وجود هر پدیدهاى هم مىتواند سبب و شرط داشته باشد و هم علامت و نشانه، و پر واضح است که این دو از یک مقوله نیستند و هر چند ممکن است در موارد بسیارى (شرط) و (علامت) مقارن و موازى باشند ولى نسبت هر یک با پدیده ى مورد نظر از سنخى ویژه و متمایز است. براى آن که تفاوت نسبت هر یک از این دو با پدیده ى مورد نظر مشخص شود مناسب مىنماید به ذکر مثالى بپردازیم:
قطارى را در نظر آورید که مىخواهیم از راه رسیدنش را به عنوان یک پدیده تصور کنیم و هر یک از (شرط) و (نشانه) و نیز نسبت آن دو با فرا رسیدن قطار را معیّن سازیم.
مىتوان (عدم ریزش کوه در مسیر ریل) را (شرط) و (بلند شدن صداى سوت قطار یا به هوا برخاستن دود آن) را (علامت) از راه رسیدن قطار به شمار آورد.
در این حال، عدم ریزش کوه و به تعبیر دیگر (باز بودن مسیر ریل) سبب و شرط رسیدن قطار است که اگر حاصل نشود، قطار هیچگاه به مقصد نخواهد رسید؛ اما سوت قطار یا دود آن صرفا هشدارى است که به مردم مىفهماند قطار به شما نزدیک مىشود و از راه مىرسد که چنانچه این سوت شنیده یا آن دود دیده نشود یا قطار اساسا فاقد سوت و بدون دود باشد، حرکت قطار و رسیدن آن به مقصد مختل نمىگردد و لکوموتیو مىتواند به مسیر خود ادامه دهد و به مقصد برسد.
با عنایت به مثال پیش گفته، تفاوت نسبت میان هر یک از (شرط) و (نشانه) با یک پدیده مشروط و نشانهدار روشن مىگردد؛ نسبت میان شرط و مشروط، یک ارتباط استلزامى و انفکاک ناپذیر است در حالى که نسبت میان نشانه و نشاندار، یک ارتباط غیر استلزامى و انفکاکپذیر است.
البته باید توجه داشت که تعداد انگشت شمارى از علایم وجود دارند که با پدیده ى نشانه دار ارتباط استلزامى و انفکاک ناپذیر دارند. مثلا لرزش زمینى که ناشى از حرکت قطارى سنگین و سریع است و با گوش خواباندن بر زمین قابل احساس مىباشد، از حرکت قطار جدایى نمىپذیرد.
با این توضیح به سراغ (ظهور) و علایم آن مىرویم. شرایط ظهور عبارتند از همان اسباب برپایى حکومت عدل جهانى که در چهار عامل خلاصه مىشوند:
1- دستورالعمل جامع، حکیمانه و عادلانه ى اداره جامعه ى بشرى.
2 - رهبرى حکیم، عادل و توانمند که انقلاب را هدایت کرده به پیروزى برساند و اداره ى حکومت را بر عهده گیرد.
3- تعداد کافى فرمانبران و یاوران آگاه از هدف انقلاب جهانى مصلح کل و آماده براى جانبازى در راه انجام فرامین وى.
4 - آمادگى و پذیرش جامعه جهانى به جهت سرخوردگى از تجارب ناکام بشرى و شکست تزها و دکترین هاى رنگارنگ در ایجاد جامعه مطلوب و به ستوه آمده از اوجگیرى ظلم و فساد در سطح جامعه ى ملل.
از این میان، دو شرط اول موجود و دو سبب بعدى مفقودند؛ شرط اول با آمدن حقه ى نهایى وحى آسمانى -شریعت مقدس اسلام- محقق گشته و شرط دوم با وجود مقدس بقیةالله الاعظم(عجل اللّه تعالى فرجه) تأمین شده است.
اما شرط سوم و چهارم هنوز حاصل نشدهاند و از این رو، علت تامه ى ظهور تشکیل نشده است. هنگامى عصر طلایى ظهور فرا مىرسد که این دو سبب، حاصل آید و به دو شرط نخست انضمام یابد.