مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 68
کل بازدید : 771903
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


نقل شده است که فُضَیل بن عیاض که یکی از مردان طریقت است؛ شاگردی داشت که اعلم شاگردان او محسوب می‌شد، وقتی بیمار شد، هنگام احتضار، فضیل به بالین او آمد و نزد سر او نشست و شروع کرد به خواندن سوره «یس».

آن شاگرد محتضر گفت: مخوان این سوره را ای استاد!

فضیل از او پرسید که تو از بهترین شاگردان من بودی چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مُردی؟

گفت: برای سه عملی که انجام می‌دادم:

اول: نمّامی و سخن چینی کردن.

دوم: حسد بردن... .

پس فضیل ساکت شد و به او گفت: بگو: لااله الاّ الله.

گفت: نمی‌گویم آن را به جهت آن که- العیاذُ بالله- من بیزارم از آن، پس به این حال مُرد.

فضیل از مشاهده این حال بسیار ناراحت شد، و به منزل خود رفت و بیرون نیامد. پس از مدتی او را در خواب دید که او را به سوی جهنم می‌کشند.

فضیل از او پرسید که تو از بهترین شاگردان من بودی چه شد که خداوند معرفت را از تو گرفت و به عاقبت بد مُردی؟

گفت: برای سه عملی که انجام می‌دادم:

اول: نمّامی و سخن چینی کردن.

دوم: حسد بردن.

سوم: من بیماری داشتم و به نزد طبیبی رفته بودم، او به من گفته بود که در هر سال یک قدح شراب بخور که اگر نخوری این بیماری در تو خواهد ماند. پس من بر حسب قول آن طبیب شراب می‌خوردم، به دلیل این سه عمل که انجام می‌دادم؛ عاقبت من بد شد و به آن حال مُردم .






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ