از حضرت رسول اکرمصلى الله علیه وآله سؤال کردند: «کیف الطریق الى معرفة الرب؟; چه راهى براى شناخت پروردگار است؟
فرمودند: معرفة النفس (شناخت نفس)». پس این را بدان که انسانیت انسان، به ظاهر نیست و در جسم خلاصه نمىشود; چرا که صورت آدمى را بر در حمام مىکشند و حیوانات نیز از جسم برخوردارند. در چارچوب غریزه، میل و حرص به طعام و شهوت جنسى نیز محدود نمىشود; زیرا خرس و خوک هم میل به اینها دارند و از سوى دیگر، شخصیت انسان به خشم و نیروى دافعه نیست; چرا که این صفت در سگ و گرگ نیز بسیار است; بلکه صفت مخصوص و ویژه آدمى «علم و معرفت و اخلاق حسنه» است که در بقیه وجود ندارد. چنان که مىفرماید: علم در آسمان نیست تا بر شما فرود آید و در دل زمین نیست تا براى شما از دل خاک روید، بلکه در اندرون دلهاى شما سرشته است. اخلاق روحانیون را به خود بگیرید تا براى شما ظهور کند. آرى انسان طرفه معجونى است که از همه عوالم در او نمونهاى هست; از تمام صفات خداوندى و همه اسماى الهى تاثیرى در وجود او به چشم مىخورد. کتابى مختصرتر از لوح محفوظ است و بسان بزرگترین حجتخداوند والا و ارزشمند بوده، حامل امانتى گرانبهاست; امانتى که آسمانها و زمین توان حمل آن را نداشتند. این موجود، از عظمت و شکوهى غیرقابل توصیف برخوردار استبه طورى که اگر دو عالم حس و مثال را تابع عقل خود سازد، سلطنت دو عالم شهادت و مثال به او داده مىشود. به مقامى مىرسد که بر قلب هیچ کس خطور نکرده و در خیال احدى نمىآید.
و اگر عقل فردى تابع لذات و حس او قرار گیرد، مصداق کسى مىشود که دنیا را دار باقى قرار داده، اخلد الى الارض شده است. این افراد بعد از جدا شدن روح از جسمشان، ظلمتى شدید و شقاوتى عجیب سراغشان مىآید، دردى سخت و شدتى هولناک بر آنها سرازیر خواهد شد و در قیامت که روز آشکار شدن باطن افراد است رنجى غیر قابل وصف خواهند برد. (3) توشه راه کسى که در حال سیر به سوى حق است، در اول صبح باید با نفس خود پیمان ببندد امروز تا وقتخواب نباید کوچکترین نافرمانى از من سرزند و در این عهد، بسیار سختگیرى کند.
پس از «مشارطه» و عهد گرفتن در صبح، «مراقبه» در طول روز را انجام دهد و در پى آن، شبهنگام «محاسبه» را آغاز کند; محاسبهاى کامل از لحظهها و ساعات و حسابرسى دقیق از اعضا و قواى ظاهرى و باطنى. «سالک» راه خدا باید در «محاسبه نفس»، خود را درمان کرده، خیانتهاى نفس را به قدر توان بررسى کند. هرگز از محاسبه و علاج غفلت نکرده، چنان این مهم را استمرار بخشد که برایش عادت شود و هیچگاه بدون محاسبه به خواب نرود. البته باید در برابر کارهاى خلاف تنبیه و محرومیتى براى خویش قرار دهد تا بدین وسیله «معاتبه» و «معاقبه» انجام شود.
توجه به این نکته لازم است که سالک باید هماره خواب را برادر مرگ بداند و هر شب آمادگى این پدیده را داشته باشد. با تجدید عهد و ایمان خود، وضو ساخته، رو به قبله با یاد و نام خدا به بستر رود. ابتدا آیةالکرسى و سپس تسبیحات حضرت زهرا - سلامالله علیها - را بخواند و در آخر استغفار کند. (4) تنها و تنها «او» «توکل» سکوى پرش انسان سالک و عاملى ارزشمند در راه تکامل است. در اهمیت این صفت والاى اخلاقى همین بس که پروردگار متعال به داوود وحى کرد: اى داوود! هیچ بندهاى از بندگان من دستبه دامن من نزند مگر این که آسمانها و زمین و هر که در آنهاستبا او به دشمنى برخیزند، ولى او را از میان همه این دشمنان نجات مىدهم و هیچ بندهاى از بندگان من دستبه دامن یکى از مخلوقات من نزند مگر آن که سببهاى آسمانى را از او بریده، زمین را از زیر پاى او خشمناک کنم و در غم آن نباشم که در کدام بیابان به هلاکت مىرسد. و باز پروردگار مىفرماید: همانا بىنیازى و عزت همواره در گردشند، همین که به جایگاه «توکل» برسند در آن منزل گزینند. درباره توکل باید دانست که خداوند مىفرماید: «الیس الله بکاف عبده; آیا خداوند بندهاش را کافى نیست؟» و اهل ایمان بگویند: «بل الله یکفى; آرى خداوند تبارک و تعالى کافى است». آرمان خود را حضرت حق قرار داده، حزنى همیشگى و همتى فراگیر براى رسیدن به قرب پروردگار داشته باشند تا مبادا از مقامات عالى محروم مانده، از درجات والاى معرفتبازمانند. (5) با حضرت بقیةالله (عج) «حزن» رشتهاى بین بنده و خداوند است که موجب ارتباط با ملکوت شده، سبب توسل به خلیفه خدا در زمین، وجود مبارک خاتمالاوصیا امام زمان - عجلالله فرجه - مىشود و به دنبال آن انتظار ظهور آن بزرگوار - ارواح العالمین له الفداء - بیشتر و بیشتر در وجود انسان رسوخ مىکند.