«من ذا الّذى یقرض اللّه قرضاً حسناً فیضاعفه له أضعافاً کثیرة ...» (1)
تعبیر کردن از انفاق در راه خدا به قرض، تعبیرى مجازى است و میان قرض اصطلاحى که انسان چیزى را بدهد تا مثل آن بازگردانده شود و قرض دادن به خداوند از چند جهت تفاوت وجود دارد:
الف - قرض گرفتن انسان نشانهى احتیاج اوست، اما خداوند متعال محتاج نیست.
ب - مالى که قرض گیرنده تحویل مىگیرد، ملک او حساب نمىشود، اما در قرض دادن به خدا مالى که ما به او قرض مىدهیم، ملک واقعى اوست.
پس باتوجه به تفاوتهاى پیش گفته، سرّ تعبیر به قرض از انفاق آن است که کار خیر نزد خداوند ضایع نمىشود و همان گونه که اداى قرض لازم است، خداوند در برابر انفاقها و کارهاى خیر، ثواب و پاداش عنایت مىفرماید. (2)
خداوند براى ترغیب مؤمنان به انفاق، تعبیر به قرض دادن مىکند و این معنا همهى موارد زیر را دربر مىگیرد؛ انفاقات واجب و مستحب مانند زکات و خمس و نفقهى واجب النفقه و صدقهى مستحب و صلهى رحم و احسان به فقرا و ایتام و سادات و اعتلاى کلمهى دین و مصارف حج و زیارت و سوگوارى خاندان عصمت و طهارتعلیهم السلام و کمک به اهل علم و نشر کتب علمیّه و سایر مصارف خیریه که هر یک در حدّ خود، عبادتى بزرگ و داراى ثواب بسیار است. (3)
خداوند انفاقى را که در راه او انجام مىگیرد، قرض به خود قلمداد فرموده که چند برابر آن باز گردانده خواهد شد و این مردم را نسبت به این کار تشویق مىکند. نکتهى کاربرد استفهام و عدم استعمال امر و فرمان، این است که مخاطبان، سختى و مشقت امر را احساس نکنند.(4)
1- بقره/245، ترجمه: " کیست که به خدا قرض الحسنه ای دهد(و از اموالی که خداوند به اوبخشیده انفاق کند) تا آنرا برای او چندین برابر کند؟..."
2- فخر رازی، تفسیر کبیر، ج6، ص142.
3- اطیب البیان، ج2، ص498.
4- ر.ک: قرائتی، محسن، هزارو یک نکته از قرآن.