مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 43
کل بازدید : 771610
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

اخلاق دانشجویى از زبان امام خمینى (قدس سره)

علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است; چون اشتغال به ماسوى الله است. اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لما سوى الله حفظ باشد و بخواند، جزحجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمى‏شود. اگر شما درس بخوانید، زحمت‏بکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که میان «عالم‏» و «مهذب‏» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ (1) ، استاد ما، رضوان الله تعالى علیه، مى‏فرمود اینکه مى‏گویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل‏» صحیح نیست. باید گفت: «ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است!»

کسب فضایل و مکارم انسانى و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگى است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه مى‏باشید و فقه که اشرف علوم است مى‏آموزید، دیگر راحتید و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده‏اید. اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایده‏اى ندارد. اگر تحصیلات شما، العیاذبالله، براى خدا نباشد و براى هواهاى نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، براى خود وزر و وبال اندوخته‏اید. این اصطلاحات اگر براى غیر خدا باشد، وزر و وبال است. این اصطلاحات هر چه زیادتر شود، اگر با تهذیب و تقوى همراه نباشد، به ضرر دنیا و آخرت جامعه مسلمین تمام مى‏شود. تنها دانستن این اصطلاحات اثرى ندارد. علم توحید هم اگر با صفاى نفس توام نباشد، وبال خواهد بود. چه بسا افرادى که عالم به علم توحید بودند و طوایفى را منحرف کردند. چه بسا افرادى که همین اطلاعات شما را به نحو بهترى دارا بودند، لیکن چون انحراف داشتند و اصلاح نشده بودند، وقتى وارد جامعه گردیدند، بسیارى را گمراه و منحرف ساختند. این اصطلاحات خشک اگر بدون تقوى و تهذیب نفس باشد، هر چه بیشتر در ذهن انباشته گردد، کبر و نخوت در دایره نفس بیشتر توسعه مى‏یابد. و عالم تیره بختى که باد نخوت بر او چیره شده، نمى‏تواند خود و جامعه را اصلاح نماید و جز زیان براى اسلام و مسلمین نتیجه‏اى به بار نمى‏آورد و پس از سال‏ها تحصیل علوم و صرف وجوه شرعى، برخوردارى از حقوق و مزایاى اسلامى، سد راه پیشرفت اسلام و مسلمین مى‏گردد و ملت‏ها را گمراه و منحرف مى‏سازد و ثمره این درس‏ها و بحث‏ها و بودن در حوزه‏ها این مى‏شود که نگذارد اسلام معرفى گردد، حقیقت قرآن به دنیا عرضه شود، بلکه وجود او ممکن است مانع معرفت جامعه نسبت‏به اسلام و روحانیت گردد.

من نمى‏گویم درس نخوانید، تحصیل نکنید، باید توجه داشته باشید که اگر بخواهید عضو مفید و مؤثرى براى اسلام و جامعه باشید، ملتى را رهبرى کرده به اسلام متوجه سازید، از اساس اسلام دفاع کنید، لازم است پایه فقاهت را تحکیم کرده صاحبنظر باشید; اگر خداى نخواسته درس نخوانید، حرام است در مدرسه بمانید; نمى‏توانید از حقوق شرعى محصلین علوم اسلامى استفاده کنید. البته تحصیل علم لازم است، منتها همان‏طور که در مسائل فقهى و اصولى زحمت مى‏کشید، در راه اصلاح خود نیز کوشش کنید. هر قدمى که براى تحصیل علم بر مى‏دارید، قدمى هم براى کوبیدن خواسته‏هاى نفسانى، تقویت قواى روحانى، کسب مکارم اخلاق، تحصیل معنویات و تقوى بردارید (2) .

پى‏نوشتها:

1. برگرفته از کتاب جهاد اکبر.

2. حضرت آیت‏الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى(1276-1355 ه.ق)، از فقیهان بزرگ و مراجع تقلید شیعه در قرن چهاردهم هجرى. در نجف و سامراء به درس استادانى چون میرزاى بزرگ شیرازى، میرزا محمد تقى شیرازى، آخوند خراسانى، سید کاظم یزدى و سید محمد اصفهانى فشارکى، حاضر شد. در سال 1340 ه . ق. به اصرار علماى قم، در آن شهر رحل اقامت افکند، و حوزه علمیه قم را تشکیل داد. از آثار اوست: دررالفوائد در اصول، الصلوة، النکاح، الرضاع، المواریث، در فقه.


  

اگر شما در طول تاریخ اسلام بلکه همه انبیا توجه کنید و البته توجه دارید، آن قدری که اسلام از این اشخاص منحرف و غیر مهذب صدمه خورده است و تمام ادیان صدمه دیده اند، از هیچ چیز دیگر ندیده اند. اصل اساس آن چیزی که به مکتبهای توحیدی ضرر رسانده است و مانع شده است از اینکه رشد پیدا کنند، همین غیر مهذب بودن بود؛گاهی از طرف اشخاصی که علم دارند و مهذب نیستند و بیشتر هم از طرف اشخاصی که جاهل بودند و مهذب نبودند. و معلوم نیست که آن قدری که از طرف عالم غیر مهذب اسلام صدمه دیده است ، از طرف جهال غیر مهذب با اینکه عددشان زیاد است صدمه دیده است ، از طرف جاهل غیر مهذب با اینکه عددشان زیاد است صدمه دیده باشد.تمام مکتبهای انحرافی را اشخاص دانشمند و ملا ایجاد کردند؛ چه آن چیزهایی که مذهب سازی بوده است ، آنها هم اشخاص عالمی بودند که مذهب درست کردند؛مذهبهای انحرافی ، و چه مکتبهای سیاسی که آنها هم از جانب اشخاص دانشمند و عالم بوده است . و آنقدری که به مکتبهای توحیدی از این سنخ جمعیت که عالم بودند و همه جور علمی هم شاید می دانستند، صدمه خورده است ، از هیچ طایفه ای نخورده است .

قرآن کتاب انسان سازی

از آن طرف قرآن هم که کتاب زنده الهی است ، آن هم آن قدری که دنبال این بوده است که تهذیب کند مردم را، دنبال چیزهای دیگر نبوده است . اصلا، می شود گفت که قرآن برای همین مقصد آمده است ؛ برای اینکه بشر به این مطلب از همه چیز بیشتراحتیاج داشتند. قرآن کتابی است برای انسانسازی ، در تمام مراحلی که انسان طی می کند، قرآن در همه مراحلش دعوت دارد و راه دارد. و تمام قصه هایی که در قرآن نقل شده است - گاهی هم تکرار شده است ، برای این بوده است که مسئله اهمیت داشته است - این قصه ها راهنمای مردم بوده است و برای تهذیب بوده است . قرآن کتاب احکام نیست ؛ کلیات را، کلیات احکام را، اصولش را ذکر فرموده است [آن ] هم نه به طور تمام آن . قرآن کتاب دعوت است و کتاب اصلاح یک جامعه است که بعد از اینکه به قرآن اصلاح شد.

 

 

 


  

خرداد یعنى رفتن، یعنى بر سر کوفتن، یعنى باور کردن درد، یعنى پذیرفتن اندوه. خرداد، یعنى فصل افول شادى ها، یعنى اندوه، یعنى مردن و بى رمق حیات ادامه دادن. خرداد یعنى ریزش خون، خون چکیده از جگر سوخته دلان، در عزاى خمینى کبیر. خرداد فصل مرثیه سرایى است، عاشورایى دیگر است براى رفتن حسینى دیگر؛ فصل بارش باران اشک ها از آسمان خون گرفته چشم هاست. خرداد، ماه ناباورى است، ماه محزونیت دل هاى عاشقان است؛ ماه محرومیت دلهاست از هرم زندگى. خزان شکوفه هاى یتیمى است که بهار با او بودن را خاطره ماندگار ذهنشان ساخته اند. فصل تفریق شادى ها و جمع گریه هاست.
   فصل ضرب افسردگى است خرداد. خرداد فصل همراهى دوستان است در مسیر گریستن ها. خرداد یعنى کمال مصیبت ها... آه خرداد! آن سال چگونه آمدى که آمدنت دلهایمان را سوزاند، چشمهامان اقیانوس اشک شد و سرها براى گریستن بر شانه هاى دوستان مهمان شدند.
   آه خرداد! با آمدنت بود که ناباورى ها به قلب هامان چنگ انداخت، غصه ها دلهامان را تسخیر کرد و اندوه فاتح وجودمان شد. حال باز هم مى آیى اى خرداد! آه خرداد! چگونه مى آیى که از شرم آمدنت بهمن یخ مى زند. اسفند بر آتش گداخته مى شود. دیگر برایمان نه فروردینى معنا مى شود و نه مهرى مى تابد. آه که هفدهمین خرداد هم آمده؛ هفدهمین فصل مصیبت ها هم از راه رسید. هیجدهمین محرم آغاز گشت واى، ما که هنوز باور نکرده ایم رفتن تو را اى عزیز دل ها! اى اندیشه پاک شقایق! اى عاطفه گل ها و اى صمیمیت بلبلان! اى که ترنم دلپذیر آبشار زندگیمان بودى و مهربانى بهار را در دل داشتى! اى بهار دل ها! بنگر که بعد از تو بهار از سرزمین دل ها کوچ کرده و زمستانى طولانى با سنگینى برف تنهایى ها بر همه جا سایه افکنده است. اى امام! هر سال در خرداد، در ایران نواى غمگین کوچ نابهنگامت بالا مى رود و بازهم مى گوییم اى عزیز دل ها! «هنوز هم رفتنت را باور نداریم.»
   بگو اگر نباشد مجاز گریه کردن
   حلال گشت مویه، درون ماه خرداد
   خمینى عزیزم، بدان که من جوانم
   ولى کنون شدم پیر ز ناله هاى خرداد
   تمام لحظه هاى فراق دوستان را
   کنم چه سهل باور، به جز عزاى خرداد
   ز دشمن و زقاتل که دیده است آهى
   ولى کنون شنیدم، خدا خداى خرداد
   اگر شود بهاران و یا وصال یاران
   و باز کم نگردد ز داغ هاى خرداد
   دگر نمى زنم من سخن چرا که آید
   صداى گریه ها و صداى پاى خرداد
   بیا با هم بخوانیم. بیا تا ترانه هاى غم انگیز بهارى را سر دهیم. ترانه هایى که سالهاست با گوش ما آشناست، و ما آن ها را سینه به سینه نقل مى کنیم. این ها نغمه هاى بلبلان خسته از قفس پریده اى هستند که سال ها پیش در غم دورى بهار، سروده شده اند. آن هنگام که مرگ، پاى در رکاب اسب سرکش باد نهاد تا به دیدار سرو بلند قامت باغستان مقاومت بیاید همه دیدند، آرى، تمام گل ها و درختان باغ دیدند، حتى بلبلان خسته در قفس مانده هم دیدند که فرشتگان قبل از طلوع فجر، نسیم بامدادى را همراه با سبوى شراب صبحگاهىخرداد یعنى رفتن، یعنى بر سر کوفتن، یعنى باور کردن درد، یعنى پذیرفتن اندوه. خرداد، یعنى فصل افول شادى ها، یعنى اندوه، یعنى مردن و بى رمق حیات ادامه دادن. خرداد یعنى ریزش خون، خون چکیده از جگر سوخته دلان، در عزاى خمینى کبیر. خرداد فصل مرثیه سرایى است، عاشورایى دیگر است براى رفتن حسینى دیگر؛ فصل بارش باران اشک ها از آسمان خون گرفته چشم هاست. خرداد، ماه ناباورى است، ماه محزونیت دل هاى عاشقان است؛ ماه محرومیت دلهاست از هرم زندگى. خزان شکوفه هاى یتیمى است که بهار با او بودن را خاطره ماندگار ذهنشان ساخته اند. فصل تفریق شادى ها و جمع گریه هاست.
   فصل ضرب افسردگى است خرداد. خرداد فصل همراهى دوستان است در مسیر گریستن ها. خرداد یعنى کمال مصیبت ها... آه خرداد! آن سال چگونه آمدى که آمدنت دلهایمان را سوزاند، چشمهامان اقیانوس اشک شد و سرها براى گریستن بر شانه هاى دوستان مهمان شدند.
   آه خرداد! با آمدنت بود که ناباورى ها به قلب هامان چنگ انداخت، غصه ها دلهامان را تسخیر کرد و اندوه فاتح وجودمان شد. حال باز هم مى آیى اى خرداد! آه خرداد! چگونه مى آیى که از شرم آمدنت بهمن یخ مى زند. اسفند بر آتش گداخته مى شود. دیگر برایمان نه فروردینى معنا مى شود و نه مهرى مى تابد. آه که هفدهمین خرداد هم آمده؛ هفدهمین فصل مصیبت ها هم از راه رسید. هیجدهمین محرم آغاز گشت واى، ما که هنوز باور نکرده ایم رفتن تو را اى عزیز دل ها! اى اندیشه پاک شقایق! اى عاطفه گل ها و اى صمیمیت بلبلان! اى که ترنم دلپذیر آبشار زندگیمان بودى و مهربانى بهار را در دل داشتى! اى بهار دل ها! بنگر که بعد از تو بهار از سرزمین دل ها کوچ کرده و زمستانى طولانى با سنگینى برف تنهایى ها بر همه جا سایه افکنده است. اى امام! هر سال در خرداد، در ایران نواى غمگین کوچ نابهنگامت بالا مى رود و بازهم مى گوییم اى عزیز دل ها! «هنوز هم رفتنت را باور نداریم.»
   بگو اگر نباشد مجاز گریه کردن
   حلال گشت مویه، درون ماه خرداد
   خمینى عزیزم، بدان که من جوانم
   ولى کنون شدم پیر ز ناله هاى خرداد
   تمام لحظه هاى فراق دوستان را
   کنم چه سهل باور، به جز عزاى خرداد
   ز دشمن و زقاتل که دیده است آهى
   ولى کنون شنیدم، خدا خداى خرداد
   اگر شود بهاران و یا وصال یاران
   و باز کم نگردد ز داغ هاى خرداد
   دگر نمى زنم من سخن چرا که آید
   صداى گریه ها و صداى پاى خرداد
   بیا با هم بخوانیم. بیا تا ترانه هاى غم انگیز بهارى را سر دهیم. ترانه هایى که سالهاست با گوش ما آشناست، و ما آن ها را سینه به سینه نقل مى کنیم. این ها نغمه هاى بلبلان خسته از قفس پریده اى هستند که سال ها پیش در غم دورى بهار، سروده شده اند. آن هنگام که مرگ، پاى در رکاب اسب سرکش باد نهاد تا به دیدار سرو بلند قامت باغستان مقاومت بیاید همه دیدند، آرى، تمام گل ها و درختان باغ دیدند، حتى بلبلان خسته در قفس مانده هم دیدند که فرشتگان قبل از طلوع فجر، نسیم بامدادى را همراه با سبوى شراب صبحگاهى به ارمغان آوردند. آن ها به میهمانى باغ آمده بودند تا میهمان درخت مقاوم سرو باشند؛ آن درخت سروى که سرماى پاییز و تاریکى زمستان را تاب آورد و در خشکسالى باغ، بهار را به انحصار خود درآورد، و طراوت و گرماى لطیف این فصل نکو را نثار همگان کرد. به ارمغان آوردند. آن ها به میهمانى باغ آمده بودند تا میهمان درخت مقاوم سرو باشند؛ آن درخت سروى که سرماى پاییز و تاریکى زمستان را تاب آورد و در خشکسالى باغ، بهار را به انحصار خود درآورد، و طراوت و گرماى لطیف این فصل نکو را نثار همگان کرد.


  

بسم الله الرحمن الرحیم

تقدیر از فداکاریهای خانواده های معظم شهدا

من نمی دانم که تسلیت بگویم به این خانواده های شهدا، تسلیت بگویم به پیغمبراسلام و ائمه هدی ، تسلیت بگویم به امام عصر - ارواحنا له الفدا - یا تبریک . تبریک برای اینکه یک همچو ملتی و یک همچو انسانهای ارزنده ای اسلام تربیت کرده است یک همچو جوانانی که الان عکس بسیاریشان در منظره هست و سیمای نورانی شان در پیش چشم است اسلام تربیت کرده است ، یک همچو مادران و پدران و اقربای شهدایی که دراینجا عده ای شان حاضر هستند، اسلام تربیت کرده است . من گمان ندارم که در غیرمحیط اسلامی ، یک همچو مسائلی تحقق داشته باشد که پیرزن جوانمرده اظهار بکند که من جوانان دیگری دارم که آن را هم تقدیم اسلام می کنم و پیرمرد جوان از دست داده اظهار کند که من حاضرم خودم هم به جبهه بروم و شهید بشوم و جوانهای زیادی که می آیند تقاضا کنند که دعا کنیم که در راه اسلام شهید بشوند؛ جوان بخواهد که دعا کنیم به شهادت برسد.

شما در کجا می توانید در غیر سایه اسلام و تربیت اسلامی ، چنین جوانهایی و چنین بازماندگان از جوانهای شهید، پیدا بکنید؟ اینها در عین حالی که جوانان خودشان را ازدست داده اند و در جبهه ها خاندان خودشان را از دست داده اند و آواره شده اند،مع ذلک ، ایستاده اند و شجاعانه در مقابل دشمنها ایستاده اند و برای فداکاری حاضرند.

 

 


  

آرزوی توفیق برای جوانان:

از خداوند متعال توفیق کافه ی مسلمانان و خصوص طبقه جوان را در محو استعمار وعمال خائن آن خواستارم .

                                                                                                     30/6/54

درود بر جوانان:

درود بر جوانان حوزه ی علمیه ی بیدار قم وسایر حوزه ها که با سر افرازی به نهضت روحانیت ادامه ورونق دا دند.

درود برجوانان پر شور آگاه دانشگاههای ایران که با قیامهای هشیارانه ی پیاپی وفاداری خود را به اسلام بزرگ وکشور

عزیز خود ثابت کردند                                                                          2/11/56

جوانان متدین برومند:

از خداوند متعال عظمت اسلام را که کفیل وحید عدالت واستقلال ومدافع حقیقی مظلومان است .خواستارم وملت ایران خصوصا جوانان متدین برومندش را به خدای متعال میسپارم.                   2/11/56

جوانان سربازان لایق میهن:

خداوند پشتیبان شما باشد .شما ها انشاءالله درآتیه برای اسلام وبرای کشور خودتان سرباز لایق انشاءالله باشید.

خداوند در تحت تربیت اسلام و تربیت امام زمان ـسلام الله علیه ـ و تربیت قرآن شما را یک جوانان برومند برای

ملت ما قرار بدهد .من به همه شما ارادت دارم اخلاص دارم محبت دارم شما از خود من هستید ومن هم از خود شما

شما.

 امید به جوانها:

من به شما امید دارم . امید من به شما جوانان است. امید من به شما دبستانیهاست . امید من به شماست که انشاءالله مقدرات کشور ما بعدازاین در دست شماها باشد وشما وارث این کشور باشید .       18/1/58

نجات جوانان :

من امیدوارم که همه شما وهمه ی ملت ماراه سعادت را به پیش بگیرند وهمه سعادتمند بشوند و جوانهای ما از گرفتاریهایی که برایشان دارد منحرفی پیش می آورند نجات بدهد خدای تبارک وتعالی.خداوند شما را حفظ کند.

                                                                           10/4/59

جوانان بی نظیر:

نظیر مجاهدین این زمان نظیر این جوانهای این زمان از اول تاریخ تا حالا نبوده است . اگر آنها بوده اند اما کم بودند.

                                                                                                                  28/9/61

جوانان مجاهدین مخلص:

اخلاص دارند خدمت می کنند به ایران و شما مجاهدینی هستید که اخلاص دارید خدمت میکنید به کشورتان و خداوند با شماست وشما را پیروز میکند.                                                            1/6/62       

                                                                                                          

اصلاح نفس درجوانی:

ای برادر تا عمر جوانی وقوت در اختیار باقی است اصلاح نفس کن .اعتنا به این جاه وشرفها مکن این اعتبارات را زیر پا بگذار .تو آدم زاده ای صفت شیطان را از خود دور کن.

 

جدیت در جوانی :

از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید .

همه گرفتاریها روی همین هوای نفس است .                                                        28/4/62

حفظ کمالات عهد جوانی:

ممکن است که یک جوانی خیلی مهذب باشد .خیلی هم خوب باشد .لکن به تدریج برسد به اینکه یک وقت ظالم بشود .                                                                                       15/8/62                                                                          

فساداخلاقی جوانان :

شاه تمام آثار تمدن را به صورت فاسد کننده درآورد .سینما به صورت ترویج فساد شد واخلآق جوانها را فاسد کرد .مراکز فحشا را زیاد کرد و وسایل اعتیاد جوانان را فراهم ساخت جوانهای ما را به هروئین مبتلآا کرد . ما با اینها مخالفیم.                                  3/11/57

کوشش برای فساد جوانان:

در طول تاریخ و خصوصا این 50 سال اخر با تمام قوا کوشش کردند که این مملکت را وابسته کنند واز بین ببرند وهمه چیزش را فاسد کنند وجوانهای ما را فاسد کنند .                                       27/11/59

پشت پا زدن به فرهنگ منحط:

شما از جهت فرهنگی بر فرهنگ پوسیده ی شرق وغرب وفرهنگ منحط عصر شاهنشاهی که جوانان ما را فوج فوج به فساد میکشیدند و دانشگاههای ما را در خدمت غرب واحیانا شرق به پیش میبرد پشت پا زده اید .

                                                                                                        25/5/64

تباهی نسل جوان:

آیا اشاعه فحشا در سراسر کشور ومراکز فساد از عشرتکده ها و قمار خانه ها و میخانه ها و مغازه های مشروب فروشی و سینما ها و دیگر مراکز که هر یک برای تباه کردن نسل جوان عاملی بزرگ بود در خاطرتان محو شده است؟

آیا رسانه های گروهی و مجلات سراسر فساد انگیز و روز نامه های آن رژیم را به دست فراموشی سپرده اید ؟

                                                                                                      14/3/68

پخش مواد مخدر میان جوانان:

تریاک آوردن و پخش کردن بین مردم .هرویین آوردن و پخش کردن بین جوانهای ما .ملت ما را ایناز بین خواهد برد .

اینها خودشان قبل از اینکه آن عذاب الهی برایشان بیاید .قبل از اینکه آن شلاق الهی به آنها بخورد  خودشان ملاحظه بکنند و نکنند .ترک کنند این را .این جنایت است  این کشیدن جوانهای برومند ماست به از بین رفتن  این فساد نفس است .این نسل را فاسد میکند .  


  

حقوق زن

* اسلام به زنان آزادی داده است.


* اسلام با آزادی زن نه تنها موافق است، بلکه خود پایه گذار آزادی در تمام ابعاد وجودی زن است.


* تشیع نه تنها زنان را از صحنه زندگی اجتماعی طرد نمی کند، بلکه آنان را در جامعه، در جایگاه رفیع انسانی خود قرار می دهد.


* در نظام اسلامی، زن همان حقوقی را دارد که مرد دارد: حق تحصیل، حق  کار، حق مالکیت، حق رأی دادن [و] حق رأی گرفتن.


* از [نظر] حقوق انسانی، تفاوتی بین زن و مرد نیست، زیرا که هر دو انسانند؛ و زن حق دخالت در سرنوشت خویش را  همچون مرد دارد.


* زن مانند مرد آزاد است که سرنوشت و فعالیتهای خود را انتخاب کند.


* در نظام اسلامی، زن به عنوان یک انسان می تواند مشارکت فعال با مردان، در بنای جامعه اسلامی داشته باشد.

 

* اسلام زنها را نجات داده است از آن چیزهایی که در «جاهلیت» بود؛ آن قدری  که اسلام به زن خدمت کرده است _ خدا می داند _ به مرد خدمت نکرده است.


* زنان از نظر اسلام نقش حساسی در بنای جامعه اسلامی دارند؛ و اسلام زن را تا حدی ارتقا می دهد که او بتواند مقام انسانی خود را در جامعه بازیابد و از حد «شی ء بودن» بیرون بیاید؛ و متناسب با چنین رشدی می تواند در ساختمان حکومت اسلامی مسئولیتهایی  به عهده  بگیرد.


* امروز باید خانمها وظایف اجتماعی خودشان را و وظایف دینی خودشان راعمل بکنند؛ و عفت عمومی راحفظ بکنند، و روی آن عفت عمومی کارهای اجتماعی و سیاسی را انحام بدهند.


* آنچه اسلام با آن مخالف است و آن را حرام می داند فساد است، چه از طرف  زن باشد وچه از طرف مرد، فرقی نمی کند.ما می خواهیم زنان را از فسادی  که آنها را تهدید می کند آزاد سازیم.


* ما می خواهیم زن در مقام والای انسانیت خودش باشد، نه ملعبه باشد.


* اسلام نمی خواهد که زن به عنوان یک شیء و یک عروسک در دست مردان  باشد؛ اسلام می خواهد شخصیت زن را حفظ کند، و از او انسانی  جدی و کارآمد بسازد.


* اسلام خواسته است که زن و مرد حیثیت انسانی شان محفوظ باشد.


* در اسلام، زن باید حجاب داشته  باشد، ولی لازم نیست که چادر باشد، بلکه زن می تواند هر  لباسی را که حجابش را به وجود آورد اختیار کند.

 


  

در دعاها و عزاداریهایمان برای ظهور آقا امام زمان(عج)و شادی شهدا و آمرزش و شادی روح گذشتگانمان هم دعا کنیم.

التماس دعا


  

 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمْ حِدیث الْکِساء عَنْ فاطِمَةَ الزَّهْرآءِ عَلَیْهَاالسَّلامُ بِنْتِ رَسُولِ‏اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ قالَ سَمِعْتُ فاطِمَةَ اَنَّها قالَتْ دَخَلَ عَلَىَّ اَبى رَسُولُ‏اللَّهِ فى بَعْضِ الْأَیَّامِ فَقالَ: اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا فاطِمَةُ فَقُلْتُ عَلَیْکَ السَّلامُ قالَ اِنّى اَجِدُ فى بَدَنى ضُعْفاً فَقُلْتُ لَهُ اُعیذُکَ بِاللَّهِ یا اَبَتاهْ مِنَ الضُّعْفِ فَقالَ یا فاطِمَةُ ایتینى بِالْکِساءِ الْیَمانىِّ وَ غَطّینى بِهِ فَاَتَیْتُهُ بِالْکِساءِ الْیَمانى فَغَطَّیْتُهُ بِهِ وَ صِرْتُ اَنْظُرُ اِلَیْهِ وَ اِذا وَجْهُهُ یَتَلَأْلَؤُ کَاَنَّهُ الْبَدْرُ فى لَیْلَةِ تَمامِهِ وَ کَمالِهِ فَما کانَتْ اِلَّا ساعَةً وَ اِذا بِوَلَدِىَ الْحَسَنِ قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهْ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى فَقالَ یا اُمَّاهُ! اِنّى اَشُمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ‏اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ اِنَّ جَدَّکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ الْحَسَنُ نَحْوَ الْکِساءِ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهْ یا رَسُولَ‏اللَّهِ، اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکَ تَحْتَ الْکِساءِ قالَ: وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَ صاحِبَ حَوْضى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُ تَحْتَ الْکِساءِ فَما کانَتْ اِلَّا ساعَةً وَ اِذًا بِوَلَدِىَ الْحُسَیْنِ قَدْ اَقْبَلَ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا اُمَّاهُ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا قُرَّةَ عَیْنى وَ ثَمَرَةَ فُؤادى فَقالَ لى یا اُمَّاهْ اِنّى اَشُمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ جَدّى رَسُولِ‏اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ، اِنَّ جَدَّکَ وَ اَخاکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَدَنَا الْحُسَیْنِ نَحْوِ الْکِساءِ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا جَدَّاهُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا مَنِ اخْتارَهُ اللَّهُ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُما تَحْتَ الْکِساءِ؟ فَقالَ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا وَلَدى وَ یا شافِعَ اُمَّتى، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ مَعَهُما تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ عِنْدَ ذْلِکَ اَبُوالْحَسَنِ عَلِىُّ بْنُ اَبىطالِبٍ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا بِنْتَ رَسُولِ‏اللَّهِ فَقُلْتُ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلامُ یا اَبَاالْحَسَنِ وَ یا اَمیرَالْمُؤْمِنینَ فَقالَ یا فاطِمَةُ اِنّى اَشُمُّ عِنْدَکِ رائِحَةً طَیِّبَةً کَاَنَّها رائِحَةُ اَخى وَ ابْنِ عَمّى رَسُولِ‏اللَّهِ فَقُلْتُ نَعَمْ هاهُوَ مَعَ وَلَدَیْکَ تَحْتَ الْکِساءِ فَاَقْبَلَ عَلِىٌّ نَحْوِ الْکِساءِ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ‏اللَّهِ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساءِ قالَ لَهُ وَ عَلَیْکَ اَلسَّلامُ یا اَخى وَ یا وَصِیّى وَ خَلیفَتى وَ صاحِبَ لِوائى قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ عَلِىٌّ تَحْتَ الْکِساءِ ثُمَّ اَتَیْتُ نَحْوَ الْکِساءِ وَ قُلْتُ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبَتاهْ یا رَسُولَ‏اللَّهِ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَکُونَ مَعَکُمْ تَحْتَ الْکِساءِ قالَ وَ عَلَیْکِ السَّلامُ یا بِنْتى وَ بِضْعَتى قَدْ اَذِنْتُ لَکِ فَدَخَلْتُ تَحْتَ الْکِساءِ فَلَمَّا اکْتَمَلْنا جمیعاً تَحْتَ الْکِساءِ اَخَذَ اَبى رَسُولُ‏اللَّهِ بِطَرَفَىِ الْکِساءِ وَاَوْمى بِیَدِهِ الْیُمْنى اِلَى السَّماءِ وَ قالَ اَللَّهُمَّ اِنَّ هؤُلاءِ اَهْلُ بَیْتى وَ خاصَّتى وَ حامَّتى، لَحْمُهُمْ لَحْمى وَ دَمُهُمْ دَمى یُؤْلِمُنى ما یُؤْلِمُهُمْ وَ یَحْزُنُنى ما یَحْزُنُهُمْ اَنَا حَرْبُ لِمَنْ حارَبَهُمْ وَ سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَهُمْ، وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عاداهُمْ وَ مُحِبٌّ لِمَنْ اَحَبَّهُمْ اِنَّهُمْ مِنّى وَ اَنَا مِنْهُمْ فَاجْعَلْ صَلَواتِکَ وَ بَرَکاتِکَ وَ رَحْمَتَکَ وَ غُفْرانَکَ وَ رِضْوانَکَ عَلَىَّ وَ عَلَیْهِمْ وَ اَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهِّرْهُمْ تَطْهیراً فَقالَ اللَّهَ عزَّ وَ جَلَّ: یا مَلائِکَتى وَ یا سُکَّانَ سَمواتى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً، وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضیئَةً وَ لا فَلَکاً یَدُورَ وَ لا فُلْکاً یَسْرى اِلَّا فى مَحَبَّةِ هؤُلاءِ الْخَمْسَةِ الَّذینَهُمْ تَحْتَ الْکِساءِ فَقالَ الْأَمینُ جَبْرَئیلُ یا رَبِّ وَ مَنْ تَحْتَ الْکِساءِ فَقالَ اللَّهُ عزَّ وَ جَلَّ هُمْ اَهْلُ بَیْتِ النُّبُوَّةِ وَ مَعْدِنُ الرِّسالَةِ وَ هُمْ فاطِمَةُ وَ اَبُوها وَ بَعْلِها وَ بَنُوها فَقالَ جَبْرَئیلُ یا رَبِّ اَتَأْذَنُ لى اَنْ اَهْبِطَ اِلَى الْأَرْضِ لِأَکُونَ مَعَهُمْ سادِساً فَقالَ اللَّهُ نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَهَبَطَ الْأَمینُ جَبْرَئیلُ وَ قالَ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا رَسُولَ‏اللَّهِ اَلْعَلِىُّ الْأَعْلى یُقْرِئُکَ السَّلامَ وَ یَخُصُّکَ بَالتَّحِیَّةِ وَ الْإِکرامِ، وَ یَقُولُ لَکَ وَ عِزَّتى وَ جَلالى اِنّى ما خَلَقْتُ سَماءً مَبْنِیَّةً وَ لا اَرْضاً مَدْحِیَّةً وَ لا قَمَراً مُنیراً وَ لا شَمْساً مُضیئَةً وَ لا فَلَکاً یَدُورُ وَ لا بَحْراً یَجْرى وَ لا فُلْکاً یَسْرى اِلَّا لِأَجْلِکُمْ وَ مَحَبَّتِکُمْ وَ قَدْ اَذِنَ لى اَنْ اَدْخُلَ مَعَکُمْ فَهَلْ تَأْذَنُ لى یا رَسُولَ‏اللَّهِ فَقالَ رَسُولَ‏اللَّهِ وَ عَلَیْکَ السَّلامُ یا اَمینَ وَحْىِ‏اللَّهِ، نَعَمْ، قَدْ اَذِنْتُ لَکَ فَدَخَلَ جَبْرَئیلُ مَعَنا تَحْتَ الْکِساءِ فَقالَ جَبْرَئیلُ لَأَبى اِنَّ اللَّهَ قَدْ اَوْحى اِلَیْکُمْ یَقُولُ اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً فَقالَ عَلِىٌّ لِأَبى یا رَسُولَ‏اللَّهِ، اَخْبِرْنى ما لِجُلوُسِنا هذَا تَحْتَ الْکِساءِ مِنَ الْفَضْلِ عِنْدَاللَّهِ فَقالَ النَّبِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلٍ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا اِلَّا وَ نَزَلَتْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةُ وَ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلائِکَةُ وَاسْتَغْفَرَتْ لَهُمْ اِلى اَنْ یَتَفَرَّقُوا فَقالَ عَلِىٌّ: اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ فازَ شیعَتُنا وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ فَقالَ أَبى ثانِیاً یا عَلِىُّ وَالَّذى بَعَثَنى بِالْحَقِّ نَبِیّاً، وَاصْطَفانى بِالرِّسالَةِ نَجِیّاً ما ذُکِرَ خَبَرُنا هذا فى مَحْفِلٍ مِنْ مَحافِلِ اَهْلِ الْأَرْضِ وَ فیهِ جَمْعٌ مِنْ شیعَتِنا وَ مُحِبّینا وَ فیهِمْ مَهْمِّومٌ اِلَّا وَ فَرَّجَ اللَّهُ هَمَّهُ وَ لا مَغْمُومٌ اِلَّا وَ کَشَفَ اللَّهُ غَمَّهُ وَ لا طالِبُ حاجَةٍ اِلَّا وَ قَضَى اللَّهُ حاجَتَهُ فَقالَ عَلِىٌّ اِذاً وَاللَّهِ فُزْنا وَ سُعِدْنا وَ کَذلِکَ شیعَتُنا فازُوا وَ سُعِدُوا فِى الدُّنْیا وَالْأخِرَةِ وَ رَبِّ الْکَعْبَةِ


  

زیارت حضرت فاطمه(س)


یا ممتحنة امتحنک اللَّه الذى خلقک قبل ان یخلقک، فوجدک لما امتحنک صابرة، و زعمنا انَّا لک اولیاء و مصدِّقون، و صابرون لکلِّ ما اتانا به ابوک صلى اللَّه علیه و اله، و اتى به وصیُّه، فانَّا نسئلک ان کنَّا صدَّقناک، الا الحقتنا بتصدیقنا لهما، لنبشر انفسنا بانَّا قد طهرنا بولایتک. و مستحب است نیز آنکه بگوید: السَّلام علیک یا بنت رسول‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت نبى‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت حبیب‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت خلیل‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت صفى‏اللَّه، السَّلام علیک یا یا بنت امین‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت خیر خلق‏اللَّه، السَّلام علیک یا بنت افضل انبیاء اللَّه و رسله و ملائکته، السَّلام علیک یا بنت خیر البریة، السَّلام علیک یا سیدة نساء العالمین من الاولین والاخرین، السَّلام علیک یا زوجة ولى اللَّه و خیر الخلق بعد رسول‏اللَّه، السَّلام علیک یا امَّ الحسن والحسین سیدى شباب اهل‏الجنة، السَّلام علیک ایَّتها الصدیقة الشَّهیدة السَّلام علیک ایتها الرَّضیة المرضیَّة، السَّلام علیک ایتها الفاضلة الزکیة، السَّلام علیک ایتها الحوراء الانسیَّة، السَّلام علیک ایتها التَّقِیَّةُ النَّقِیَّة، السَّلام علیک ایَّتها المحدَّثة العلیمة السَّلام علیک ایتها المظلومة المغصوبة، السَّلام علیک ایَّتها المضطهدة المقهورة، السَّلام علیک یا فاطمة بنت رسول‏اللَّه و رحمة اللَّه و برکاته، صلى اللَّه علیک و على روحک و بدنک اشهد انک مضیت على بینة من ربک، و ان من سرک فقد سر رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من جفاک فقد جفا رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من اذاک فقد اذى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من وصلک فقد وصل رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، و من قطعت فقد قطع رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و اله، لانک بضعة منه و روحه الذى بین جنبیه، کما قال صلى اللَّه علیه و اله، اشهد اللَّه و رسله و ملائکته انى راض عمن رضیت عنه، ساخط على من سخطت علیه، متبرء ممن تبرئت منه، موال لمن والیت، معاد لمن عادیت، مبغض لمن ابغضت، محب لمن احببت، و کفى باللَّه شهیدا و حسیبا و جازیا و مثیبا. پس صلوات مى‏فرستى بر حضرت رسول و ائمه اطهار علیهم‏السلام. مؤلف گوید: که ما در روز سوم جمادى الآخرة زیارتى دیگر براى حضرت فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها نقل کردیم و علماء نیز زیارت مبسوطى براى آن مظلومه نقل کرده‏اند و آن مثل همین زیارت است که از شیخ نقل کردیم اول آن: (السَّلام علیک یا بنت رسول‏اللَّه) است تا (اشهد اللَّه و رسله و ملائکته) که از اینجا به بعد به این نحو است: اشهد اللَّه و ملائکته انى ولى لمن والاک، و عدو لمن عاداک، و حرب لمن حاربک، انا یا مولاتى بک و بابیک و بعلک، و الائمة من ولدک موقن، و بولایتهم مؤمن، و لطاعتهم ملتزم، اشهد ان الدین دینهم، والحکم حکمهم، و هم قد بلغوا عن اللَّه عزَّ و جلَّ، و دعوا الى سبیل‏اللَّه بالحکمة والموعظة الحسنة، لا تاخذهم فى اللَّه لومة لائم، و صلوات اللَّه علیک و على ابیک و بعلک، و ذریتک الائمة الطاهرین، اللهم صل على محمد و اهل بیته، و صل على البتول الطاهرة، الصدیقة المعصومة، التقیة النقیة، الرضیة المرضیة، الزکیة الرشیدة، المظلومة المقهورة، المغصوبة حقها، الممنوعة ارثها، المکسورة ضلعها، المظلوم بعلها، المقتول ولدها، فاطمة بنت رسولک و بضعة لحمه، و صمیم قلبه، و فلذة کبده، و النخبة منک له، والتحفة خصصت بها وصیه، و حبیبة المصطفى، و قرینة المرتضى، و سیدة النساء، و مبشرة الاولیاء، حلیفة الورع والزهد، و تفاحة الفردوس، والخلد التى شرفت مولدها بنساء الجنة، و سللت منها انوار الائمة، و ارخیت دونها حجاب النبوة، اللهم صل علیها صلوة تزید فى محلها عندک و شرفها لدیک، و منزلتها من رضاک، و بلغها منا تحیة و سلاما، و اتنا من لدنک فى حبها فضلا و احسانا، و رحمة و غفرانا انک ذوالعفو الکریم. مؤلف گوید: که شیخ در تذهیب فرمود: که آنچه روایت شده در فضل زیارت آن معظمه بیشتر است از آنکه احصاء شود. و علامه مجلسى از مصباح‏الانوار نقل کرده که از حضرت فاطمه صلوات‏اللَّه‏علیها روایت شده که فرمود: پدرم با من فرمود: که هر که بر تو صلوات بفرستد بیامرزد حق تعالى او را و محلق سازد

التماس دعا


  

بهترین موقع دعا کردن

یکى از مهمترین و لازمترین امور زندگى یک مؤمن ارتباط برقرار کردن با خدا از طریق دعا و نیایش است در زندگى اولیاء خدا دعا جایگاه اساسى و ویژه دارد و بخش مهمى از بهترین اوقات آنها اختصاص به دعا و نیایش دارد.
در قسمت دعا، انبوهى از دعاهایى که از ناحیه مقدس حضرت زهرا علیهاالسلام رسیده فهرست‏وار نقل کردیم. اما یکى از مسائل دیگر در مورد دعا رعایت آداب دعا از جمله زمان دعا است. اولیاء خدا مترصد اوقات بودند و بهترین زمانها را براى دعا انتخاب مى‏نمودند در اینجا به روایتى مى‏پردازیم که یکى از اوقات مناسب براى دعا را فاطمه زهرا علیهاالسلام به ما در قول و عمل معرفى مى‏کنند.
قالت فاطمه الزهرا علیهاالسلام:
سمعت النبى صلى اللَّه علیه و آله، ان فى الجمعة لساعة لا یراقبها رجل مسلم یسال اللَّه عز و جل فیها خیرا الا اعطاه ایاه قالت فقلت: یا رسول‏اللَّه اى ساعة هى؟ قال اذا تدلى نصف عین الشمس للغروب قال و کانت فاطمة علیهاالسلام تقول لغلامها: اصعد على الضراب فاذا رایت نصف عین الشمس قد تدلى للغروب فاعلمنى حتى ادعو. (1)
(فاطمه زهرا علیهاالسلام مى‏فرماید: از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله شنیدم، در روز جمعه ساعتى است که هیچ مسلمانى مراقب آن نبوده که حاجت خیرى از خداى عزوجل بخواهد مگر آنکه حاجت او را برآورده ساخته است. فاطمه علیهاالسلام مى‏گوید عرض کردم یا رسول‏اللَّه آن چه ساعتى است؟ فرمود: آن هنگامى است که نصف قرص خورشید در موقع غروب پنهان شود. پس از آن فاطمه به غلام خود فرمود: بر فراز بام درآى و چون دیدى نصف قرص خورشید در هنگام غروب پنهان شد به من خبر ده تا دعا کنم.)



 استغاثه به آن حضرت با دعا و نماز
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالصلاة والدعاء
عن الصادق علیه‏السلام: اذا کانت لاحدکم استغاثة الى اللَّه تعالى، فلیصل رکعتین، ثم یسجد و یقول:
یا مُحَمَّدُ یا رَسُولَ‏اللَّهِ، یا عَلِىُّ یا سَیِّدَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ، بِکُما اَسْتَغیثُ اِلَى اللَّهِ تَعالى، یا مُحَمَّدُ یا عَلِىُّ اَسْتَغیثُ بِکُما، یا غَوْثاهُ بِاللَّهِ وَ بِمُحَمَّدٍ وَ عَلِىٍّ وَ فاطِمَةَ- و تعدّ الائمة علیهم‏السلام- بِکُمْ اَتَوَسَّلُ اِلَى اللَّهِ تَعالى.
فانک تغاث من ساعتک ان‏شاءاللَّه تعالى.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالصلاة والدعاء
عن الصادق علیه‏السلام: اذا کانت لک حاجة الى اللَّه تعالى و تضیق بها ذرعاً، فصلّ رکعتین، فاذا سلّمت کبّر اللَّه ثلاثاً، و سبّح تسبیح فاطمة علیهاالسلام، ثم اسجد و قل مائة مرة:
یا مَوْلاتى فاطِمِةُ، اَغیثینى.
ثم ضع خدّک الأیمن على الارض و قل مثل ذلک، ثم عد الى السجود و قل ذلک مائة مرة و عشر مرّات، و اذکر حاجتک، فان اللَّه یقضیها.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالصّلاة والدعاء
تصلّى رکعتین، ثم تسجد و تقول: یا فاطِمَةُ- مائة مرة، ثم تضع خدّک الایمن على الارض و قل مثل ذلک، و تضع خدّک الایسر على الارض و تقول مثله، ثم اسجد و قل ذلک مائة و عشر دفعات، و قل:
یا امِناً مِنْ کُلِّ شَىْ‏ءٍ وَ کُلُّ شَىْ‏ءٍ مِنْکَ خائِفٌ حَذِرٌ، اَسْاَلُکَ بِاَمْنِکَ مِنْ کُلِّ شَىْ‏ءٍ وَ خَوْفِ کُلِّ شَىْ‏ءٍ منْکَ، اَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَ اَنْ تُعْطِیَنى اَماناً لِنَفْسى وَ اَهْلى وَ مالى وَ وَلَدى، حَتَّى لا اَخافُ اَحَداً وَ لا اَحْذَرُ مِنْ شَىْ‏ءٍ اَبَداً، اِنَّکَ عَلى کُلِّ شَىْ‏ءٍ قَدیر.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالدعاء
تقول خمسمائة و ثلاثین مرة:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى فاطِمَةَ وَ اَبیها، وَ بَعْلِها وَ بَنیها، بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُکَ.
الاستغاثة الیها علیهاالسلام بالدعاء
اِلهى بِحَقِّ فاطِمَةَ وَ اَبیها، وَ بَعْلِها وَ بَنیها، وَ السِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها.
(ترجمه فارسى)
استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا
از امام صادق علیه‏السلام روایت شده: هر کدام از شما استغاثه‏اى به خداوند داشتید، دو رکعت نماز گذارده، آنگاه سجده نموده و گوئید:
اى محمد اى پیامبر خدا، اى على اى آقاى زنان و مردان مؤمن، به شما از خداوند طلب یارى مى‏جویم، اى محمد اى على به شما از خداوند فریادرسى مى‏طلبم، اى فریادرس به خدا و به محمد و على و فاطمه- و تمامى ائمه علیهم‏السلام را نام برده- با شما به خداوند توسّل مى‏جویم.
که در همان لحظه حاجتت برآورده مى‏شود.
استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا
از امام صادق علیه‏السلام روایت شده: هرگاه حاجتى داشتید که نسبت به آن بسیار در سختى قرار گرفته‏اید، دو رکعت نماز گذارده، پس از نماز سه بار تکبیر گفته، آنگاه تسبیح حضرت زهرا علیهاالسلام را بگوید، سپس سجده کرده و صد بار بگو:
اى مولاى من اى فاطمه، بفریادم رس.
آنگاه گونه راستت را بر زمین قرار ده و همین ذکر را تکرار کن، آنگاه دوباره سجده کن و صد و ده بار آنرا بگو، و حاجتت را ذکر کن، خداوند حاجتت را برآورد.
استغاثه به آن حضرت با نماز و دعا
دو رکعت نماز مى‏خوانى، آنگاه سجده کرده و صد بار مى‏گوئى: اى فاطمه، سپس گونه راستت را بر زمین نهاده و همین ذکر را مى‏گوئى، آنگاه گونه چپ خود را بر زمین نهاده و آن را تکرار مى‏نمائى، آنگاه سجده کرده و صد و ده بار آن را ذکر نموده، و مى‏گوئى:
اى آنکه از هر چیز در امنیت بوده و هر چیز از تو در خوف و هراس مى‏باشد، به امنیتت از هر چیز و هراس هر چیز از تو، از تو مى‏خواهم که بر محمد و خاندانش درود فرستى و در جان و خاندان و اموال و فرزندانم به من امنیتى عطا نمائى که از کسى نترسم و هرگز از چیزى هراسى به دل راه ندهم، تو بر هر چیز قادرى.
استغاثه به آن حضرت با دعا
پانصد و سى بار بگو:
خداوندا! بر فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش، به اندازه آنچه علمت بدان احاطه دارد، درود فرست.
استغاثه به آن حضرت با دعا
بار الها! به حق فاطمه و پدرش و شوهرش و فرزندانش و سرّى که در او به امانت نهاده شده است.

التماس دعا

  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ