگان را مأمور این کار کرده تا این عمل آنها به عنوان عبادتی برای ایشان محسوب شود و در از ای آن ، پاداش بگیرند» 11 4ـ پرسش شوندگان « با توجه به روایات و تأیید عقل، قبل از سؤال وجواب ، ابتدا خداوند متعال ، مرده را زنده می کند و زندگی اش را باتوجه به استحقاق برای عذاب یانعمت ادامه می دهد، چون سؤال و جواب از مرده وعذاب ونعمت برای وی معنا ندارد، پس ملائکه مأمور سؤال و جواب ، جز برافراد زنده فرود نمی آیند و جز از افرادی که قدرت بر فهم سؤال و جواب داشته باشند سؤال نمی کنند»12؛بنابراین « بچه های نابالغ و دیوانه ها وکم عقلها در قبر سؤال وجواب ندارند.»13 به عقیدة گروهی از دانشمندان ، سؤال قبر، ویژة افرادی است که ایمان محض دارند یا کافر محض هستند؛ اما از سایر مردم ، موّقتاً دست کشیده می شود وآنان به حال خود رها می شوند واین گروه از اندیشوران به روایاتی از جمله حدیثی از امام باقر علیه السلام استناد می کنند: « در قبر تنها کسانی مورد سؤال قرار می گیرند که مؤمن محض یا کافر محض باشند.( روای می گوید(: پس ، دیگر مردم چه ؟ فرمود: از آنها چشم پوشی می شود»14 ،ولی آیت الله جوادی آملی ، در تفسیر موضوعی قرآن جلد 4 می فرمایند: « قول حق ، مفاد روایاتی است که همة انسانها را مشمول سؤال وجواب می داند؛ اگر چه شدّت وضعف دارد؛ برخی کمتر وبعضی بیشتر مورد سؤال قرارمی‌گیرند»15. 5ـ فایدة سؤال وجواب در قبر خدا می داند شخص مؤمن است یا کافر، نیکوکار است یا بدکار ، سؤال وجواب برای چه؟ « هدف از سؤال و جواب در قبر بدست آوردن نشانه ای است که معلوم کند این فرد، استحقاق نعمت را دارد یا استحقاق عذاب »16؛ سؤال و جواب در قبر ،‌ابتدای پیدا شدن نعمت برای مؤمن است ؛ « مؤمن میل دارد که از پروردگارش بپرسند تا باکمال اطمینان به یگانگی پروردگار و رسالت محبوبش شهادت بدهد ؛ هر قدر که مؤمن از سؤال و جواب لذت می برد و برای او نعمت وابتدای آسایش است برای شخص کافر هم ابتدای بدبختی و شکنجه است؛ آمدن فرشتگان برای کافر ، وحشتناک است در روایات آمده است که هنگام آمدن ، صدای رعد می دهند از چشمانشان آتش می جهد موهای آنها روی زمین کشیده می شود با یک منظرة ترسناکی با میت کافر مواجه می‌شوند»17.

ج)فشار قبر « علامة مجلسی در حق الیقین فرموده است : فشار قبر وثواب وعقاب آن اجماعی همة مسلمانان است» 18 1ـ کیفیت فشار قبر برخی برآنند که ، بدن مادّی آدمی در قبر به سخن می آید یا مورد فشار قبر قرار می گیرد یا عذاب می بیند. برخی از صاحب نظران ، برداشت دیگری دارند که به عنوان نمونه ، گفتار ملاصدرا که در مقام توضیح فشار قبر برآمده ، ارائه می شود؛ وی می گوید: « کیفیت فشار قبر به این گونه است که : جسد میت گرچه در هوا یا درآب باشد هرگاه در تنگنای شدید قرار گیرد یا به وسیلة آتش ، همة اعضای بدن او قطعه قطعه شود یا میان دو سنگ بزرگ واقع شود، درهمة این حالات آنچه او را آزار می دهد آتش و سنگی نیست که بر بدن او واقع می شود، بلکه صورت عذاب وآتشی است که بر روح او وارد می آید . روح بر اثر علاقه ای که بابدن دارد انسان می پندارد بربدن او عذاب وارد شده است . حتی اگر فرض شود که صورت عذاب و درد از ناحیة‌دیگری به جز این اسباب مادی بتواند برروح انسان وارد آید باز تأثیر عذاب همچنان به حال خود باقی خواهد بود؛ خواه بدن بعینه باقی باشد یا نباشد. بنابراین فشار قبر را یا ثواب و راحتی از این قبیل است و تابع انشراح سینه وروح انسان یا گرفتگی آن است»19. لازم است عنایت شود که جریان عذاب قبر و کیفیت آن از مسائل نظری و پیچیده ای است که آرای متعددی درآن طرح و بررسی شده و صاحب نظران محقّق هرکدام احتمالی را بازگو کرده اند. البته مهم این نیست که انسان بداند با کدام بدن مورد سؤال قرار می گیرد ، بلکه مهّم آن است که انسان به فکر نجات افتد و خود را از تیرهای هلاکت‌بار شیطان نگاه دارد و از میدان های تهاجم وی محفوظ دارد. 2ـ تجسّم اعمال به عنوان یکی از فشارهای قبر به گفت ملاصدرا ، « هرکس در دنیا باطن خویش را به نور بصیرت بنگرد آن را بالقوّه پر از انواع موذی و درنده ، مانند شهوت، غضب‌، مکر ، حسد، کینه، کبر، ریا و خودخواهی خواهد دید، که اگر لحظه ای از آنها غفلت ورزد هر آن ، او را می درند و نیش می زنند، جز این که بیشتر مردم نمی توانند آنها راببینند ؛ زیرا به امور دنیا و دست آوردهای ـ حواسّ ظاهری سرگرم هستند. اما وقتی او را درقبر گذارند پرده های غفلت کنار می رود وهمة آن صفات مذموم را به شکل های اصلی خواهد دید؛ زیرا هریک از صفات مزبور صورتی مناسب خود دارد؛ چنان که کبر به شکل پلنگ نمودار می شود. از این رو عقرب ها ومارهایی را مشاهده می کند که در کمین او نشسته اند. اینها در واقع همان صفات وملکات نفسانی او هستند که به شکل عذاب قبر برای او ظاهر می شوند. همچنین ملکات پسندیده و صفات حمیده برای انسان پرهیزگار باغی از باغ های بهشت پدید می آوردند»20. همچنین ملاصدرا معتقد است : « همان گونه که انسان در دنیا ، جزئیات را درک می کند و دارای قوة وهم و خیال است پس از مرگ نیز جزئیات را درک می کند و می فهمد که مرده است و بدنش را در قبر می بیند و درهائی که براثر عقوبت بر او وارد می شوند و نیز لذتهائی که بر اثر نعمت به او می رسد همه را درک می کند»؛21 از این رو ، مردگان را تلقین می کنند چون گرچه گوش ومغز مادّی آنها از کار افتاده است ولی توان شنیدن وفهمیدن را دارند. 3ـ فشار قبر دفن نشده و غریق نکته ای که لازم است به آن اشاره کنیم و از سخنان ملاصدرا نیز برداشت می شود این است که : « فشارقبر، همه جا ممکن است ؛ در روایتی از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمود: پرورگار زمین و هوا یکی است به هوا وحی می کند ، پس او را بدتر از فشارقبر ، فشار می دهد و آب دریا نسبت به غریق نیز چنین است»22. آنچه از آیات و روایات بر می آید این است که : عذاب برزخ بسیار سنگین و شکننده است.« عمربن یزید به امام صادق علیه السلام عرض کرد: شنیدم می فرمایی همة شیعیان ما ، حتی گناهکاران در بهشت هستند؛ حضرت فرمودند: آری به خدا سوگند؛ راست گفتم ، همة آنان در بهشتند. گفتم : فدایتان گردم، گناهان ، زیاد و بزرگ است. فرمودند: اما در قیامت به وسیلة شفاعت پیامبر یا جانشین وی همة شما در بهشت خواهید بود، لیکن به خدا سوگند برای شما از برزخ می ترسم . گفتم : برزخ چیست ؟ فرمود: قبر، ازهنگام مردن تا روز قیامت »23. بنابراین ، قبر در فرهنگ عترت همان برزخ است و تبهکار هرچند شیعه باشد به عذاب برزخی گرفتار می شود تا تطهیر شود و عذاب قبر(‌برزخ) هر چند کوتاه هم باشد قابل تحمّل نیست ، تا چه رسد به مدت طولانی . دربارة فشار قبر کافر نقل شده است که : « وقتی فرشتة سؤال دربارة پیامبر از اومی پرسد و او از جواب عاجز می‌ماند ..... مارها و عقرب ها بر او مسلّط می شوند وقبر او تاریک می گردد سپس چنان فشاری به او می دهد که دنده های راست و چپ وی در یکدیگر داخل می شود.»24 4ـ اسباب فشار قبر از مواردیکه در روایات رسیده، موجب فشار قبر است ، « پرهیز نکردن از نجاست بول ، وسخن چینی می باشد» 25 همچنین « تهمت زدن و غیبت کردن باعث فشار قبر می گردد» 26؛ راز فشار قبر در روایات دیگر، بد رفتاری و بدخلقی با خانواده و زن وفرزند در منزل ، اعلام شده است ؛« چنانکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم ، فشار قبر سعدبن معاذ ( رئیس انصار و فوق العاده نزد رسول خدا صلی الله علیه وآله ومسلمین محترم بود و چون سعد رحلت کرد هفتاد هزار فرشته او را تشییع کردند و با این همه ، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله بر سر قبر وی ایستاد وفرمود: سعد نیز فشار قبر دارد) را بر اثر بدخلقی با خانواده دانست» 27 ؛ و در پاره ای روایات، فشار قبر ،‌کفّارة ضایع کردن نعمتهای خداوند به حساب آمده است: « قال رسول الله صلی الله علیه وآله : ضغطه القبرلللمؤمن ، کفّاره لما کان منه من تضییع النعّم » 28. با توجه به مطالب ارائه شده ، میزبان انسان درقبر، عقیده ، اوصاف واعمال اوست ؛ اگر آدمی آتش می خورد یا از زقّوم می چشد خود به همراه برده است و اگر در باغی از باغ های بهشت می نشیند نهال های آن را خود کشته و پرورده است. بنابراین، هم خود، میزیان وهم خود، مهمان است وبر سر سفرة خویش نشسته است . در پایان این قسمت ، به حدیثی از حضرت علی علیه السلام در مورد عذاب وفشار قبر اشاره می کنیم: « بندگان خدا! برای کسی که آمرزیده نشده ، از مرگ سخت تر، قبر است ، پس، از تنگی و فشار ، و تاریکی و تنهایی قبر بترسید..... آن زندگی ننگی که خداوند به دشمن خود نسبت به آن هشدار داده، عذاب قبر است»29.

د) بدن برزخی « ارواح مردگان پس از مفارقت ازبدن ، در برزخ به « اجساد مثالی» یعنی بدنی مانند بدن عنصری خود( نه عین آن) تعلّق می گیرند و در همین بدن مثالی ، یا عذاب خواهند دید و یا متنعم خواهند بود، ارواح در این بدنهای مثالی می مانند تا روز قیامت که روح به همان بدنهای درون قبر بر می گردد» 30 . جهت آشنایی بیشتر با بدن برزخی یا مثالی ، توضیح کاملتری ارائه می دهیم: بدن مثالی ، از لحاظ شکل ، عین همان بدن دنیائی است ولی دیگر جسم و ماده نیست و لطیف است لطیفتر از هواست هیچ چیز مانع آن نخواهد بود، هر نقطه ای که قرار بگیرد همه چیز را می بیند ( چه این طرف دیوار چه آن طرف دیوار) ؛ الان اگر شما امواتتان را در خواب ببینید با همان بدن دنیوی مشاهده می کنید ولی جسم و مادها‌شان در قبر است ؛ بدن برزخی ، چشم دارد به شکل همین چشم هم هست ولی دیگر پیه ندارد ، چشم درد ندارد و تا قیام قیامت خوب هم می بیند نه به مثل این چشم گاهی ضعیف شود و احتیاج به عینک داشته باشد ؛ حکما ومتکلمین آن را تشبیه به تصویری که در آینه می افتد می کنند در صورتیکه دو شرط درآن جمع شود یکی اینکه قیام به خودش داشته باشد نه به آینه ودیگر ادراک و شعور است ؛ همچنین نظیرش همین خوابهایی است که می بینید که در یک چشم به هم زدن ، مسافتها را طی می کنید ، مکه می روید، مشهد می روید و هر فردی را که در خواب می بینید بدنش ، مثالی است. « البته خوردنیها و آشامیدنیها وسایر نعمتهای آن عالم همه لطیف است و بستگی به ماده ندارد و به همین جهت همان طوریکه در روایات رسیده ، شیئی واحد ممکن است به انواع مختلف بر حسب ارادة مؤمن تغییر کند؛ مثلاً زردآلو ، به خواست مؤمن ، هلو می شود؛ چنانچه در روایتی از حضرت رسول اکرم صلّی الله علیه وآله است که فرمودند: عمویم حمزه سید الشهداء را دیدم ( پس از شهادت حمزه ) که طبقی از انار بهشتی در مقابلش بود و میل می کرد ناگهان دیدم ، انار ، انگور شد ومیل کرد، یکدفعه دیدم ، انگور به رطب تغییر کرد ؛ (غر ض ، تبدیل یک چیز های گوناگون است چون ماده نیست ولطیف است ) ؛ از عمویم پرسیدم : اینجا چه چیز مؤثر است ؟ گفت: سه چیز ، اینجا خیلی به درد می خورد: اول: تشنه را آب دادن ، دوم: صلوات بر تو و آل تو ، سوم: دوستی علی بن ابیطالب علیه السلام»31. شبهه ای را برخی القاء کرده و می گویند: انسان با این بدن خاکی عبادت کرده چرا به بدن مثالی ثواب برسد یا مثلاً با این جسد پوسیده شده در قبر معصیت کرده چرا آن بدن مثالی عقاب می شود؟ پاسخ : « به طوریکه علامة مجلسی بیان می کنند: بدن مثالی، یک چیز خارجی نیست که بعد از مرگ سرقبر بیاورند و مثلاً بگویند: جناب روح ، بفرمائید توی این بدن؛‌بلکه بدن مثالی ، بدن لطیفی است که الآن هم با شخص است ؛ هر روحی دارای دو بدن است ، بدن لطیف و بدن کثیف ـ عبادت و معصیت را باهر دو کرده ـ بنابر این بدن مثالی همیشه با شخص است لکن هنگام مرگ کاملاً از بدن جسمانی جدامی شود. وجه دوم آنکه : روح انسانی پس از مرگ به صورتی مثل بدن دنیوی اش مصور می شود،‌نه اینکه به بدن خارجی تعلق بگیرد بلکه شکل روح به صورت بدن جسمانی است حال می خواهید به آن بدن مثالی بگوئید یا قالب برزخی یا روح ، ولی چون لطیف است چشم عنصری مادی آن را نمی تواند مشاهده کند. اجمالاً اینکه ، روح بود که در دنیا معصیت کرده وهمان روح هم بعداً معذّب می شود حالا یا به بدن مثالی تعلق می گیرد یا خودش مستقلاً مورد عذاب قرار می گیرد و در قیامت با همین بدن جسمانی عذاب می بیند»32.

هـ) فرق عالم قبر و قیامت 1ـ در قبر و عالم برزخ ، صبح و شام هست ولی در قیامت ، صبح و شام نیست. 2ـ « گفتنی است که ، بسیاری ازمردم بلکه بیشتر آنان ، پس از مرگ ، چشم و گوششان باز می شود و بسیاری از رازهای نهان را می بینند و می شنوند . با این وجود اسرار نهفته زیادی نیز وجود دارد که در برزخ ، روشن نمی شود و وقتی انسان وارد صحنة قیامت کبرا شد هویدا می شود. آن جا « یوم تبلی السّرائر» _ طارق/ 9) است وهمة اسرار عیان می شود.از این رو ، برزخ را یک نوع مرقد می نامند؛ چنان که در سورة مبارکة « یس/52) آمده است : « من بعثنا من مرقدنا ». لذا یکی از فرق های نظام برزخ راهمین قرارداده اند که فکر ، اندیشه و بدن هر عالمی باید، متناسب با آن عالم باشدچون موقف برزخ مرحلة شهود محض نیست ، مقداری خواب در آن راه دارد وبرای خوابی که مناسب برزخ است بدن و شرایط مناسب دیگری لازم است.»33 3ـ در عالم برزخ ، روح به بدن مثالی بر می گردد؛ ولی در قیامت ، روح به بدن اصلی برمی گردد. 4ـ « در عالم برزخ ، انسان یا مؤمن است یا کافر یا مستضعف ؛مؤمن در بهشت برزخی و کافر در جهنّم برزخی است وبرای مستضعف خداوند راه حلّی بازکرده است ؛ یعنی برای کسانی که از طرفی عمل بد وخلاف شرع انجام داده اند که مستحق دوزخ برزخی هستند و از طرف دیگر عمل صالح انجام داده اند که مستحق بهشت برزخی هستند ، البته محتمل است که مشمول رحمت الهی قرار گیرند» 34. 5ـ سؤال های برزخی از امور کلّی مانند توحید، نبوّت ، دین و قبله است ، اما سؤال های معاد و قیامت از کلّی و جزئی است و در آن جا از همه چیز حتی از ظرایف اعمال واندیشه ونیّت پرسش خواهد شد.

 و) محل ظهور ارواح بعد از مرگ « در احادیثی وارد شده که هر مؤمنی که در شرق و غرب عالم از دنیا برود روحش که در قالب مثالی جای گرفت ، ظهورش در وادی السلام ، جوار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام است ؛ به عبارت دیگر ، نجف اشرف محل ظهور ارواح مؤمنین است ؛ چنانچه ارواح کافران ، به صحرای برهوت ، می روند که صحرای برهوت، وادی مهیبی در یمن است که نه گیاه می روید، نه پرنده رد می شود آنجا محل ظهور ارواح کافران است. آنچه را که از اهمیت همجواری حضرت علی علیه السلام شنیده اید راجع به مجاورت روحانی است هر چند بدنش دور باشد نزدیکی با حضرت با علم وعمل است یک گناه که از شخصی سرزند به همان اندازه از حضرت دور می‌شود. اگر روح با حضرت علی علیه السلام باشد جسد هم در نجف دفن شود چه سعادت عظیمی است ؛ اما خدا نکند که جسد کسی به نجف برود اما روحش در وادی برهوت معذب باشد ؛ پس باید سعی کرد که اتصال روحانی قوی شود البته دفن بدن در وادی السلام هم بی اثر نیست بلکه کمال تأثیر را دارد زیرا آن یک نوع توسلی به عنایت حضرت علی علیه السلام است .» 35 سؤال: ممکن است فردی بگوید: اگر ارواح در قالب مثالی و دروادی السلام هستند پس چرا امر شده ایم که به زیارت قبرهای آنان برویم و چگونه ارواح ، زائران خود را می بینند در حالی که آنجانیستند؟ جواب : « از حضرت امام صادق علیه السلام روایت شده که ارواح هر چند در وادی السلام باشند لکن برای آنها ، احاطة علمیه به محل قبورشان است وزائرین خود را می بینند؛‌ایشان ارواح را به آفتاب تشبیه کرده اند و چنانچه آفتاب در زمین نیست و درآسمان است اما شعاع آن همه جای زمین را احاطه نموده احاطة علمیه ارواح نیز چنین است.»


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ