مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 76
کل بازدید : 771672
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 زمانى که حضرت رسول اکرم (ص) درب حجله را بست و به زنان فرمود: به منزلهاى خودتان بروید، و کسى اینجا نماند.
تمام زنها متفرق شدند.
وقتى پیغمبر خواست خارج شود دید یکى از زنها باقى مانده است. پرسید کیستى مگر نگفتم باید همه خارج شوید؟.
عرض کرد: من اسماء هستم. شما فرمودید خارج شوید، اما من در این جهت معذورم. زیرا هنگام رحلت خدیجه در خدمتش بودم، دیدم گریه مى‏کند. عرض کردم: آیا شما هم گریه مى‏کنید؟ با اینکه بهترین زنان جهان و همسر رسول خدا هستى و بتو وعده‏ى بهشت داده است. فرمود: گریه‏ى من از این جهت است که مى‏دانم هر دخترى شب زفاف محتاج به زنى است که محرم اسرارش باشد و حوائجش را برطرف سازد. من از دنیا مى‏روم ولى مى‏ترسم فاطمه‏ام در شب زفاف محرم راز و کمک حالى نداشته باشد. در آنوقت من به خدیجه گفتم. اگر تا شب زفاف فاطمه (علیهاالسلام) زنده ماندم قول مى‏دهم که نزدش بمانم و برایش مادرى کنم. وقتى پیغمبر نام خدیجه را شنید بى‏اختیار اشکش جارى شد و فرمود: ترا به خدا براى همین جهت مانده‏اى! عرض کرد: آرى. پیغمبر فرمود: پس به وعده‏ات عمل کن.(1)










  1 ـ بنابر بعضى روایات، در روز چهارم که پیغمبر به خانه فاطمه تشریف برد اسماء را ملاقات نمود. در هر صورت داستان اسماء را بسیارى از تاریخ‏نگاران نوشته‏اند و آن را به اسماء بنت عمیس نسبت داده‏اند. ولى اگر اصل داستان صحت داشته باشد، درباره‏ى اسماء بنت عمیس صحیح نیست. زیرا اسماء بنت عمیس همسر جعفر بن ابى‏طالب بوده. و جعفر یکى از کسانى است که به اتفاق همسرش به حبشه هجرت نمود و بعد از جنگ خیبر مراجعت کرد. بنابراین مسلماً در شب زفاف فاطمه در مدینه نبوده است. پس آن زن یا اسماء بنت یزید بن سکن انصارى بوده یا سلمى بنت عمیس خواهر اسماء و زن حمزه بن عبدالمطلب بوده است. به هر حال، چنانکه صاحب کشف‏الغمه مى‏نویسد در نقل این داستان براى روات اشتباهى رخ داده است.


  

 کلبه باصفا و محقر حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها خانه‏اى گلى بود که دلهائى مصفا به نور خدا در آن یک زندگى مشترک را آغاز کردند. خانه‏اى رد ظاهر ساده و حتى اجاره‏اى، ولکن اعضاى آن آرمانى متعهد بر اصول اخلاقى، در محیطى پر تفاهم و عاطفى و خلاصه مالامال از معنویت و یاد خدا، خانه‏اى که از عرش خدا مورد نظر و حمایت بود و دریچه‏اى از زمین به آسمان و از آسمان بر آن خانه دائما گشوده شده بود و این نبود مگر به خاطر وجود انوار مقدسه‏اى که در علم و عمل عالى‏ترین مراتب کمال را با مجاهده نفسانى و انتخاب بهترین عقیده و آرمان طى مى‏نمودند، خانه‏ى حضرت فاطمه سلام‏اللَّه‏علیه خانه‏اى بود گلى اما شعاع نور آن عالمتاب شد و همه هستى را پرتوافکنى کرد.
حضرت على (ع) و حضرت فاطمه زهرا سلام‏اللَّه‏علیه داراى خانه‏ى مسکونى نبودند، از این رو حضرت على علیه‏السلام ابتدا محل سکونت همسرش را در اطاقى که یکى از انصار در اختیارش نهاده بود و خود نیز پس از هجرت در آن ساکن بود قرار داد. پس از مدتى دو زوج جوان به خانه‏ى حارثه بن نعمان که در محله‏ى بنى‏نجار قرار داشت و به خانه‏ى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله و سلم نزدیک بود منتقل شدند تا اینکه حجره‏اى در کنار حجره‏ى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله براى آنان ساخته شد و تا پایان زندگى خانوادگى‏شان در آنجا ساکن بودند.
وضعیت ساختمانى این خانه که در اختیار حضرت على علیه‏السلام و حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه قرار گرفت خانه‏ى مسکونى مجللى نبود، بلکه اطاقى گلین بود که سقف آن را با چوب خرما و حصیر پوشانده و آن را گل‏اندود کرده بودند. فاصله‏ى سقف آن از کف به اندازه‏اى بود که دست به راحتى به سقف مى‏رسید. آرى این بود کلبه‏ى حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه که از صفایش تور خدا جلوه‏گر بود.
خداوند در قرآن پیرامون معنویت و فضیلت ایشان فرموده:
یعنى در خانه‏هایى (چون خانه‏ى انبیاء) خدا رخصت داده که آنجا رفعت یابد و در آن ذکر نام خدا شود و صبح و شام تسبیح و تقدیس ذات پاک او کنند. وقتى این آیه نازل شد، ابوبکر از پیامبر صلى اللَّه علیه و آله پرسید: آیا خانه‏ى حضرت فاطمه و حضرت على علیهم‏السلام از این خانه‏هاست؟ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمودند: بله، خانه‏ى آنان از بافضیلت‏ترین این خانه‏هاست.








  
هرگز از شوهرت چیزى نخواه  
على علیه السلام باغى داشتند که آن را به مبلغ 12 هزار در هم فروخته و همه پولها را بین فقراء تهیدستان مدینه تقسیم کرد. وقتى که به منزل بازگشت ، فاطمه علیها السلام از ایشان پرسید؟ یا على ! پس غذاى امروز ما چه شد؟
على علیه السلام براى تهیه غذا از منزل خارج شد، اما فاطمه علیها السلام با خود اندیشید که چرا چنین گفتم ، چون از پدر شنیده بود که هرگز از شوهرت چیزى نخواه ، شاید نتواند آن را تهیه کند.
آنگاه فرمود.
فانى اءستغفر الله و لا اءعود اءبدا من از خدا آمرزش مى طلبم و دیگر این رفتار را تکرار نخواهم کرد. 
 

  

حضرت فاطمه زهرا سلام علیها شفیعه محشر است
شکى نیست که امر شفاعت در نشانه دنیا و آخرت باذن الله است و مراد اذن تکوینى است که با اعمال قوه ولایتى تحقق پذیرد و اساسا شفاعت باذن خداست و اینکه در اخبار و روایات معتبره صادره از مقام عصمت بما رسیده است که حضرت فاطمه زهراى اطهر دختر پیغمبر در محشر شفاعت مى کند که حضرت فاطمه زهراى اطهر دختر پیغمبر در محشر شفاعت مى کند بلحاظ آن است که آنحضرت داراى مقام ولایت کلیه مطلقه است و حق همه گونه تصرف و اختیار مطلق باذن الله دارد:
ولایت کلیه مطلقه حضرت فاطمه سلام الله علیها در نزد اهل معرفت بحق آن حضرت ثابت و مبرهن است و به همان براهین و دلائل عقلیه و نقلیه که اثبات ولایت کلیه مطلقه حضرت ختمى مرتبت و خلفاء آنحضرت گردیده است نیز ولایت حضرت فاطمه علیهاالسلام بر کرسى اثبات نهاده شده است چه همه نوز واحدند مضافا به اینکه حضرت امام صادق کاشف حقایق علیه السلام فرموده است که ما حجتیم بر شما و جمیع خلایق جهان و مادر ما حضرت فاطمه زهرا سلام علیها حجت است بر ما و از کلام معجز نظام امام همام علیه السلام مستفاد مى شود که حضرت فاطمه ام الائمه در تمام شئون ولایت با آنها شرکت دارد و همان طوریکه حضرت ختمى مرتبت و اوصیاى قدیسین آنحضرت در قیامت از امت اسلامیه و شیعیان و محبان خود شفاعت مى نمایند نیز حضرت فاطمه (ع ) شفاعت مى فرماید.
(((لمولفه )))
حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها مرات خدا و فى الواقع آئینه ایزدنما است






(کیست زهرا آئینه ایزد نما





کیست زهرا آئینه ذات خدا)





کیست زهرا مظهر کل الجمال





کیست زهرا مظهر کل الجلال )





(کیست زهرا مظهر کل الکمال





آئینه حسن جمال ذوالجلال )





(کیست زهرا آئینه ذات ودود





مظهر و مجلاى حى لا یموت )





(کیست زهرا عاشق ذات خدا





مظهر اسماء و اوصاف خدا)





(کیست زهرا دخت احمد مصطفى (ص )





مظهر کل الکمال کبریاء





(کیست زهرا شوهر او مرتضى (ع )





کفو بى مانند ش ز جمله ماسوى )





(گر نبودى خلق حیدر تا ابد





لم تکن للفاطمه کفوا احد)





(کیست زهراام بابایش رسول





مانده در تعبیر آن جمله عقول )





(کیست زهراکوثر اعطاى رب





ککش عطا فرمود این کوثر به اب )





(کیست زهرامادر یازده گهر





آن امامان بحق فخر بشر





(کیست زهر پنجم از آل عبا





محور تعریف اصحاب کسا)





(فاطمه هم عارف است و عابد است





تارک دنیا بدى چون زاهد است )





(آنکه بد مستغرق بحر وصال





غرق بد اندر شهود آن جمال )





(آنکه او مستغرق عشق خداست





کى نظر او را به جمله ماسوا است )





(عصمت او مورد رشک ملک





پا زده بر ماسوى و بر فلک )





(او ندارد اعتنائى بر فدک





آن فدک از بهر تو کرده محک )





(بى نیاز از دنیى و عقباستى





در مقام قرب او ادناستى )





(راستى او فاطمه زهراستى





ثروت او (علم الاسما) ستى )





(شافعه در محشر کبراستى





حشمت او عرصه عقباستى )





(در قیامت جلوه او را به بین





جلوه زهرا به بین در یوم دین )





(دختر پیغمبر عالیمقام





سایه تو بر سر ما مستدام )





(جان (ربانى ) ثناگوى تو باد





تا قیامت یا که تا یوم التناد)

عن النبى الختمى صلى اللع علیه و آله قال : ان الله تعالى اذا بعث الخلایق من الاولین و الاخرین نادى ربنا من تحت عرشه : یا معشر الخلایق غضو ابصارکم لتجوز فاطمته بنت محمد سیده نساء العالمین على الصراط فتغض الخلایق ککلهم ابصارهم فتجوز فاطمته على الصراط لا یبقى احد فى القیامته الا غض بصره عنها الا محمد و على و الحسن و الحسین و الطاهرین من اولادهم فانهم اولادها فاذا دخلت الجنته الحدیث .
در کتاب بحار علامه مجلسى از حضرت نبى اکرم و رسول خاتم صلى الله علیه و آله و سلم نقل شده است که فرموده در حشر کلى که خدا خلق اولین و آخرین را مبعوث و بعرصه محشر مى آورد منادى پروردگار ما از تحت العرش ندا مى کند خطاب به قاطبه خلایق که اینک حضرت فاطمه دختر پیغمبر خاتم که سیده نساء عالمین است مى خواهد بر صراط بگذرد و عبور فرماید بنابراین لازم بر شما است که عموما (غضوا ابصارکم ) و باقى نماند احدى مگر اینکه چشم خود را از رویت و شهود آن ملکه ملک و ملکوت به بندد مگر حضرت محمد و على و امام حسن و امام حسین و اولاد طاهرین آنان چه ایشان اولاد حضرت فاطمه اند پس با این حشمت و جلال زهراى اطهر علیهاالسلام داخل بهشت مى شود و عموم محبان آن سیده نساء عالمین با چنگ زدن بدامن کساء حضرتش رهسپار جنت شوند و بدین وسیله از آتش دوزخ نجات یابند:
(اللهم اجعلنا من شیعتها و محبیها و اجعلنا من المشمولین لشفاعتها یوم القیامته آمین .




  

فاطمة حوراء أنسیة
عن عائشة، قالت: قلت: یا رسول‏اللَّه ما لک؟ إذا جاءت فاطمة قبلتها حتى تجعل لسانک فى فیها کله، کأنک ترید أن تلعقها عسلا؟ قال: نعم یا عائشة، طنى لما أسرى بى إلى السماء أدخلنى جبرئیل الجنة، فناولنى منها تفاحة فأکلتها فصارت نطفة فى صلبى فلما نزلت واقعت خدیجة، ففاطمة من تلک النطفة و هى حوراء إنسیة، کلما إشتقت إلى الجنة قبلتها.
حدیث اول: فاطمه حوریه‏اى انسان‏گونه
... از عایشه نقل است که مى‏گوید:
گفتم: اى رسول خدا (ص)! شما را چه شده است؟ هنگامى که فاطمه (س) مى‏آید او را مى‏بوسید و حتى زبانتان را در دهانش مى‏گذارید، مثل اینکه مى‏خواهید عسل به او بخورانید؟
پیامبر (ص) فرمودند: همین طور است عایشه! چون من به معراج رفتم، جبرئیل مرا وارد بهشت کرد، پس به من سیبى از سیبهاى بهشت خوراند و آن سیب در صلب من نطفه شد، چون از آسمان نزول کردم با خدیجه همبستر شدم، پس فاطمه (س) از همان نطفه است و او حوریه‏اى است انسان‏گونه، پس هرگاه مشتاق بهشت مى‏شوم او را مى‏بوسم.











  1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى المتوفى (463) فى تاریخ ج 5، ص 87 ط بیروت، تحت الرقم 2418: أخبرنا محمد بن رزق، أخبرنا أبوالحسن أحمد بن محمد بن محمد بن عقیل بن أزهر بن عقیل الفقیه الشافعى (قال): حدثنا أبوبکر عبداللَّه بن محمد بن على بن طرخان، حدثنا محمد بن الخلیل البلخى، حدثنا أبوبدر شجاع بن الولید السکونى، عن هشام، عن أبیه.


حدیث هشتم (1)
فاطمة أعظم نساء المسلمین رزیة
عن عائشة، أن رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قال لفاطمة:
إن جبرئیل أخبرنى أنه لیس امرأة من نساء المسلمین أعظم رزیة (2)منک فلا تکونى أدنى امرأة منهن صبرا.
حدیث هشتم: فاطمه بزرگترین تحمل‏کننده‏ى مصایب در بین زنان مسلمان
از عایشه نقل است که :
رسول خدا (ص) به فاطمه (س) فمرود: جبرئیل به من خبر داد که هیچ‏کس از زنان مسلمان به اندازه‏ى تو مصیبت نمى‏بیند، پس از آنان کم صبرتر مباش.











  1ـ و قال ابن‏حجر العسقلانى المتوفى (852) فى فتح البارى ج 9 ص 201، ذکر عن الطبرى، (و هو محمد بن جریر) أنه روى
2ـ ج رزایا، مصیبت بزرگ، فرهنگ جدید عربى فارسى، ترجمه منجدالطلاب، مترجم محمد بندر ریگى.


حدیث پانزدهم (1)
فاطمة (ع) تجوز الصراط
عن عائشة قالت: قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم: إذا کان یوم القیامة نادى مناد یا معشر الخلائق طأطئوا رؤسکم حتى تجوز فاطمة بنت محمد صلى اللَّه علیه و سلم.
حدیث پانزدهم: گذر فاطمه (ع)، از پل صراط
... از عایشه نقل است که گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: هنگامى که روز قیامت فرارسد، منادى ندا کند: اى گروه انسانها! سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه (س) دختر محمد (ص) از پل صراط عبور کند.











  1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى فى تاریخه، ج 8، بص 141، ط بیروت، بإسناده:


حدیث چهلم
هجر فاطمة (ع) لأبى‏بکر
عن عائشة، أن فاطمة والعباس أتیا أبابکر یلتمسان میراثهم من رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم و هما حینئذ نطلبان أرضه من فدک فقال لهما أبوبکر: سمعت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم یقول:
لا نورث ما ترکناه صدقة إنما یأکل آل محمد فى هذا المال، واللَّه لا أدع أمرا رأیت رسول‏اللَّه یصنعه.
قال: فغضبت فاطمة و هجرته و لم تکلمه حتى ماتت فدفنها على لیلا و لم یؤذن أبابکر.
قالت عائشة: و کال لعلى من الناس وجه فى حیاة فاطمة، فلما توفیت فاطمة انصرفت وجوه الناس عند ذلک.
حدیث چهلم: غضب فاطمه (س) به ابوبکر
... از عایشه نقل شده است گفت:
فاطمه (س) و عباس (عموى پیامبر (ص» نزد أبابکر آمدند و میراثشان را طلب کردند، آن دو سهم زمین خود را از فدک و خیبر مطالبه مى‏کردند، ابوبکر به آن دو گفت:
از پیامبر (ص) شنیدم که مى‏فرمود: ما چیزى به ارث نمى‏گذاریم، هر چه مى‏گذاریم صدقه است. منحصرا آل‏محمد از این مال مى‏خورند (یعنى اگر از این مال بخورند صدقه و بر آل رسول‏اللَّه حرام است)
به خدا سوگند من به خلاف چیزى که پیامبر (ص) انجام داد دعوت نمى‏کنم.
عایشه گفت: فاطمه (س) غضب کرد و از نزد ابابکر رفت و با او سخن نگفت، تا اینکه از دنیا رفت و على (ع) او را شبانه به خاک سپرد و از ابابکر اجازه نگرفت.
عایشه گفت: على (ع) در زمان حیات فاطمه (س) نزد مردم وجهه‏اى داشت، پس چون فاطمه (س) وفات یافت مردم از او برگشتند (نعوذباللَّه).











  لم یوجد هامشاَ.


حدیث دوم (1)
حدیث الکساء
قالت عائشة: خرج النبى صلى اللَّه علیه و سلم غداة و علیه مرط مرجل (2) من شعر أسود، فجاء الحسن بن على فأدخله ثم جاء الحسین فدخله، معه، ثم قال: جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء على فأدخله، ثم قال: (إنما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا)
حدیث دوم: حدیث کساء
... صفیه دختر شیبه گفت که عایشه گفت:
صبحگاهى پیامبر (ص) از منزل خارج شد و در حالى که ردائى از پشم یا خز از موى سیاه بر دوش او بود، پس حسن بن على (ع) آمد، پیامبر (ص) او را داخل رداء کرد، حسین (ع) آمد، او را هم زیر رداء جاى داد، فاطمه (س) آمد، او را هم وارد کرد، بعد از آنها على (ع) آمد پیامبر (ص) او را هم داخل کرد، پس پیامبر (ص) فرمود: إنما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا (3)
منحصرا خداوند اراده کرده است تا رجس و پلیدى را از شما اهل‏بیت ببرد و شما را پاکیزه کند، پاکیزه کردنى.
حدیث سوم (4)، قال:
حدیث الکساء
قیل: و سئلت عائشة رضى‏اللَّه‏عنها عن أمیرالمؤمنین على بن أبى‏طالب رضى‏اللَّه‏عنه، فقالت: و ما عسیت أن أقول فیه و هو أحب الناس إلى رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم لقد رأیت رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قد جمع شملته على على و فاطمة والحسن والحسین و قال: هؤلاء أهل بیتى، أللهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا.
قیل لها: فکیف سرت ألیه قالت: أنا نادمة، و کان ذلک قدرا مقدورا
حدیث سوم: حدیث کساء
... گفته شد، از عایشه درباره‏ى امیرالمؤمنین على (ع) پرسیدند. گفت:
خطا نمى‏کنم اگر درباره‏ى او بگویم، او محبوبترین مردم به رسول خدا (ص) بود. به تحقیق دیدم، پیامبر (ص) رداى خودش را بر على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) کشیده بود و فرمود:
اینان اهل‏بیت منند، خدایا از آنان رجس و پلیدى را دور گردان و آنان را پاکیزه گردان، پاکیزه کردنى، بهاو گفته شد: پس چرا علیه او قیام کردى؟
گفت: من پشیمانم و آن حادثه (جنگ جمل) از پیش مقدر شده بود.











  1ـ قال الحافظ ابوالحسن مسلم بن الحجاج النیسابورى فى صحیحه ج 4 ص 1883 الرقم: 2424، ط بیروت: حدثنا ابوبکر بن ابى‏شیبة، و محمد بن عبداللَّه بن نمیر (و اللفظ لأبى‏بکر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زکریا عن مصعب بن شیبة، عن صفیة بنت شیبة، قالت:
2ـ هو کساء من صوف أو خز.
3ـ احزاب 33
4ـ الشیخ إبراهیم بن محمد البیهقى فى المحاسن والمساوى ط بیروت (ص338)


حدیث هفتم (1)
تعلم الرسول (ص) فاطمة هو خیر لها من خادم
قال محمد بن اسماعیل البخارى فى صحیحه فى باب مناقب أمیرالمؤمنین على ابن أبى‏طالب علیه‏السلام: مسندا عن على علیه‏السلام، قال: إن فاطمه سلام‏اللَّه‏علیها شکت ما تلقى من أثر الرحى فأتى النبى صلى اللَّه علیه و سلم سبى، فانطلقت فلم تجده فوجدت عائشة بمجى‏ء فاطمه.
فجاء النبى صلى اللَّه علیه و سلم إلینا و قد أخذنا مضاجعنا فذهبت لأقوم، فقال: على مکانکما، فقعد بیننا حتى وجدت برد قدمیه على صدرى و قال:
ألا أعلکما خیرا مما سألتمانى؟ إذا أخذتما مضاجعکما فکبرا أربعا و ثلاثین، و سبحا ثلاثا و ثلاثین و أحمدا ثلاثا و ثلاثین، فهو خیر لکما من خادم
حدیث هفتم: حضرت رسول (ص) فاطمه را تعلیم مى‏دهد به آنچه از خدمتکار براى او بهتر است ... على (ع) فرمود:
فاطمه (س) شکایت داشت از جراحاتى که بر اثر آسیاب کردن به دست مبارکشان وارد شده بود، براى شکایت به نزد پیامبر (ص) آمد، پیامبر (ص) در منزل نبودند، فاطمه (س) عایشه را دیدند و به او جریان را گفتند، پس چون پیامبر (ص) آمدند، عایشه را دیدند و به او جریان را گفتند، پس چون پیامبر (ص) آمدند، عایشه خبر آمدن فاطمه (س) را به ایشان داد.
على (ع) فرمود:
پیامبر (ص) به سوى ما آمد در حالى که ما در بستر استراحت بودیم، خواستیم (به احترام پیامبر (ص» برخیزیم، فرمود به همان حال باشید، پیامبر (ص) بین ما دو نفر نشست، به طورى که سردى قدمهاى پیامبر (ص) را بر سینه‏ام احساس کردم پیامبر (ص) فرمود:
آگاه باشید، تعلیم کنم بهتر از چیزهایى که از من مى‏خواهید؟
هنگامى که به رختخواب مى‏روید:
34 مرتبه اللَّه‏اکبر و 33 مرتبه سبحان‏اللَّه 33 مرتبه الحمدللَّه بگویید، پس این براى شما از پیشخدمت بهتر است.











  1ـ صحیح بخارى ج 5 ص 89، حدیث (301).




  

در دنیا

 از نظر فقهى کسى که به چهارده معصوم ناسزا بگوید و یا عملى توهین‏آمیز در مورد آنان انجام دهد، حکمش قتل است، که در منابع فقهى مورد بحث فقها واقع شده است.
بنابراین، فاطمه‏ى زهرا که یکى از حضرات معصومین علیهم‏السلام مى‏باشند، هر گونه اسائه‏ى ادب و جرات و جسارت و بغض و کینه عملى به ساحت آن بزرگوار کیفر شدیدى در پى خواهد داشت.
از نظر حدیثى نیز روایات زیادى در این زمینه آمده و از جمله از حضرت امام صادق علیه‏السلام مى‏خوانیم که مى‏فرمایند:
«چون حضرت مهدى عجل اللَّه تعالى فرجه الشریف ظهور کند، پس از اقداماتى، به کیفر قاتلان ستمگر مادرش فاطمه علیهاالسلام مى‏پردازد و به سراغ قبر آنان مى‏رود و آنان را زنده مى‏کند، و به محاکمه مى‏کشد و پس از آن به دارشان آویزان مى‏کند و پس از باز کردن از دار، به پیکبر کثیفشان آتش مى‏زند. (1) »
این حدیث مى‏رساند ستمگرانى که به خانه آن حضرت هجوم برده، وى را مصدوم نموده، بچه‏اش را کشته و خانه‏اش را به آتش کشیدند، چه کیفر سنگینى در این جهان دارند.
در اینجا توجه شما را به یک تاریخ زنده، که نتیجه مطلوبى در این بحث دارد جلب مى‏کنم:
رسول خدا هنگامى که مکه را فتح کرد، همه را آزاد ساخته و از انتقام گرفتن چشم‏پوشى نمود، ولى از چهار نفر زن و شش نفر مرد نگذشت و آنان را مهدور الدم اعلان کرد. (2)
از جمله این اشخاص که واجب القتل اعلان شد هبارین اسود بود. او هنگامى که دختر بزرگ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله (حضرت زینب) عازم مدینه بود، به تعقیبش پرداخت و با نیزه‏اى که به وى زد، باعث شد که آن بانوى گرامى بچه‏ى خود را که در شکم داشت سقط کند.
رسول گرامى فرمود: هر کجا به هبار دست یافتید، دستها و پاهاى او را قطع نموده و سپس به قتل رسانید. (اقطعوا یدیه و رجلیه ان قدرتم علیه، ثم اقتلوه) (3)ابن ابى‏الحدید معتزلى مى‏گوید:من این خبر تاریخى پیامبر را به نقیب خود ابوجعفر خواندم او گفت: پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله به جهت ترساندن زینب و سقط جنین وى، خون هبار را مباح اعلان کرد. (او اضافه کرد:) از این حدیث استفاده مى‏شود که اگر پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در زمان فاطمه علیهاالسلام زنده بود، خون آنان را که فاطمه علیهاالسلام را ترسانده و محسنش را کشتند، مباح اعلان مى‏فرمود.
ابن ابى‏الحدید پرسید: اجازه مى‏دهى من جریان ترساندن فاطمه علیهاالسلام و کشته شدن محسنش را از تو نقل کنم؟
او گفت: از من نقل نکن و بطلان آن را نیز نقل نکن، زیرا من متوقفم. (4)
هذا الخبر قراته على النقیب ابى‏جعفر فقال: اذا کان رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله اباح دم هباربن الاسود لانه روع زینب فالقت ذا بطنها، فظهر الحال انه لو کان حیا لاباح دم من روع فاطمه حتى القت ذا بطنها...
خوانندگان عزیز توجه مى‏فرمایند که کیفر دشمنان و ستمگران فاطمه علیهاالسلام از نظر شیعه و سنى قتل است و این مساله موضوعى است مسلم که دانشمندان فریقین به آن عقیده دارند.












  1ـ بحارالانوار، ج 52، ص 386، ح 201 «اذا قدم القائم (ع) ثم یخرجهما غضین رطبین، فیلعنهما و یتبرا منهما و یصلبهما ثم ینزلهما و یحرقهما.
2ـ 1ـ عکرمه بن ابى جهل 2- هبار بن اسود 3- عبداللَّه بن سعد 4- مقیس بن صبابه 5- حویرث بن نفیل 6- عبداللَّه بن هلال 7- هند دختر عتبه 8- ساره کنیز خواننده 9- و قینتین 10- قریبا. ابن ابى‏الحدید، ج 17، ص 275.
3ـ شرح ابن ابى‏الحدید، ج 18، ص 14.
4ـ شرح ابن ابى‏الحدید، ج 14، ص 193.


در معراج







  على ابن‏عباس: قال: قال رسول‏اللَّه صلى اللَّه علیه و آله: لما عرج بى الى السما رایت على باب الجنه: لا اله الا اللَّه، محمد رسول‏اللَّه، على حبیب‏اللَّه، الحسن و الحسین صفوه اللَّه، فاطمه امه اللَّه، على مبغضیهم لعنه اللَّه. (1)
ابن‏عباس از رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله نقل مى‏کند که فرمودند: من در عالم معراج دیدم که بر در بهشت نوشته شده بود: «معبودى نیست جز خدا، محمد رسول خدا، على حبیب الهى، حسن و حسین برگزیده حق، فاطمه کنیز پروردگار و بر دشمنان آنان لعنت باد.»
این حدیث نیز مى‏رساند که مبغضین فاطمه مستحق لعنت خدا در دنیا و آخرتند.












  1ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 74 ش 396.


درآخرت


 اگر به دقت به آیات قرآن مجید نظرى بیفکنیم و رابطه برخى از آیات آن را در مورد حضرت زهرا مورد توجه قرار دهیم، خواهیم دید که پروردگار عالم عذاب دردناک و خوارکننده‏اى براى دشمنان آن حضرت وعده مى‏دهد.
از جمله در آیه‏ى 61 سوره‏ى توبه مى‏فرماید: «و الذین یوذون رسول‏اللَّه لهم عذاب الیم؛ کسانى که پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله را اذیت مى‏کنند به عذاب دردناکى گرفتار آیند.»
و در آیه‏ى 57 احزاب مى‏فرماید: «ان الذین یوذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فى الدنیا و الاخره و اعدلهم عذابا مهینا؛ به یقین کسانى که به ایذا خدا و پیامبر مى‏پردازند در دنیا و آخرت از رحمت الهى به دور بوده، عذاب خوارکننده‏اى در انتظار آنان است.»
با توجه به بحثهایى که در همین فصل داشتیم و ثابت کردیم که «ایذا فاطمه علیهاالسلام ایذا خدا و پیامبر است» چنین نتیجه مى‏گیریم که دشمنان فاطمه طبق همین دو آیه و آیات مشابه دیگر، در آتش ابدى که از قهر خدا سرچشمه مى‏گیرد قرار خواهند گرفت.
و در حدیثى رسول خدا در این زمینه مى‏فرمایند: هرکس با دشمنى فاطمه و اهل‏بیت من از دنیا برود کافر از دنیا رفته و بوى بهشت به مشام او نمى‏رسد و در پیشانى او مى‏نویسند این شخص از رحمت خدا بدور است. (1)
(... من مات على بغض آل محمد جا یوم القیمه مکتوب بین عینیه آیس من رحمه‏اللَّه، الا و من مات على بغض آل‏محمد مات کافرا، الا و من مات على بغض آل‏محمد لم یشم رائحه الجنه.) و در حدیث دیگرى از طریق عامه از حضرت سلمان نقل شده که پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله در مورد دشمنان فاطمه علیهاالسلام فرمودند:
یا سلمان! ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها امیرالمؤمنین علیا و ویل لمن یظلم ذریتها و شیعتها. (2)
یا سلمان! واى بر آن ستمگرانى که به فاطمه و شوهرش على امیرالمؤمنین ستم کنند؟! حتى واى بر آنان که بر فرزندان و شیعیان فاطمه جفا نمایند.
قابل توجه است که در این حدیث ضمن تعبیر امیرالمؤمنین بر حضرت على علیه‏السلام آن هم در مدرک معتبر اهل سنت، دشمنان فاطمه علیهاالسلام و شوهر و فرزندان و شیعیان را تهدید به کیفر و عذاب الهى مى‏نماید، و مى‏رساند که چنین افرادى روزگار سیاهى در پیشگاه خدا خواهند داشت.












  1ـ تفسیر کشاف، ج 3، ص 82، فرائد، ج 2، ص 255 ش 251- طرائف، ص 267- فخر رازى، ج 27، ص 165- قرطبى، ج 8، ص 43 ذیل آیه‏ى 23 سوره‏ى شورى- نمونه، ج 20، ص 413- سفینه، ج 1، ص 201.
2ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 67 ش 391.


رجعت حضرت به دنیا


از جمله امورى که از ضروریات مذهب شیعه و مختصات آنست، اعتقاد به رجعت مى‏باشد و آن برگشتن جمعى از نیکان محض و بدان محض است در دنیا پیش از قیامت کبرى، و اکثر علماى امامیه مانند شیخ صدوق و شیخ مفید و سید مرتضى و شیخ طبرسى و سید بن طاووس و علامه مجلسى رحمه‏اللَّه و غیر ایشان از بزرگان اکابر آنها بر حق بودن رجعت دعوى اجماع نموده و بسیارى از محدثین شیعه در این باره کتابهاى جداگانه‏اى نوشته‏اند.
از فضائل ممتاز حضرت زهرا علیهاالسلام یکى رجعت است. با ائمه اطهار بار دیگر برمى‏گردد و از خداوند نسبت به ظالمین دادخواهى مى‏کند. چنانچه در خبر مفصل از مفضل بن عمر از حضرت صادق علیه‏السلام روایت شده است.


لعن خدا


پروردگار عالم در سوره‏ى احزاب آیه‏ى 57 مى‏فرمایند: ان الذین یوذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فى الدنیا والآخرة.
به یقین کسانى که خدا و پیامبر او را اذیت مى‏کنند، در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهى دور مى‏باشند.
قطع نظر از روایات خاصه که از طریق شیعه نقل شده، اگر همان شش حدیث مذکور را که در این فصل از کتب معتبره‏ى عامه نقل نمودیم که «اذیت فاطمه علیهاالسلام را اذیت خدا و پیامبرش مى‏دانند» و با این آیه شریفه کنار هم گذاشته و نتیجه بگیریم، آنگاه به این ثمره خواهیم رسید که هر کس فاطمه علیهاالسلام را اذیت کرده و در حق او ستمگرى نموده و به خانه او تجاوز کرده و... در دنیا و آخرت ملعون بوده و از رحمت الهى محروم و به عذاب دردناک در قعر آتش جهنم گرفتار خواهد آمد. علاوه بر این، استدلال و استنتاج، از تفسیر على بن ابراهیم نقل شده که این آیه در مورد کسانى نازل شده، که حق على علیه‏السلام را غصب کنند و فاطمه علیهاالسلام را از حقش محروم نموده و وى را به خشم آورند...(1)
( «ان الذین یوذون اللَّه و رسوله لعنهم اللَّه فى الدنیا و الاخره و اعدلهم عذابا مهینا» نزلت فیمن غصب امیرالمؤمنین حقه و اخذ حق فاطمه و آذاها...)
پس، با این بیان روشن (ایذا فاطمه علیهاالسلام ایذا خدا و پیامبر، موذیان خدا و پیامبر ملعون، پس موذیان و مبغضان فاطمه ملعون). ملاحظه مى‏شود که خداوند دشمنان و ستمگران فاطمه علیهاالسلام را در قرآن مجید ملعون خوانده است. و اما از نظر پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله نیز، از طریق اهل سنت، از ابن‏عباس در یک حدیث مفصل در مورد حضرت فاطمه علیهاالسلام چنین آمده است:
اللهم العن من ظلمها و عاقب من غصبها، و ذلل من اذلها، و خلد فى نارک من ضرب جنبها حتى القت ولدها، فتقول الملائکه عند ذلک. (آمین). (2)
خداوندا! هر کس فاطمه را مورد ستم قرار دهد از رحمت خود دور بدار (لعنتش کن)و غاصبین حقش را عذاب کن و کسى که او را خوار گرداند، خوارش فرما و آنان که به پهلوى او مى‏زنند و باعث سقط فرزندش مى‏شود براى همیشه در آتش دار، (این دعاها با آمین ملائکه به اجابت مى‏رسد.)
چنانچه ملاحظه مى‏کنید در این حدیث پیامبر خدا ستمگران و غاصبین حق فاطمه علیهاالسلام را ملعون خوانده و آنان را براى همیشه اهل آتش مى‏داند.











  1ـ عوالم، ج 11، ص 110- بحارالانوار، ج 43، ص 25، ح 23.
2ـ فرائدالسمطین، ج 2، ص 35، ح 371.


  

 نتیجه سلام و تحیت بـر رسـول خـدا و دختـرش زهـراء

پدرم در زمان حیاتش به من فرمود: هـر که بـر مـن و تـو تا سه روز تحیت و سلام بفرستد، بهشت بر او واجب گـردد. ( همان، ج 1، ص 267)

 پیامبر ، پدر فرزندان زهرا

فـاطمه (س) از پیـامبـر اکـرم نقل کـرده که فـرمـود:

همانا خـداوند عزوجل ذریه هر یک از فرزندان مادرى را سبب ارتباط و خـویشاوندى قرار داده که به وسیله آن ذریه به او منسـوب مى شوند مگر فرزندان فاطمه که مـن سـرپـرست و خـویشـاونـد آنها هستـم (و به مـن منسـوب مـى شـونـد). ( فـرائد السمطین، ج 2، ص 77)


  
اسماء مبارک حضرت فاطمه(س) و تفسیر اسماء

اسم آن خانم، فاطمه است و براى آن بزرگوار هشت لقب ذکر کرده‏اند: صدیقه، راضیه، مرضیه، زهرا، بتول، عذرا، مبارکه و طاهره  . از بعضى روایات استفاده مى‏شود که زکیه و محدثه از القاب آن خانم است و کنیه او ام ابیها است


 تفسیر کنیه و اسم ایشان


براى القاب زهرا، تفسیرها، تاویلها و گفتگوها چندان است که در این نوشته مجال بازگو کردن همه آن نیست فقط به طور فشرده به تفسیر کنیه و اسم ایشان مى‏پردازیم.


زهرا را ام ابیها گفته‏اند و این کنیه را که افتخارى بر آن حضرت است، پیامبر گرامى به ایشان داده است.


ام ابیها به معناى «مادر پدرش‏» ; یعنى زهرا مادر پدر خویش است. این کنیه معانى مختلفى دارد اما بهترین معنى همان است که پیامبر (ص) به این کنیه داد یعنى: «زهرا علت غایى جهان هستى است.» و اگر کسى ادعا کند که واسطه فیض عالم هستى نیز هست، ادعاى او بدون دلیل به گزاف نیست.


واما فاطمه، فاطمه را فاطمه گفته‏اند و این تسمیه اسرارى دارد و همه آن اسرار از روایات بهره‏مند است:


1- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت من الشر


فاطمه، فاطمه نامیده شده است; چرا که از شر بریده و جدا است.


این جمله اشاره به عصمت زهرا سلام الله علیها است; زیرا مسلما معصومه است و آیه «انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»  درباره او است.


2- سمیت فاطمة لانها فطمت عن الطمث.


فاطمه را فاطمه گوید زیرا بریده است از خونى که زنها مى‏بینند. این تفسیر اشاره به طهارت ظاهرى زهرا سلام الله علیها است; زیرا از نظر روایات، چنانچه زهرا مطهره بود از نظر معنى، طاهره بود از خون حیض، نفاس و استحاضه.


3- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت عن الخلق فاطمه را فاطمه گفتند، براى اینکه بریده شده بود از خلق.


این تفسیر اشاره به مقام فنا و لقاى زهراى مرضیه است. کسى که در دل او هیچ کس جز خدا نبود دل او فقط مشغول به خدا است.


4- سمیت فاطمة فاطمة لان الخلق فطموا عن کنه معرفتها.


فاطمه، فاطمه نام گرفت; زیرا مردم از معرفت او بریده شده‏اند و قدرت بر شناخت‏حقیقت او ندارند و این تفسیر اشاره به همان مقامى دارد که به واسطه آن مقام ام ابیها نامیده شده است.


5- سمیت فاطمة فاطمة لانها فطمت هى و شیعتها عن النار.


فاطمه را فاطمه گفتند; چون شیعیان خود را از آتش مى‏رهاند و نجات مى‏دهد. این تفسیر اشاره به شفاعت اوست.


6- سمیت فاطمة فاطمة لان اعدائها فطموا عن حبها


فاطمه را فاطمه گفتند، چون دشمنان او بریده مى‏شوند ازمحبت او، و روشن است که کسى که محبت اهل بیت را ندارد به رو در آتش انداخته مى‏شود.


در حق فاطمه چه توان گفت که پیامبر گرامى صلى الله علیه و اله و سلم چون بر زهرا سلام الله علیها وارد مى‏شد یا زهرا سلام الله علیها بر او وارد مى‏شد، چهره زهرا سلام الله علیها و دست زهرا سلام الله علیها را مى‏بوسید و او را استقبال مى‏کرد و به جاى خود مى‏نشانید.


و مى‏فرمود: من بوى بهشت را از سینه زهرا استشمام مى‏کنم، ولى همین زهرا سلام الله علیها به قدرى براى دیگران متواضع است که وقتى امیرالمؤمنین علیه السلام از او اجاره مى‏خواهد که کسانى بر خانه زهرا سلام الله علیها وارد شوند، زهرا با آنکه ازاین ملاقات سخت‏بیزار است;  اما چون على علیه السلام مى‏خواهد آن بانوى متواضع درمقابل شوهر مى‏گوید: خانه، خانه تو و من هم کنیز تو هستم.


زنى مى‏آید و از زهرا سلام الله علیها مساله‏اى سوال مى‏کند اما چون بیمارى فراموشى دارد، ده بار برمى‏گردد و مساله را سوال مى‏کند در بار دهم از زهرا سلام الله علیها عذر خواهى مى‏کند و زهرا در جواب مى‏فرماید: «در هر بار، پروردگار عالم به من پاداشهاى زیادى عنایت مى‏کند پس تکرار سوال تو عذر ندارد» .


زهرا سلام الله علیها وقتى پدر بزرگوارش فضه خادمه را به او داد به دستور پدر کارهاى خانه را قسمت کرد: یک روز زهرا سلام الله علیها کارها را انجام مى‏داد و روز دیگر نوبت فضه بود.


نباید فراموش شود و بانوان باید بدانند که زهرا سلام الله علیها و همه اهل بیت علیهم السلام سرمشق زندگى ما هستند، همه باید از پیامبر گرامى و خاندان او سرمشق بگیرند.


التماس دعا



  
پیامبر گرامى رو به امیر مؤمنان کرد و فرمود: آیا چیزى از امکانات مالى و اقتصادى براى ازدواج در اختیار دارد؟
آن حضرت پاسخ داد: پدر و مادرم فدایت باد! به خداى سوگند شرایط اقتصادى من بر شما پوشیده نیست. همه‏ى ثروت من در حال حاضر یک شمشیر ستم سوز است و یک زره براى جهاد و یک شتر آبکش براى کسب و کار.
آرى! این دارایى على علیه‏السلام است و این تمامى امکانات مالى و اقتصادى اوست که مى‏خواهد با دخت یگانه‏ى پیامبر پیمان زندگى ببندد.
پیامبر گرامى در برابر صداقت و جوانمردى وصف‏ناپذیر امیر مؤمنان در اوج کرامت و بزرگوارى فرمود: على جان! اما در مورد شمشیرت نظرم این است که شما به او نیازمندى تا بوسیله‏ى آن در راه خدا و دفاع از حقوق و امنیت انسانها به جهاد برخیزى و دشمنان تجاوز کار خدا را سر جایشان بنشانى. در مورد شترت نیز نظرم این است که آن هم وسیله‏ى کار و درآمد توست. بوسیله‏ى آن، هم نخلستانت را آب مى‏دهى و براى خانواده‏ات هزینه‏ى زندگى فراهم مى‏آورى و هم زاد و توشه‏ى سفرت را جابجا مى‏نمایى. پس از تعیین زره‏ى حضرت على علیه‏السلام به عنوان مهریه حضرت زهرا (س) حضرت رسول اکرم فرمودند: اما من دخت فرزانه‏ام را به ازدواج تو در خواهم آورد و در برابر این پیمان براى زندگى مشترک و به نشان صفا و صداقت، اینک زره‏ات را بفروش و پول آن را بیاور تا ترتیب این کار را بدهم.
امیر مؤمنان به دستور پیامبر به بازار شتافت و زره مورد اشاره را به حدود پانصد درهم فروخت و پول آن را به پیشواى بزرگ توحید و آزادگى تقدیم داشت.
بعد از آنکه امیرالمؤمنین علیه‏السلام سپر جنگ خود را به پانصد درهم فروختند و مهریه حضرت زهرا قرار دادند مبلغ آنرا به رسول اکرم دادند:
امام صادق علیه‏السلام در ضمن روایتى مى‏فرماید: رسول خدا درهم‏ها را در دامنش ریخت و مشتى از آن را که شصت و سه یا شصت و شش درهم مى‏شد به ام‏ایمن داد تا لوازم خانه خریدارى کند، مشتى دیگر را به اسماء بنت عمیس داد تا عطر و گلاب بخرد، و مشتى را به ام‏سلمه داد تا غذا تهیه کند و عمار و ابوبکر و بلال را براى خرید چیزهائى فرستاد که براى خود حضرت زهرا لازم بود، که از جمله وسائلى که براى براى حضرت خریدارى شد اقلام ذیل بود:
1- یک پیراهن به هفت درهم.
2- یک روسرى به چهار درهم.
3- قطیفه سیاه خیبرى.
4- تختخواب با روتختى
5- دو دست رختخواب از پارچه مصرى که محتواى یکى از آن دو لیف خرما و دیگرى پشم گوسفند بود.
6- چهار پشتى از پشم طائف با محتوائى از گیاهى به نام اذخر.
7- پرده‏اى از پشم
8- حصیرى هجرى
9- آسیاى دستى
10- دلوى چرمى
11- ظرفى مسى براى درست کردن حناء
12- کاسه‏اى براى شیر
13- ظرفى براى آب
14- آفتابه‏اى قیراندود
15- سبوئى سبز رنگ
16- دو کوزه سفالى
17- فرشى از پوست
18- عبائى قطوانى
19
- مشک آب
  

شهادت حضرت فاطمه (س) تسلیت باد.

بیاییم در ایام اندوهگین فاطمیه در کنار عزاداری به ابعاد مختلف زندگی حضرت فاطمه (س) مانند حجاب  / ولایت / نماز/ دعا/ شفاعت/همسرداری و... از دیدگاه ایشان بپردازیم.چرا که عزاداری همراه با تفکر و یافتن هدف و به کار بردن رفتار ائمه در زندگی ارزش پیدا می کند.از تمام عزادارن فاطمی التماس دعا دارم.در دعاهای خودمان اموات را هم فراموش نکنیم.

به حق حضرت فاطمه(س) خداوند از کناهان پیشینیان و اموات ما و همچنین از گناهان ما و پدر و مادر ما بگذرد.

در ایام فاطمیه از روز اول تا آخرین روز به طور مرتب هر روز نماز حضرت فاطمه(س) را بخوانید.من تاثیر خواندن این نماز را در ایام فاطمیه دیده ام.برای من و خانواده ام هم دعا کنید که در این دنیای کثیف همه به دعا محتاجیم.

کیفیت خواندن نماز حضرت فاطمه(س):

 نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام اللّه علیها
نماز استغاثه به حضرت بتول سلام اللّه علیها روایت شده که هر گاه تو را حاجتى باشد به سوى حق تعالى و سینه ات از آن تنگ شده باشد پس دو رکعت نماز بکن و چون سلام نماز گفتى سه مرتبه تکبیر بگو و تسبیح حضرت فاطمه سلام اللّه علیها
بخوان پس بسجده برو و بگو صد مرتبه
(یا مولاتى یا فاطمه اغیثینى )

پس جانب راست رو را بر زمین گذارد و همین را صد مرتبه بگو پس جانب چپ رو را بر زمین گذار و صد مرتبه بگو پس باز به سجده رود و صد و ده مرتبه بگو و حاجت خود را یاد کن به درستى که خداوند بر مى آورد آن را.

التماس دعا


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ