مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 33
بازدید دیروز : 415
کل بازدید : 780757
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز

 

بقیع

آنان در این مسأله پیرو پیشوای خود، ابن تیمیه و شاگرد او ابن جوزیه هستند. از این‌رو آنان در چند قرن گذشته، تا می‌توانستند مشاهد و زیارتگاه‌ها را ویران کردند و حتی قبور ائمه بقیع و قبر امام حسین(ع) را نیز استثنا نکردند.

 

فیض حضور در زیارت ائمه نور

وهابیان، ساختن گنبد و ضریح و بقعه و ... بر روی قبور را حرام و تخریب آن را واجب می‌دانند. آنان ساختن این چیزها بر روی قبور را نوعی شرک و کفر می‌پندارند.

صغانی می‌گوید: مشاهد به منزله بت‌ها هستند و همان کاری را که عرب جاهلی با بت‌های مختلف می‌کرد، پرستندگان قبور، امروزه با مشاهد و قبور انجام می‌دهند و تغییر نام، عمل را عوض نمی‌کند.

به گمان آن‌ها، ساختمان کردن قبرها، بدعتی است که بعد از عصر تابعین رخ داده و در قرون نخستین اسلامی نبوده است. آنان در این مسأله پیرو پیشوای خود، ابن تیمیه و شاگرد او ابن جوزیه هستند. از این‌رو آنان در چند قرن گذشته، تا می‌توانستند مشاهد و زیارتگاه‌ها را ویران کردند و حتی قبور ائمه بقیع و قبر امام حسین(ع) را نیز استثنا نکردند.

آنان در تخریب قبور بقیع، استفتایی تنظیم کردند و به نزد یکی از علمای مدینه فرستادند و او در جواب چنین نوشت:

«ساختن و بنا کردن روی قبرها به اجماع مسلمین حرام است و در این زمینه احادیث صحیح روایت شده و از این‌رو بسیاری از دانشمندان به وجوب خراب کردن آن ساختمان‌ها فتوا داده‌اند و از جمله احادیثی که راجع به لزوم خراب کردن قبور مورد استناد قرار گرفته حدیثی است که علی(ع) به ابی الهیاج می‌گوید: من تو را برای کاری می‌فرستم که رسول خدا مرا برای آن کار فرستاده‌: اگر مجسمه‌ای دیدی آن را بشکن و هرگاه قبر بلندی دیدی آن را با خاک یکسان کن.

در صحیح مسلم هم این حدیث روایت شده است؛ اما موضوع مسجد قراردادن قبرستان‌ها و نماز خواندن در آن‌ها و روشن کردن چراغ، آن‌ها نیز به مفاد حدیث ابن عباس ممنوع می‌باشد ... و اما توجه به سوی حجره نبوی(ص) در موقع دعا کردن، بهتر است که از این عمل نیز جلوگیری بشود، چنان‌که از کتب معتبر استفاده می‌شود، چون بهترین سمت‌ها، سمت قبله است و همچنین طواف بر قبور و بوسیدن و به‌طور کلی دست کشیدن به آن‌ها اعمالی است حرام و ممنوع! و نیز ذکر خواندن و رحمت فرستادن در مواقع نامبرده همگی بدعت است و این، چیزی است که نظر ما به آن رسیده است.»

آنان این فتوا را مستمسک تخریب قبور ائمه در بقیع و نیز تخریب دیگر بقعه‌ها و زیارتگاه‌ها قرار دادند؛ در پاسخ به این فتوا باید گفت:

1. ادعای اجماع در این‌باره کاملاً بی‌اساس است؛ پیروان بیش‌تر مذاهب اسلامی در اعصار گوناگون این عمل را جایز می‌دانستند و این سیره مستمره مسلمانان بوده است. مسلمانان بر قبور آنان که از دنیا می‌رفتند بقعه می‌ساخته‌اند و نسبت به عالمان و بزرگان خود در این مسأله، حساسیت بیش‌تری نشان می‌داده‌اند.

2. حدیث ابی‌الهیاج از نظر ما، حدیث ضعیفی است؛ چه‌این‌که در سلسله راویان آن، راویان غیر ثقه وجود دارند که از جمله آن‌ها سفیان ثوری است. دیگر آنکه این حدیث، به فرض صحّت سند، نمی‌تواند مدعای وهابیان را اثبات کند؛ چون حدیث مذکور، امر به مسطح کردن قبر می‌کند و این‌که آن را همانند پشت ماهی نسازند؛ کلمه مُشرِف در حدیث به معنای بلندی بیش از حدّ است. از این‌رو آن حضرت دستور داده تا قبرهای بیش از حدّ بلند را مساوی کنند و کوتاه کنند، نه آن‌که قبر را تخریب کنند! چه این‌که تمام مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که می‌توان، بلکه مستحب است قبر بالاتر از زمین ساخته شود.

3. درباره برخی از احادیث منسوب به پیامبر(ص) که از ساختمان ساختن بر روی قبرها و گچ‌کاری قبر نهی فرموده، باید گفت که سند این احادیث ضعیف است و متن آن‌ها نیز دارای اضطراب است. نیز باید گفت: نهی اعمّ از کراهت و حرمت است و به فرض که این احادیث ضعف متن و سند نداشته باشند، ممکن است مقصود از آن‌ها کراهت باشد و کراهت آنجایی است که بر ساختن گنبد و بارگاه، فایده عقلایی مترتّب نباشد، وگرنه آنجا که ساختن بارگاه، از شعائر اسلامی باشد و منافع فراوان معنوی را به دنبال آورد، امر بسیار پسندیده‌ای است.

4. در آغاز اسلام، مسلمانان بسیار فقیر بودند. برخی از آنان خانه نداشتند و بی‌سرپناه بودند؛ شاید نهی از ساختمان بر روی قبر ناظر به آن روزگار بوده که بسیاری بی‌سرپناه بوده‌اند، نه در دوره‌های بعد که مسلمانان تمکّن مالی فراوان پیدا کردند و به ثروت بسیار دست یافتند.

5. پیامبر(ص) در خانه خود دفن شد؛ اما هیچ‌یک از صحابه نکوشید که خانه پیامبر را ویران کند تا به حدیث پیامبر(ص) مبنی بر نهی از ساختمان بر قبور عمل کند! این نیز دلیل دیگری بر ردّ سخن وهابیان!

6. آیا وهابیان هرگز نسبت به مصالح عظیم جامعه مسلمانان اندیشیده‌اند؟ آیا آنان به فکر جلوگیری از نفوذ استعمارگران در بلاد اسلامی بوده‌اند؟ آیا آنان در برابر نفوذ صهیونیست‌ها در بلاد اسلامی واکنش نشان داده‌اند؟ آیا این‌قدر که از بوسیدن قبر پیامبر خدا(ص) عصبانی می‌شوند، از محاصره اقتصادی کشورهای مسلمان ناراحت می‌شوند؟

امروزه وهابیت، مهره آمریکایی است. امروز آمریکا و انگلیس و اسرائیل می‌کوشند تا با حمایت از وهابیت، جلوی جنبش‌های بیدارگر اسلامی را بگیرند. آنان می‌کوشندکه با رواج تفکّر قشری‌نگر و واپس‌گرای وهابّی، ندای حزب الله لبنان، جنبش‌های مردمی عراق و حماسه‌های حماس را خاموش سازند؛ و آنان می‌کوشند با حمایت از وهابیت، جلوی اتحاد و انسجام اسلامی را بگیرند و آن را به رؤیای دست نیافتنی عالم اسلام بدل سازند!

زهی خیال خام!

منبع: خبرگزاری رسا


  

شاهْ‏راه مرگ

شاهراه

سلیمان نبى(ع) را فرزندى بود نیک‏سیرت و با جمال. در کودکى درگذشت و پدر را در ماتم خود گذاشت. سلیمان، سخت رنجور شد و مدّتى در غم او مى‏سوخت.

روزى دو مرد نزد او آمدند و گفتند: «اى پیامبر خدا! میان ما نزاعى افتاده است. خواهیم که حُکم کنى و ظالم را کیفر دهى و مظلوم را غرامت بستانى».

سلیمان گفت: «نزاع خود بگویید».

یکى گفت: «من در زمین، تخم افکندم تا برویَد و برگ و بار دهد. این مرد بیامد و پاى بر آن گذاشت و تخم را تباه کرد».

آن دیگر گفت: «وى، بذر در شاهْ‏راه افکنده بود و چون از چپ و راست، راه نبود، من پا بر آن نهادم و گذشتم».

سلیمان گفت: «تو این قدر نمى‏دانى که تخم در شاه‏راه نمى‏افکنند که از روندگان، خالى نیست».

همان دم، مرد به سلیمان گفت: «تو نیز این‏قدر نمى‏دانى که آدمى به شاه‏راهِ مرگ است و چندان نگذرد که مرگ بر او پاى خواهد نهاد، که به مرگ پسر، جامه ماتم پوشیده‏اى؟».

سلیمان دانست که آن دو مرد، فرشتگان خدایند که به تعلیم و تربیت او آمده‏اند. پس توبه کرد و استغفار گفت.

منبع:

کیمیاى سعادت، محمّد غزالى، به کوشش: حسین خدیو جم، تهران: علمى و فرهنگى، 1361، ج 2، ص 383.

 


  

ر سوره بقره آیه 97 می‌خوانیم:

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللّهِ مُصَدِّقاً لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَ هُدًى وَ بُشْرَى لِلْمُؤْمِنِینَ

به آنان که با جبریل دشمنی می ورزند ، بگو : اوست که این آیات را به فرمان خدا بر دل تو نازل کرده است تا کتابهای دیگر آسمانی را تصدیق کند و برای مؤمنان رهنمون و بشارت باشد

دشمنان جبرئیل چه کسانی هستند؟

مى گویند روزى ابن صوریا (یکى از بزرگان یهود) و عده‌اى از یهودیان منطقه‌ی فدک نزد پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله آمدند و از وى سوالاتى کردند و نشانه‌هایى پرسیدند که گواه نبوت و رسالت او بود، و پس از پاسخ هر یک ، صحت جواب را تصدیق کردند.

آخرین سوالشان این بود که: فرشته‌اى که وحى براى تو مى آورد، چه نام دارد؟

ابن صوریا اضافه کرد، اگر این را هم درست پاسخ دهى به تو ایمان مى‌آورم!

رسول اکرم صلى الله علیه و آله در پاسخ فرمود: نام او جبرییل است !

ابن صوریا تا این جواب را نیز صحیح یافت، گفت: جبرییل دشمن ما است،او همیشه دستور جهاد و سختى و مشکلات مى آورد، ولى میکاییل همیشه دستور آسان مى آورد. اگر فرشته وحى میکاییل بود، ما به تو ایمان مى آوردیم .

و این‌گونه از حرف خود برگشتند و از پذیرش رسول الله و دین اسلام با آنکه مطابق آنچه پیامبر و کتاب آسمانیشان بود، سر باز زدند.


  

قلبها مهربانند و سخنها سنجیده  مبادا دل روزه داری بشکند

واژه انفاق ، ایثار و توجه به زیردستان که بروز و ظهورش به عنوان یک حقیقت در مکتب ولایت متجلی شده است تنها اختصاص به ماه مبارک رمضان ندارد بلکه در این ماه شدت می یابد . ائمه خدا به عنوان بهترین الگوی ایثار و انفاق در هر جامعه ای بوده و هستند. خداوند می فرماید : «اگر بنا دارید انفاق کنید آن چیزی را که از همه بهتر است انفاق نمائید.»

ماه مبارک فرصتی است برای همدردی و همراهی با نیازمندان ، مستمندان و فقیران . در این ماه دلهای برای کمک کردن و یاری رساندن آماده تر می شود و در این شبها افراد نابسامان زیادی هستند که صورت خود را با سیلی سرخ نگه می دارند. وظیفه یکایک ما است که با تحقیق محل زندگی آنان را بیابیم . فراموش نکنیم که رسالت سنگینی بر دوش یکایک ما قرار داد و بخاطر آن بازخواست خواهیم شد. در این ایام یکایک ما باید شریک و غم و غصه یکدیگر باشیم و به یاری آنان بشتابیم ، با مال و ثروت و امکانات خود به آنان کمک کنیم . حقوق سائل و محروم را بپردازیم و از دادن خمس و زکات اموال خویش دریغ نکنیم .

طبق حدیث شش منزل برای انسانهای خداجو و موحد وجود دارد یکی از این منازل ، منزل کشت و دیگری برداشت است . منزل کشت دنیاست و منزل برداشت هم قیامت است . فردای قیامت یکی از سوالاتی که خداوند از تک تک ما خواهد کرد، این است : «من خدا گرسنه بودم ، چرا سیرم نکردی؟ »

آنجا بنده خدا می گوید : «سبحان الله . شما و گرسنگی . خطاب می رسد : همسایه دیوار به دیوارت ، پسر عمویت ... وضعیفت خوبی نداشت . چرا کمکشان نکردی ؟ می گویند روز امیرالمومنین (ع) با گرسنگی وارد خانه شد و از همسرش فاطمه زهرا (س) تقاضای طعام کرد. در خانه چیزی نبود . حضرت رفت تا با وجهیه که در دستش بود غذا تهیه کند.

رمضان

در راه به اولین کسی که برخورد کرد مقداد بود. یکی از مجاهدین خوب درگاه خداوند و یک شخصیت آبرومند که هیچگاه از وضعیت مالی خوبی برخوردار نبود. امام ، چهره مقداد را درهم دید وقتی علت را جویا شد متوجه اوضاع بد مالی او گردید. حضرت وجه موجودش را به مقداد داد تا به زندگی آبرومندش سرو سامان دهد.

حالا ببینید در ازای این قضیه چه رخ می‌دهد. خداوند می فرماید:« آیا دلالت کنم شما را در شاهراهی که شما را نجات بدهد. می گوید اول ایمان به خدا بعد انفاق در راه اقدس احدیت . » حضرت به مسجد می آید با دست خالی . چگونه باید به خانه باز گردد . فورا آن تشکیلاتی که باید به کار بیافتد، به حرکت در می آید . جبرئیل بر رسول اکرم (ص) نازل می شود و می گوید: امروز شما میهمان حضرت زهرا (س) هستید. پیغمبر بزرگوار بعد از آن که سر از عبادت برداشتند به مولا علی (ع) گفتند که امروز پیغمبر خدا میهمان شماست . امیرالمومنین سکوت کرد و حرفی نزد . پیغمبر فرمودند : چرا سکوت کردی . مثل اینکه راضی نیستی من به خانه ات بیایم . عرض کرد : خانه ، خانه شماست . من از خودم اختیاری ندارم . وقتی به منزل رسیدند، طبقی از طعام های بهشتی در کنار سجاده فاطمه زهرا (س) قرار داشت .

مولا علی (ع) نگاهی پر معنا به بی بی انداخت . پیغمبر خدا در پاسخ گفت : در عوض آن انفاقی که تو در راه خدا به آن انسان آبرومند کردی ، به خواست خداوند در درون خانه ات جبران شد.

 


  

 حکیمی را پرسیدند، کامل ترین "کلام" چیست؟ گفت: "کلام خدا". گفتند: قیمتی ترین مـاه کدام است؟ فرمود ماه خدا که "رمضان" است. پس سبب قیمت و منزلت ایـن مـاه پرسیـدند. گفـت: کامل ترین کلام و سخن هستی که از آن خدا و در "قرآن مجید" است در "لیله القدر" ]شب قدر[  این ماه نازل آمد و "لیله القدر" را خدا قیمت داده است به هزار ماه! پس کدام ماه است که یک شب آن از هزار ماه نیکوتر و پرفضیلت تر باشد؟!

     تمامی مسلمانان جهان تا یکی _دو روز آینده میهمان خدا خواهند بود. میهمان خدا از آن جهت که "حکم الهی" و "فریضه روزه" توسط مسلمانان اجرا می گردد وگرنه انسان در تمامی سال و در هر لحظه میهمان خداست و از نعمت های او متنعم است!

     قدر و منزلت ماه مبارک رمضان با واژه های مصنوعی و اعتباری آدمیان، ناگفـتنی اسـت. تنها یک شب آن که شب قدر باشد، نیکوتر از هزار ماه است. عمیق ترین و عارفانه ترین "نماز" در این ماه خوانده می شود که "نماز علی علیه السلام" است. کامل ترین "نـماز عشق" در این مـاه به ثبت می رسد که نماز علی علیه السلام است; و جاودانه ترین خون در این ماه جـاری می گردد که خون علی علیه السلام است.

     به روایتی، عمر آدمی در این ماه تمدید می شود. شاید نخستین عملی که در آستانه حلول ماه مبارک رمضان بر ما فرض گردد به جـا آوردن "سجـده شکر" باشـد و بـاید کـه چنـین باشد. سجده شکر از آن جهت که خداوند مهربان بر ما منت نهاد که امسال نیز در ماه پر خیر و بـرکت خود، میهمان او باشیم و به ما عمری داد تا بار دیگر "شب قدر" را درک کنیم.

ماه رمضان

     از آداب بسیار گرانقدر این ماه، قرائت قرآن و ختم یک دور آن است. مـردم مسلمان ایران در مساجد و حسینیه ها و هیئت های دینی با بر گزاری جلسات منظم قرآن و با خواندن "یک جزء قرآن" در هر روز از ماه مبارک رمضان، می کوشند تا ضمن ترویج شعائر اسلامی، از کامل ترین سخن هستی درس سعادت و جاودانگی بیاموزند.

     "افطاری دادن" از دیگر اعمال قیمتی این ماه است. مردم مسلمان در این ماه با جان و دل    می کوشند تا در خدمت یک روزه دار باشند. آنان با این کار، سنت حسنه اطعام را که حکمی الهی است و از اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به یادگار مانده است، گسترش می دهند و همدلی و توجه به نیازمندان را می آموزند.

     ماه رمضان، قیمتی ترین ماه خدا، در پیش است. این ماه با تلاوت قرآن آغاز می شود با "قرآن بر سر نهادن‏‏‎» ادامه می یابد و با ختم قرآن به پایان می رسد. در این مـاه "خوابیدن" را نیز عبادت می دانند. هیچ روزه داری نمی تواند دروغ گوید، غیبت کند و نگاه شهوت آلود بیفکند. در این ماه، دل ها مهربان اند و سخن ها سنجیده! مبادا دل روزه داری بشکند و غصه دار گردد.

     لحظه، لحظه این ماه قیمتی است. ماه مبارک رمضان آسان و ارزان به دست نمی آید، آن را راحت و ارزان از دست ندهیم!

 

محمد صادق مؤمنی


  

رمضان

 پیغمبر گرامی‌ اسلام‌ (ص‌) فرمود: در ماه‌ رمضان‌ به‌ امت‌ من‌ پنج‌ چیز عطا شده‌ است‌، که‌ قبل‌ از من‌ به‌ امت‌ هیچ‌ پیغمبری‌ از طرف‌ باری تعالی‌ داده‌ نشده‌ است‌:

 عطای‌ اول‌: اینکه‌ در شب‌ اول‌ ماه‌ رمضان‌ خداوند با نظر لطف‌ به‌ سوی‌ آنها نگاه‌ کند و کسی‌ را که‌ خداوند با نظر لطف‌ نگاه‌ کند هرگز او را عذاب‌ نفرماید.

عطای‌ دوم‌: اینکه‌ بوی‌ دهان‌ آنان‌ در شامگاهان‌ در حضور خداوند عزّ و جل‌ از بوی‌ مشک‌ پاکیزه‌تر می‌باشد.

 عطای‌ سوم‌: اینکه‌ ملائکه‌ برای‌ آنان‌ در شب‌ و روزشان‌ طلب‌ آمرزش‌ می‌کنند.

 عطای‌ چهارم‌: اینکه‌ خدای‌ عزّ و جل‌ به‌ بهشت‌ فرمان‌ می‌دهد که‌ برای‌ بندگان‌ من‌ آمرزش‌ بخواه‌ و خود را برای‌ بندگان‌ من‌ آراسته‌ کن‌ پس‌ نزدیک‌ است‌ که‌ رنج‌ و آزار دنیا از آنها برود و وارد بهشت‌ من‌ و کرامت‌ من‌ گردند.

  عطای‌ پنجم‌: اینکه‌ در شب‌ آخر ماه‌ مبارک‌ رمضان‌ همه‌ گناهانشان‌ آمرزیده‌ شود.

 


  

این ماه رمضونم گذشت.یادمه ماه رمضون سال پیش هم وقتی داشت به پایان می رسید با خودم گفتم:حالا تا یک سال دیگه باید منتظر باشم .چقدر زیاد یک سال باید روز شماری کنم تا دوباره ماه رمضون افطارها و سحرهاش شبهای قدر و ... بشه و دوباره عهدهایی که شکسته شده تجدید شود.دوباره گناههایی که کرده شده ریخته شود..دوباره دستهایی که بسته بوده بخشنده شود.دوباره زبانی که دروغ می گفته.تهمت می زده.مسخره می کرده و ... پاک شود.دوباره چشمانی که ناپاک نگاه می کرده پاک شود.دوباره دلهایی که سنگ شده نرم شود.بله یک سال انتظار برای رسیدن به هر چه خوبیست و پاک شدن از هر چه بدیست.ولی وقتی نگاه می کنم می بینم چقدر زود یک سال گذشت.مثل برق روزها گذشتند و ماه ها سپری شد و ماه رمضون دیگه اومد.واقعآ در طول این یک سال چقدر به عهدهایی که در شب قدر با خدا و امامان عزیزم بسته بودم عمل شد.چند بار توبه ام را شکستم؟نمی دونم .فقط می دونم اینقدر گناه کردم و اینقدر توبه شکستم که امسال شب های قدر از خدای خودم خجالت می کشیدم.ولی باز وقتی فکر رحمان و رحیم بودن پروردگارم افتادم دوباره اشک از چشمانم جاری شد و الهی العفو گفتم.ولی اخر چی؟باز باید گناه کنم و منتظر ماه رمضون سال دیگه باشم و انتظار شب های قدر بکشم که خدا منو ببخشه؟این که نمی شه .من دائم گناه کنم.توبه کنم و توبه بشکنم.امسال دیگه باید با سالهای گذشته فرق کنه.امسال باید طور دیگه ای رفتار کنم.امسال باید سعی کنم دیگه گناه نکنم.باید سعی کنم دیگه غیبت نکنم.دروغ نگم.مواظب مالی که کسب می کنم باشم.حجابم رو بیشتر رعایت کنم.به دیگران بیشتر محبت کنم.به یتیمان و بیچارگان بیشتر کمک کنم.بیشتر کار خیر کنم.به دیگران بیتر احترام بذارم.بیشتر اطاعت اوامر پدر و مادرم را بکنم.بیشتر امام زمانم رو بشناسم و ایمانم رو قوی تر کنم.

عزیزان من اگر سعی نکنیم هر سال در خودمون تغییرات ایجاد کنیم پس روزه گرفتن و دعا و توبه در ماه مبارک رمضان و شبهای قدر به چه دردی می خوره؟اگر وقتی ماه رمضون تموم شد و ما گناهانمون شروع بشه و دائم پیش خودمون بگیم حالا این گناه کوچیک که اشکالی نداره.رفته رفته این گناهای کوچیک جمع می شه و ما رو مجبور می کنه گناهای بزرگ انجام بدیم.درسته ما امید داریم که شب قدر سال دیگه ای هم هست و باز توبه می کنیم.عزیزانم ولی از کجا معلوم که ما تا شب قدر سال دیگه زنده باشیم؟از کجا معلوم که ما دیگه فرصت توبه و جبران داشته باشیم؟دوستان عزیزم بازم می خوام براتون دردو دل کنم.بازم می خوام از خواهرم بگم.ماه رمضون سال پیش من و خواهرم اکثر افطاری ها با هم بودیم.اکثر افطاری ها خونه ما بود و من براش آش رشته درست می کردم و با هم افطار می کردیم.زمانی که دانشجو بودیم در نمازخانه دانشگاه افطار می کردیم و شبهای قدر در مراسم دانشگاه شرکت می کردیم.یا اینکه سالهای پیش به نزدیکترین مسجد محل زندگیمون می رفتیم و شبهای قدر رو اونجا به صبح می رسوندیم.می خوام بگم ما هم مثل همه ماه رمضونی داشتیم و سحرهایی و افطاری هایی و شبهای قدری.ولی امسال که خواهرم دیگه پیشه من نبود .امسال که دیگه خواهرم شبهای قدر پیش من نبود ماه رمضونه دیگه ای برای من و خانوادم بود.چرا که با خدودم دائم فکر می کردم اون الان داره از زیر خاک فریاد می زنه :خواهرم من دستم از دنیا کوتاهه .من الان محتاج اینم که الهی العفو بگم ولی نمی تونم.من الان آرزو می کنم کاش می تونستم یک کلمه بگم خدایا منو ببخش.آرزو می کردم کاش از ماه رمضونا و شبهای قدر بیشتر استفاده می کردم.کاش بیشتر اشک می ریختم.کاش بیشتر ضجه می زدم.کاش اون شبهای قدر کاری می کردم که امام زمان(عج) را می دیدم.ولی دیگه نمی تونم .چون دیگه دستم از دنیا کوتاهه.دیگه نمی تونم کاری بکنم.هر کاری که می خواستم بکنم تا موقعی بود که زنده بودم.الان دیگه هیچ کاری از دستم برنمی یاد.الان دیگه هیچ چیز و هیچ کس به دردم نمی خوره.الان فقط اون دعاها و عباداتم که در طول سال انجام می دادم به دردم می خوره.الان دیگه نه زیباییم نه مهندس بودنم نه مالم و نه هیچ چیز دیگه به کارم نمی یاد

بله دوستان عزیزم من که خواهر عزیز و جوون و مهندس و مهربون و زیبایم رو از دست دادم .می تونم مرگ عشق امید زندگی گناه ببخش خوبی و بدی رو بیشتر لمس کنم.من بیشتر شبهای قدر حرص می زدم که دعا کنم.من بیشتر می فهمیدم که از این شبها خوب استفاده کنم که شاید تا سال دیگه منم زیر خاک باشم که کاش اینطوری بشه.چون خیلی دلم برای خواهرم تنگ شده.

دوستان خوبم تو را به حق حرمت این ماه عزیز تورو به حق این شبها و روزهای عزیز قسمتون میدم که بیایید با هم تصمیم بگیریم که دیگه گناه نکنیم.حجابمون را بیشتر حفظ کنیم.نگاهمون رو بیشتر کنترل کنیم.بیشتر مراقب زبونمون باشیم و ...

من همیشه فکر می کردم مرگ مال آدم پیراست.ولی از زمانی که خواهر عزیزم ناگهانی در حالی که داشت به محل کار خود می رفت تصادف کرد دیگه با مرگ کاملا آشنا شدم.دیگه می دونم که مرگ ممکنه هر لحظه سراغ منم بیاد.درسته دلم خیلی برای خواهرم که بهم وابسه بودیم و دوقلو هم بودیم تنگ شده.خدایا شکر شکایتی ندارم ولی این واقعه درس خوبی برای من بود.فهمیدم که شاید تا ماه رمضون یال دیگه فرصتی نداشته باشم.

دوستان نازنینم می دونم شما خیلی پاکید.می دونم همه شما از من گناهکار بهترید.شما را به حق این ماه عزیز  به حق امام زمان(عج)  به حق حضرت فاطمه(س) و حضرت علی (ع) و ائمه معصومین قسم میدم که در این چند روز باقی مانده ماه مبارک رمضون و مخصوصا در شبهای جمعه برای من و خانواده داغدارم و خواهر عزیز و مهربون و مومنم دعا کنید.

من چشم امید به دعای شما خوبان دارم.ان شاءالله هر چه از خداوند بخواهید در این ماه مبارک به شما عطا فرماید.


  

اعمال دهه آخر ماه رمضان:
و بالجمله از این شب شروع کند به دعاهای شبهای دهه آخر که از جمله این دعا است که شیخ کلینی در کافی از حضرت صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود می گویی در دهه آخر ماه رمضان در هر شب :
اَعُوذُ بِجَلالِ وَجْهِکَ الْکَریمِ اءنْ یَنْقَضِیَ عَنّی شَهْرُ رَمَضانَ اَوْ یَطْلُعَ
پناه می برم به جلال ذات بزرگوارت از اینکه ماه رمضان از من بگذرد یا سپیده امشب بر من
الْفَجْرُ مِنْ لَیْلَتی هذِهِ وَلَکَ قِبَلی ذَنْبٌ اَوْ تَبِعَةٌ تُعَذِّبُنی عَلَیْهِ و کفعمی در
طلوع کند و باز هم از من در پیش تو گناه یا چیزی که پاداشش بد است مانده باشد که بدان عذابم کنی
حاشیه بلد الا مین نقل کرده که حضرت صادق علیه السلام در هر شب از دهه آخر بعد از فرایض ‍ و نوافل می خواند:
اَللّهُمَّ اَدِّعَنّا حَقَّ ما مَضی مِنْ شَهْرِ رَمَضانَ وَاغْفِرْ لَنا
خدایا اداء کن از ما حق ایام گذشته ماه رمضان را و بیامرز
تَقْصیرَنا فیهِ وَتَسَلَّمْهُ مِنّا مَقْبُولاً وَلا تُؤ اخِذْنا بِاِسْرافِنا عَلی اَنْفُسِنا
تقصیر ما را در این ماه و آن را پذیرفته از ما دریافت کن و مگیر ما را به زیاده رویهایی که بر نفس خویش کردیم
وَاجْعَلْنا مِنَ الْمَرْحُومینَ وَلا تَجْعَلْنا مِنَ الْمَحْرُومینَ

و قرارمان ده از رحمت شدگان و قرارمان مده از محرومان
و فرمود هر که بگوید این را بیامرزد حقّ تعالی تقصیری که از او سرزده درایّام گذشته از ماه رمضان و نگه دارد او را از معاصی در بقیّه ماه

اعمال آخر ماه رمضان‏
اعمال شب آخر ماه‏
1. غسل مستحبى‏
2. زیارت امام حسین (ع).
3. محاسبه اعمال یک ماه گذشته.
4. خواندن سوره‏هاى کهف، انعام و یاسین‏
5. خواندن دعاى زیر:
اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ اخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیامى‏ لِشَهْرِ رَمَضانَ وَاَعُوذُ بِکَ اَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیْلَةِ اِلاَّ وَقَدْ غَفَرْتَ لى‏!
خدایا! این روز را آخرین دوران روزه گرفتن من در ماه رمضان قرار مده، و پناه مى‏برم به تو از این که برآید سپیده دم این شب، جز آن که مرا آمرزیده باشى.
6. گفتن صد مرتبه: «اَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبّى‏ وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ».
7. خواندن دعاى وداع ماه رمضان:

اَللّهُمَّ اِنَّکَ قُلْتَ فى‏ کِتابِکَ الْمُنْزَلِ شَهْرُ رَمَضانَ الَّذى‏ اُنْزِلَ فیهِ الْقُرْ انُ وَ هذا شَهْرُ رَمَضانَ وَ قَدْ تَصَرَّمَ فَأَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ الکَرِیمِ وَکَلِماتِکَ التَّامَّةِ ِانْ کانَ بَقِی عَلَىَّ ذَنبُ لَمْ تَغْفِرْهُ لِی أَوْ تُرِیدُ أَنْ تُعَذِّبَنِی عَلَیْهِ أَوْ تُقایِسَنِی بِهِ أَنْ یَطْلُعَ فَجْرُ هذِهِ اللَّیْلَةِ أَوْ یَتَصَرَّمَ هذَا الشَّهْرُ ِالَّا وَقَدْ غَفَرتَهُ لِی یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ، اَللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ بِمَحامِدِکَ کُلَّها أَوَّلِها وَآخِرِها ما قُلْتَ لِنَفْسِکَ مِنْها وَمَا الْخَلائِقُ الْحامِدُونَ الْمُجْتَهِدُونَ الْمَعْدُونَ الْمُوَفِّرُونَ ذِکْرِکَ وَالشُّکْرَ لَکَ الَّذِینَ أَعَنْتَهُمْ عَلى‏ أَداءِ حَقِّکَ مِنْ أَصْنافِ خَلْقِکَ مِنَ الْمَلائِکَةِ الْمُقَرَّبِینَ وَالنَّبِیِّنَ وَالْمُرْسَلِینَ وَأَصْنافِ النَّاطِقینَ وَالمُسَبِّحینَ لَکَ مِنْ جَمِیعِ الْعالَمِینَ عَلى‏ أَنَّکَ بَلَّغْتَنا شَهْرَ رَمَضانَ وَعَلَیْنا مِنْ نِعَمَکَ وَعِنْدَنا مِنْ قِسَمِکَ وَ ِاحْسانِکَ وَتَظاهُرِ امْتِنانِکَ فَبِذلِکَ لَکَ مُنْتَهى‏ الْحَمْدِ الخالِدِ الدَّآئِمِ‏الرَّاکِدِ الْمُخَلَّدِ السَّرْمَدِ الَّذِی لا یَنْفَدُ طُولَ الأَبَدِ جَلَّ ثَنَاؤُکَ أَعْنَتَنا عَلَیْهِ حَتَّى‏ قَضَیْتَ عَنَّا صِیامَهُ وَقِیامَهُ مِنْ صَلاةٍ وَما کانَ مِنَّا فِیهِ مِنْ بِرِّ أَوْ شُکْرِ أَوْ ذِکْرٍ اللّهُمَّ فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا بِأَحْسَنِ قَبُولِکَ وَتَجاوُزِکَ وَعَفْوِکَ وَصَفْحِکَ وَغُفْرانِکَ وَحَقِیقَةِ رِضْوانِکَ حَتَّى‏ تُظفِّرَنا فِیهِ برکُلِّ خَیْرٍ مَطْلُوبٍ وَجَزِیلِ عَطاءٍ مَوْهُوبٍ وَتُوقِیَنا فِیهِ مِنْ کُلِّ مَرْهُوبٍ أَوْ بَلاءٍ مَجْلُوبٍ أَوْ ذَنْبٍ مَکْسُوبٍ اللَّهُمَّ ِانِّی أَسأَلُکَ بِعَظِیمِ ما سَأَلَکَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِکَ مِنْ کَریمِ أَسْمائِکَ وَجَمِیلِ ثَنائِکَ وَخاصَّةِ دُعائِکَ أَنْ تُصَلِّی عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍوَ اَنْ تَجْعَلَ شَهْرَنا هذا أَعْظَمَ شَهْرَ رَمَضانَ مَرَّ عَلَیْنا مُنْذُ أَنْزَلْنا الى‏ الدُّنْیا بَرَکَةً فِی عِصْمَةِ دِینِی وَخَلاصِ نَفْسِی وَقَضاءِ حَوائِجِی وَتُشَفِّعِنی فِی مَسائِلِی وَتَمامِ النِّعْمَةِ عَلَىَّ وَصَرْفِ السُّوءِ عَنِّی وَلِباسِ الْعافِیَةِ لِی فِیهِ وَأَنْ تَجْعَلَنِی بِرَحْمَتِکَ مِمَّنْ خِرْتَ لَهُ لَیْلَةَ القَدرِ وَجَعَلْتَها لَهُ خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ فِی أَعْظَمِ الأَجْرِ وَکَرائِمِ الذُّخْرِ وَحُسْنِ الشُّکْرِ وَطُولِ الْعُمْرِ وَدَوامِ الْیُسْرِ اللهُّمَّ وَأَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ وَطَوْلِکَ وَعَفْوِکَ وَنَعْمائِکَ وَجَلالِکَ وَقَدِیمِ ِاحْسانِکَ وَامْتِنانِکَ أَنْ لا تَجْعَلَهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنَّا لِشَهْرِ رَمَضانَ حَتَّى‏ تُبَلِّغَناهُ مِنْ قابِلٍ عَلى‏ أَحْسَنِ حالٍ وَتُعَرِّفَنِی هِلالَهُ مَعَ النَّاظِرِینَ ِالَیْهِ وَالمُعْتَرِفِینَ لَهُ فِی أَعْفى‏ عافِیَتِکَ وَأَنْعَمِ نِعمَتِکَ وَ أَوْسَعِ رَحْمَتِکَ وَأَجْزَلِ قِسَمِکَ یا رَبِّی الَّذِى لَیْسَ لِی رَبٌّ غَیْرُهُ لا یَکُونُ هذَا الوَداعُ مِنّی لَهُ وَداعُ فَناءٍ وَلا آخِرَ الْعَهْدِ مِنِّی لِلِقاءٍ حَتَّى‏ تُریَنِیهِ مِن‏ قابِلٍ فِی أَوْسِعِ النِّعَمِ وَأَفْضَلِ الرَّجاءِ وَأَنَا لَکَ عَلى‏ أَحْسَنِ الْوَفاءِ ِانَّکَ سَمِیعُ الدُّعاءِ اللَّهُمَّ اسْمَعْ دُعائِی وَارْحَمْ تَضَرُّعِی وَتَذَلِّلِی لَکَ وَاسْتِکانَتِی وَتَوَکُّلِی عَلَیْکَ وَأَنَا لَکَ مُسْلِمٌ لا أَرْجُو نَجاحاً وَلا مُعافاةً وَلا تَشْرِیفاً وَلا تَبْلِیغاً ِالَّا بِکَ وَمِنْکَ وَامْنُنْ عَلَىَّ جَلَّ ثَناؤُکَ وَتَقَدَّسَتْ أَسْماؤُکَ بِتَبْلِیغِى شَهْرَ رَمَضانَ وَأَنا مُعافىَّ مِنْ کُلِّ مَکْرُوهٍ وَمَحْذُورٍ وَمِنْ جَمِیعِ الْبَوائِقِ. الْحَمْدُللَّه الَّذِی أَعانَنا عَلى‏ صِیامِ هذا الشَّهْرِ وَقِیامِهِ حَتَّى بَلَّغَنِی آخِرَ لَیْلَةٍ مِنْهُ.

اعمال روز آخر ماه رمضان‏
1. خواندن این دعا؛ که امیرالمؤمنین (ع) در روز آخر ماه رمضان آن را مى‏خواند:
اَللّهُمَّ اِنِّى‏ اَسْئَلُکَ اِخْباتَ الْمُخْبِتینَ وَاِخْلاصَ الْمُوقِنینَ وَمُرافَقَةَ الْأَبْرارِ وَاسْتِحْقاقَ حَقائِقِ الْإیمانِ وَالْغَنیمَةَ مِنْ کُلِّ بِرٍّ وَالسَّلامَةَ مِنْ کُلِّ اِثْمٍ وَوُجُوبَ رَحْمَتِکَ وَعَزآئِمَ مَغْفِرَتِکَ وَالْفَوْزَ بِالْجَنَّةِ وَالنَّجاةَ مِنَ النَّارِ.

خدایا! من از تو مى‏خواهم دل دادن دلدادگان، و اخلاص معتقدان، و همراهى نیکان، و استحقاق حقیقیت ایمان، و بهره ورى از هر خیر، و سلامت از هر گناه، و لزوم رحمت تو، و تصمیمِ آمرزشت، و رسیدن به بهشت، و نجات از دوزخ را.

2. توسّل به امامان (ع).
مرحوم میرزا جواد ملکى تبریزى فرموده است: چون این روز، روز عرضه اعمال است، در آخر آن به ائمه (ع) توجّه کنید و با تضرّع و تواضع، از آنان طلب اصلاح کارهاى خویش را بنمایید.(193)

3. دعاى روز آخر ماه رمضان‏
اَللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامى فیهِ بِالشُّکْرِ وَالْقَبُولِ عَلى‏ ما تَرْضاهُ وَیَرْضاهُ الرَّسُولُ مُحْکَمَةً فُرُوعُهُ بِالْأُصُولِ بِحَقِّ سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَ الِهِ الطَّاهِرینَ وَالْحَمْدُ للَّهِ‏ِ رَبِّ الْعالَمینَ.
خدایا! روزه‏ام را در این ماه به قدردانى و پذیرش مقرون کن آن چنان که تو بپسندى و بپسندد حضرت رسول، در حالى که استوار باشد فروعش بر اصول، به حقّ سرور ما محمد(ص)، و آل پاکش، و سپاس از آنِ خداست، که پروردگار جهانیان!
4. دعاى ختم قرآن از صحیفه سجادیه در صورتى که قرآن را در این روز ختم کرده باشد.


  

حقیقت شهادت چیست ؟ آیا ابن ملجم که به خاطر قطام حضرت علی (ع ) را کشت , او را شهید کرده است ؟

اولا" از دیدگاه قرآن کسی که در راه خدا قدم بر دارد و در انجام عمل صالح خود خلوص نیت داشته و جز خداوند متعال قصد دیگری ندارد و تنها برای رضای خداوند نه مال یا مقام و... کاری را انجام دهد و کشته یا حتی بمیرد شهید محسوب می گردد, (حج / آیات 58 و 59 و نیز نگا: المیزان , علامه طباطبایی , ج 14, ص 399) ثانیا" فردی که در راه خدا جان را زنده نگه می دارد و جسم را می بازد تا جان زنده اش زنده تر و شکوفاتر گردد, همینکه نیتش خدا باشد در نایل شدن به مقام شهادت برای او کافی است , (آل عمران / 169, بقره / 154, نسائ / 74, توبه / 111 و...) و همینکه انگیزه ی قتل او مبارزه با حق و حق مداری و خدا و خدا پرستی باشد برای وصول به این فوز عظیم بس است , (بقره / 61, آل عمران / 21, 112 و..) از این رو, باید دید کشته شدن حضرت علی (ع ) چنین بود یا خیر؟ آن امام همام , خود محضر فنای در حق بود و از این رو تمام افعالش از خورد تا کلان فقط و فقط برای رضای خداوند بود و بس اما انگیزه ی قتل او چه بود؟ آیا کسانی که افرادی را مائمور به کشتن وی نمودند و در آن مجتمع کذایی دستور قتل او را صادر کردند, قصدشان و نیتشان غیر از مبارزه با عدالت و دین گرایی علی بود؟ پس هر دو مورد در باب شهادت علی (ع ) وجود داشت . اما ابن ملجم در این میان تنها نقش ابزاری داشت , نه بیش تر, به او دستور قتل علی (ع ) را داده بودند, در برابر رسیدن به قطام . اما این نقش ابزاری مانع تحقق اطلاق شهادت بر علی (ع ) می شود؟ خیر. زیرا, باید دید اصلا" انگیزه ی قتل علی و به خدمت گرفتن ابن ملجم برای این امر چه بود؟ برای مبارزه با حق و عناد ورزی با دین . بله اگر ابن ملجم شخصا" بدون آن که کسی به او دستور دهد برای دست یابی به قطام حضرت را می کشت می توانستیم بگوییم وی به جهت عناد با حق چنین نکرده است ؟ (هرچند بنابر آیات قرآن همینکه انسانی در راه خدا کشته شود, شهید محسوب می گردد و انگیزه ی قاتل در آن نقشی ندارد و از این رو, در این صورت هم باز می توانستیم حضرت علی (ع ) را شهید بدانیم ) اما ابن ملجم تنها ابزاری بود برای تحقق قتل و در بررسی یک قتل باید دید که عامل اصلی قتل و انگیزه ی حقیقی که پشت آن بوده , چیست , هر چند مسبب و عامل مباشری ابن ملجم است ولی باید دید عامل اصلی که او را برای این امر اجیر و او را در برابر رسیدن به قطام تحریک کرد چه انگیزه ای داشت ؟ بنابراین اسناد معتبر تاریخی عاملان اصلی و حتی خود قطام تنها برای عنادورزی با حق و مخالفت با دین و عدالت علی (ع ) ابن ملجم را وادار کردند که حضرت را به قتل رساند. اگر قرار باشد که تنها به انگیزه ی عامل مباشری در این رویداد نگریست باید بگوییم مجاهدانی که در راه خدا در رکاب حضرت رسول (ص ) به میدان جنگ رفتند, شهید محسوب نمی گردند و حال آن که خداوند متعال آن ها را در آیات گوناگون دارای مقام ویژه و خاصی دانسته و از قرار گرفتن آن ها در جایگاه مخصوصی خبر داده است , (المیزان , ج 4, ص 60) - شهید نیستند, چون بسیاری از افرادی که در برابر رسول خدا(ص ) ایستادند به جهت رسیدن به مطامع دنیوی و قبایلی دست یابی به غنائم به جنگ رسول خدا و یارانش رفتند, (در این باب نگا: قیام امام حسین (ع ), دکتر شهیدی , دفتر نشر فرهنگ اسلامی ). ولی ما آن ها را شهید می دانیم زیرا اولا" آن ها برای رضای خدا در معیت پیامبر اسلام (ص ) می جنگیدند و همین مقدار برای نیل به شهادت کافی بود, ثانیا" انگیزه ی جنگ افروزی و قتال یاران حضرت محمد(ص ) که از سوی سردمداران مکه طراحی شده بود, عنادورزی با حق و دین خدا بود هر چند در تحقق این پندار شوم خود عده ای را اجیر و تطمیع دنیوی کرده و آن ها را به صورت مباشری به کارزار فرستادند

  

اعمال مشترکه شبهاى قدر
شب نوزدهم اوّل شبهاى قدر است و شب قدر همان شبى است که در تمام سال شبى به خوبى و فضیلت آن نمى رسد و عمل در آن بهتر است از عمل در هزار ماه و در آن شب تقدیر امور سال مى شود و ملائکه و روح که اعظم ملائکه است در آن شب به اذن پروردگار به زمین نازل مى شوند و به خدمت امام زمان علیه السلام مشرّف مى شوند و آنچه براى هرکس مقدّر شده است بر امام زمان علیه السلام عرض مى کنند و اعمال شبهاى قدر بر دو نوع است یکى آنکه در هر سه شب باید کرد و دیگر آنکه مخصوص است به هر شبى امّا اوّل پس ‍ آن چند چیز است اوّل غسل است علاّمه مجلسى فرموده که غسل این شبها را مقارن غروب آفتاب کردن بهتر است که نماز شام را باغسل بکند دوّم دو رکعت نماز است در هر رکعت بعد از حمد هفت مرتبه توحید بخواند و بعد از فراغ هفتاد مرتبه اَسْتَغْفِرُ اللّهَ وَاَتُوبُ اِلَیْهِ بگوید در روایت نبوى صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله است که از جاى خود برنخیزد تا حقّ تعالى او را و پدر و مادرش را بیامرزد ((الخبر)) سوّم قرآن

مجید را بگشاید و بگذارد در مقابل خود و بگوید: اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُکَ بِکِتابِکَ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدایا از تو خواهم به حق کتاب

الْمُنْزَلِ وَما فیهِ وَفیهِ اسْمُکَ الاْکْبَرُ وَاَسْماَّؤُکَ الْحُسْنى وَما یُخافُ

فرستاده شده ات و آنچه در آنست که در آن است نام بزرگت و نامهاى نیکویت و آنچه بدانها*ترس

وَیُرْجى اَنْ تَجْعَلَنى مِنْ عُتَقاَّئِکَ مِنَ النّارِ پس هر حاجت که دارد بخواهد

و امید شود که قرارم دهى از زمره آزاد شدگانت از دوزخ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

چهارم آنکه مُصحَف شریف رابگیرد وبر سر بگذارد وبگوید: اَللّهُمَّ بِحَقِّ هذَا الْقُرْآنِ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدایا به حق این قرآن

وَبِحَقِّ مَنْ اَرْسَلْتَهُ بِهِ وَبِحَقِّ کُلِّ مُؤْمِنٍ مَدَحْتَهُ فیهِ وَبِحَقِّکَ عَلَیْهِمْ

و بحق آنکس که او را بدان فرستادى و بحق هر مؤ منى که در این قرآن مدحش کرده اى و بحقى که تو بر ایشان

فَلا اَحَدَ اَعْرَفُ بِحَقِّکَ مِنْکَ پس ده مرتبه بگوید بِکَ یا اَللّهُ و ده مرتبه بِمُحَمَّدٍ

دارى زیرا کسى نیست که حق تو را بهتر از خودت بشناسد* * * * * * * * بحق خودت اى خدا بحق محمدصلى الله علیه و آله

و ده مرتبه بِعَلی و ده مرتبه بِفاطِمَةَ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ و ده مرتبه بِالْحُسَیْنِ و ده

* * * * بحق على علیه السلام * * * * بحق فاطمه سلام الله علیها * * * *بحق حسن علیه السلام * * * * بحق حسین علیه السلام * * * *

مرتبه بِعَلِىّ بْنِ الْحُسَیْنِ و ده مرتبه بُمَحَمَّدِ بْنِ عَلِی و ده مرتبه بِجَعْفَرِ بْنِ

بحق على بن الحسین علیه السلام * * * * بحق محمد بن على علیه السلام * * * * بحق جعفر بن

مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُوسى و ده مرتبه

محمدعلیه السلام * * * * * بحق موسى بن جعفرعلیه السلام * * * * * * بحق على بن موسى علیه السلام * * * *

بِمُحَمَّدِبْنِ عَلِی و ده مرتبه بِعَلِىِّ بْنِ مُحَمَّدٍ و ده مرتبه بِالْحَسَنِ بْنِ عَلِی

بحق محمد بن على علیه السلام * * * * بحق على بن محمدعلیه السلام * * * * بحق حسن بن على علیه السلام * * *

و ده مرتبه بِالْحُجَّةِ پس هر حاجت که دارى طلب کن پنجم زیارت کند امام حسین علیه السلام

* * * * به حق حضرت حجت علیه السلام * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * ** * * * *

را در خبر است که چون شب قدر مى شود منادى از آسمان هفتم ندا مى کند از بُطنان عرش که حقّ تعالى آمرزیده هر که را که به زیارت قبر حُسین علیه السلام آمده ششم احیا بدارد این شبها را همانا روایت شده هرکه احیا کند شب قدر را گناهان او آمرزیده شود هرچند به عدد ستارگان آسمان و سنگینى کوهها وکیل دریاها باشد هفتم صد رکعت نماز کند که فضیلت بسیار دارد و افضل آنست که در هر رکعت بعد از حمد ده مرتبه

توحید بخواند هشتم بخواند: اَللّهُمَّ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * خدایا

اِنّى اَمْسَیْتُ لَکَ عَبْداً داخِراً لا اَمْلِکُ لِنَفْسى نَفْعاً وَلا ضَرّاً وَلا

من شام کردم در حالى که بنده خوارى هستم که مالک سود و زیانى براى خویش نیستم و نتوانم

اَصْرِفُ عَنْها سُوَّءاً اَشْهَدُ بِذلِکَ عَلى نَفْسى وَاَعْتَرِفُ لَکَ بِضَعْفِ

از خویشتن پیش آمد ناگوارى را بازگردانم و این مطلبى است که من آن را بر خویش گواهى دهم و به ناتوانى

قُوَّتى وَقِلَّةِ حیلَتى فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ وَاَنْجِزْ لى ما

خود و بیچارگیم در برابرت اعتراف دارم پس درود فرست بر محمد و آل محمد و وفا کن برایم بدانچه

وَعَدْتَنى وَجَمیعَ الْمُؤْمِنینَ وَالْمُؤْمِناتِ مِنَ الْمَغْفِرَةِ فى هذِهِ اللَّیْلَةِ

بر من و همه مؤ منین و مؤ منات وعده فرمودى از آمرزش در این شب

وَاَتْمِمْ عَلَىَّ ما اتَیْتَنى فَاِنّى عَبْدُکَ الْمِسْکینُ الْمُسْتَکینُ الضَّعیفُ

و تمام کن بر من آنچه را به من دادى زیرا که من بنده بینواى مستمند ناتوان تهیدست

الْفَقیرُ الْمَهینُ اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنى ناسِیاً لِذِکْرِکَ فیما اَوْلَیْتَنى وَلا [غافِلاً]

خوار توام خدایا قرار مده مرا فراموشکار از یاد خویش در آنچه به من انعام فرمودى و نه غافل از

لاِِحْسانِکَ فیما اَعْطَیْتَنى وَلا ایِساً مِنْ اِجابَتِکَ وَاِنْ اَبْطَاَتْ عَنّى

احسانت در آنچه به من عطا کردى و قرارم مده ناامید از اجابت خویش و اگرچه دیرزمانى طول کشد

فى سَرّاَّءَ اَوْ ضَرّاَّءَ اَوْ شِدَّةٍ اَوْ رَخاَّءٍ اَوْ عافِیَةٍ اَوْ بَلاَّءٍ اَوْ بُؤْسٍ اَوْ

چه در خوشى و چه در سختى در دشوارى یا در آسایش در تندرستى یا گرفتارى در تنگدستى یا

نَعْماَّءَ اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاَّءِ # و این دعا را کفعمى از امام زین العابدین علیه السلام

در نعمت براستى تو شنواى دعایى * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

روایت کرده که در این شبها مى خوانده در حال قیام و قعود و رکوع و سجود و علاّمه مجلسى (ره ) فرموده که بهترین اعمال در این شبها طلب آمرزش و دعا از براى مطالب دنیا و آخرت خود و پدر و مادر و خویشان خود و برادران مؤ من زنده و مرده ایشان است و اَذْکار و
صلوات بر محمد و آل محمدعَلیهمُ السلام آنچه مقدور شود و در بعضى از روایات وارد شده است که دعاء جوشن کبیر را در این سه شب بخوانند فقیر گوید که دعاء جوشن در سابِقْ گذشت و روایت شده که خدمت حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله عرض شد که اگر من درک کنم شب قدر را چه از خداوند خودبخواهم فرمود عافیت را
اعمال مخصوصه شبهاى قدر
اعمال شب نوزدهم
و امّا دوّم یعنى اعمال مخصوصه این شبها پس اعمال شب نوزدهم چند چیز است اوّل صد مرتبه اَسْتَغْفِرُاللّهَ رَبّى وَ اَتُوبُ اِلَیْهِ دوّم صد مرتبه اَللّهُمَّ الْعَنْ قَتَلَةَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ سوّم بخواند دعاء یا ذَاالَّذى کانَ را که در قسم چهارم گذشت .

چهارم بخواند: اَللّهُمَّ اْجْعَلْ فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ مِنَ الاْمْرِ الْمَحْتُومِ

* * * * * * * خدایا قرار ده در آنچه حکم کرده و مقدر فرموده اى از سرنوشت حتمى

وَفیما تَفْرُقُ مِنَ الاْمْرِ الحَکیمِ فى لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَفِى الْقَضاَّءِ الَّذى لا

و در آنچه جدا کنى از فرمان حکیمانه ات در شب قدر و در آن قضا و قدرى که برگشت و

یُرَدُّ وَلا یُبَدَّلُ اَنْ تَکْتُبَنى مِنْ حُجّاجِ بَیْتِکَ الْحَرامِ الْمَبْرُورِ حَجُّهُمُ

تغییر و تبدیلى ندارد که نام مرا در زمره حاجیان خانه محترمت (کعبه ) بنویسى آنان که حجشان

الْمَشْکُورِ سَعْیُهُمُ الْمَغْفُورِ ذُنُوبُهُمُ الْمُکَفَّرِ عَنْهُمْ سَیِّئاتُهُمْ وَاجْعَلْ

مقبول و سعیشان مورد تقدیر و گناهانشان آمرزیده و کردار بدشان بخشوده شده است و قرار ده

فیما تَقْضى وَتُقَدِّرُ اَنْ تُطیلَ عُمْرى وَتُوَسِّعَ عَلَىَّ فى رِزْقى

در آنچه مقدر فرموده اى که عمر مرا طولانى کرده و روزیم را وسیع گردانى

وَتَفْعَلَ بى کَذا وَکَذا و به جاى این کلمه حاجت خود را ذکر کند

و درباره ام چنین و چنان کنى * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ