مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 39
بازدید دیروز : 68
کل بازدید : 771913
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


اعتقاد به وجود امام زمان و حجّت حق(عجل الله فرجه) از ضروریات مذهب شیعه است. برابر روایات و ادلّه، وجود امام در هر زمانی، لازم است. زمین بدون حجت باقی نمی ماند. در این زمان که حجت الهی در پرده غیب به سر می برد، این پرسشها مطرح می شود:

درباره‌ی ارتباط با امام زمان، کتاب‌هایی نوشته‌شده و در این اواخر، رواج فوق‌العاده‌ای یافته که مشحون از حکایتها  داستانها و مطالبی است که برخی از آنها، به‌ یقین، نادرست و برخاسته از تصورات و خیال‌بافی‌های نویسندگانِ! آنهاست

   آیا ارتباط با آن حضرت، امکان دارد، یا خیر؟

   آیا شیعیان و پیروان حضرت، می توانند از محضر آن بزرگوار، بهره‌مند گردند، یا خیر؟

سخن در این مقوله، از امکان عقلی نیست، بلکه سخن در این است که آیا برابر موازین و روایاتی که داریم، چنین امری می شود تحقق یابد، یا خیر. در این باره، دو دیدگاه وجود دارد:

   1. دیدگاهی که امکان ارتباط را تأیید نمی‌کند و لزومی برای آن نمی‌بیند.

   2. دیدگاهی که بر امکان ارتباط و وقوع آن اصرار می‌ورزد.

 

آنچه ما در این مقاله، به بحث خواهیم گذارد، ادله و مستندات هر یک از این دو دیدگاه است. این نکته در خور دقت است: نه آنان که ارتباط را نمی پذیرند از اسلام و تشیع به دورند و نه کسانی که به آن عقیده دارند، از ایمان بیشتری برخوردار؛ چرا که هر یک ادله‌ای بر ادعای خود ارائه می‌دهند و به روایاتی تمسک می‌جویند.

گرچه امروز، این از باورهای دینی عمومی فرض شده است، به گونه‌ای که منکر آن، نزد برخی، متهم خواهد شد. ولی بزرگانی مانند: شیخ مفید، فیض کاشانی، شیخ جعفر کاشف الغِطاء و نعمانی؛ ارتباط با امام زمان(عجل الله فرجه) را برای شیعیان در غیبت کبری، ممکن نمی‌دانند.

بنابراین، موضوع، آن گونه که تصور می‌شود، روشن و بدیهی نیست و بحثی درخور می‌طلبد. آنچه ما را بر این بحث واداشته، چند نکته است.

 

   1. درباره‌ی ارتباط با امام زمان، کتاب‌هایی نوشته‌شده و در این اواخر، رواج فوق‌العاده‌ای یافته که مشحون از حکایتها  داستانها و مطالبی است که برخی از آنها، به‌ یقین، نادرست و برخاسته از تصورات و خیال‌بافی‌های نویسندگانِ! آنهاست و در برخی، شمّه‌ای از حقیقت وجود دارد.

 

   2. نقل این داستانها و حکایتها، باعث می‌شود که یک عقیده درست و صحیح، به ناصواب‌هایی آمیخته گردد و عقائد خرافی و ناصحیح و غیرمستَدَل و مستند، در میان مردم رواج یابد. وقتی که آقا و خانمی به راحتی اهل مکاشفه شود و آن را در کتاب خود بنویسد؛ چرا دیگران به چنین مقامی نرسند. زمانی که مدعی مکاشفه، پا را فراتر نهد و در بیداری حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) و برخی از معصومین(علیه السلام) را ببیند چرا که دیگران از این نعمت محروم باشند.

رواج این گونه کتابها و حکایتها، باعث شده که در برخی از مناطق کشور، شاهد حوادث و اتفاقات نابخردانه و عوام فریبانه و خرافی باشیم:

سخن در این است که آیا برابر موازین و روایاتی که داریم، چنین امری می شود تحقق یابد، یا خیر. در این باره، دو دیدگاه وجود دارد:

1. دیدگاهی که امکان ارتباط را تأیید نمی‌کند و لزومی برای آن نمی‌بیند.

2. دیدگاهی که بر امکان ارتباط و وقوع آن اصرار می‌ورزد.

کسی در منطقه‌ای مدعی می شود که قطره‌ای از خون سر امام حسین(علیه السلام) ریخته و یا سر مبارک حضرت را دیده، یا چوبانی مدعی می شود که غلام شاه چراغ است و از وی دستورهایی دریافت کرده است و خانمی که از دست شوهر فرار کرده به مسجد روستایی می رود و مدعی می شود که مسجد نظر کرده است و مریض‌هایی که به مسجد بیایند شفا می‌یابند، آن دیگر، امام زاده جدیدی کشف می‌کند و مردم یک منطقه، برای زیارت امامزاده بسیج می شوند و در مورد دیگر، دختر، یا زنی نظر کرده می‌شود و حاجت مردم را برآورده می‌کنند و... اینها برخاسته از حکایتها و رؤیاها و کتابهایی است که بدون هیچ ضابطه و قاعده‌ای رواج می‌یابد و جوّی ناسالم و به دور از حقیقت و عوام پسند، به وجود می‌آید و مردمان معتقد را از سرچشمه‌ی زلال اسلام ناب و راستین به دور می‌کنند و در باتلاق خرافات فرو می‌برند.

 

  3. پیامد ناگوار این کتابها و عقاید برگرفته از حکایت و خواب، جوی را به وجود می آورد که اهل تعقل و اندیشه را به عقائد شیعه بدبین می‌کند و زمینه‌ی انحرافهای فکری را فراهم می‌آورد و در نتیجه، مخالفان تشیع، امکان رشد و گسترش می‌یابند و عقاید ناصواب عوام و عوام زدگان به نام تشیع ثبت و به دیگران انتقال می‌یابد و یک عقیده‌ای که در اصل آن، تمام فرق اسلامی توافق دارند، به گونه‌ای مطرح می‌شود که فرسنگها با اسلام فاصله دارد و میدان دفاع را بر اندیشه وران اسلامی و درست اندیشان و مصلحان، تنگ می‌کند.

آیا ارتباط با آن حضرت، امکان دارد، یا خیر؟

آیا شیعیان و پیروان حضرت، می توانند از محضر آن بزرگوار، بهره‌مند گردند، یا خیر؟

اینها همه باعث شد که ما این موضوع را از نظر ادله و روایات بررسی کنیم و بدون توجه به داستانها و افسانه‌ها، در این‌باره به قضاوت بنشینیم؛ زیرا بیشتر داستانها، مربوط به مردم عادی و عوام است که معمولاً، عده‌ای از آنان ادعایی نداشته‌اند. اما متأسفانه، امروزه گروهی در لباس اهل علم و به ظاهر غیرعوام، عوامانه می‌اندیشند و برخلاف علمای گذشته که شهرت به فیض دیدار یافته‌اند و خود به هیچ وجه چنین ادعایی نکرده‌اند، اینان داستانها از ملاقات و مکاشفات خود نقل کرده‌اند که برابر توقیع شریف، باید آنان را «کذاب مُفتِر» دانست.

 






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ