سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 76
بازدید دیروز : 40
کل بازدید : 765851
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


تاییدات غیبی

به اعتقاد شیعه ، مرجعیت همان نیابت عام امام زمان علیه السلام است و نیل به این مرتبه نیز نیاز به عنایت خاص الهی دارد لذا در اطراف خود کسانی را مشاهده می کنیم که در صدد بر آمدند به هر شکل به این جایگاه رفیع دست یابند و بر آن چنگ اندازند ولی به زودی دستشان رو شد و متقابلا آنان که مورد عنایت حضرت حجت علیه السلام می باشند تاییدات الهی به اشکال مختلف در مورد آنان مشاهده می شود.
حضرت آیت الله فاضل نیز از ابتدا مشمول همین عنایات غیبی بوده اند که در زیر بعضی از موارد آن بیان می شود: حجت الاسلام ادبی از وعاظ سرشناس تهران می گوید: به عنوان روحانی کاروان به عمره رفته بودم و قرار بود فردا شبی در مسجد شجره محرم شویم.
صبح به ما خبر رحلت آقای اراکی را دادند. من متحیر شدم که حال چه باید کرد؟ زیرا باید مقلدان آقای اراکی با اجازه از یک مرجع زنده بر تقلید آن مرحوم باقی می ماندند.
به مسجد النبی رفتم و در روضه منوره نشستم و گفتم یا رسول الله من روحانی کاروان هستم و این مردم می خواهند احرام ببندند و باید از یک مرجع ، تقلید کنند و من چه کنم؟ در آن شرایط اضطراری نسبت به تک تک مراجعی که در ذهنم بود به قرآن تفال زدم.
به اسم آقای فاضل که رسیدم ، این آیه شریفه آمد: کذلک یجتبیک ربک.

(سوره یوسف ، آیه 6) (یعنی : این گونه پرودگار تو بر می گزیند). تا این آیه را دیدم ، قرآن را بستم و به کاروان برگشتم و به رفقا گفتم : تکلیف من معلوم شد. من به اجازه آقای فاضل به آقای اراکی باقی می مانم و هر کس هم که تمایل دارد به اجازه ایشان به آقای اراکی باقی بماند.
از آقای شیخ مرتضی انواری از طلاب حوزه علمیه قم نقل است که فردی به نام آقای جعفری در اطراف نوق از توابع رفسنجان زندگی می کند که نابیناست و از جهت قدس و تقوی بسیار مورد توجه مردم کوه بنان وحومه است.
آقای جعفری چندین سال پیش گفته بود در خواب دیدم وارد صحن حضرت معصومه سلام الله علیها شدم.
مردم دور ایوان آیینه اجتماع کرده بودند و کسی اجازه ورود نداشت.
پرسیدم چه خبر است؟ گفتند: پیامبراکرم وائمه معصومین صلوات الله علیهم اجمعین اینجا تشریف دارند.
در این اثنا دیدم آیت الله فاضل آمدند و جمعیت را شکافتند و وارد ایوان آیینه شدند.
پیامبر و ائمه علیهم السلام به احترام ایشان ایستادند و پیامبر به کنار خود اشاره کرده و فرمودند: اینجا بنشینید و آقای فاضل هم آنجا نشستند. ما متعجب بودیم که چگونه هیچ کس را راه نمی دادند اما ایشان رفتند و در آن جایگاه رفیع نشستند؟ بعد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله انگشترشان را از دست خارج کرده و به انگشت ایشان وارد کردند.
حجت الاسلام شیخ مهدی انصاری قمی می گوید: یک ایرانی مقیم آلمان که از مسائل دینی به کلی جدا بود ، متحول شد و به مکه رفت و سپس به ایران آمد تا زندگی معنوی خود را سامان دهد.
او می گفت روزی پیش خود گفتم : من نمی دانم این اعمالم درست است یا نه؟ و آیا خدا مرا پذیرفته یا خیر؟ شب در خواب دیدم سفره ای پهن است و پیامبر (ص) بالای آن نشسته اند و آقایی کنار ایشان است. از حضرت سوال کردم آقاجان آیا کارهای من درست است؟ فرمودند: بله صحیح است سپس پرسیدم : من الآن در ایران هستم ، بالاخره برای کارهایم به چه کسی مراجعه کنم؟ حضرت ضمن اشاره به فرد پهلوی خود فرمودند: به آقای فاضل لنکرانی مراجعه کنید. من اصلا آقای فاضل را ندیده بودم. روز بعد عکس ایشان را پیدا کردم و دیدم این درست تصویر همان کسی است که در عالم خواب در کنار پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نشسته بود.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ