سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 29
بازدید دیروز : 95
کل بازدید : 766282
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


آنها که هستى و زندگى‌شان را در رفتنها دیده‌اند و ماندن را گندیدن و پوسیدن، اینها در ‏این جریان، در این حرکت، در این رفتن، با مانعها و درگیرى‌هایى روبرو مى‌شوند؛ مانعها و ‏درگیرى‌هایى که همه جا خانه گرفته‌اند، در درون آنها، در خانه آنها، در محل و شهر و ‏جامعه و در تمام جبهه‌ها.

این درگیرى‌هاى مستمر، ناچار بحران‌ها، التهابها، اضطراب‌ها و زلزله‌هایى، به وجود ‏مى‌آورند و روح‌ها هرچند به قدرت کوه‌ها باشند، با چنین زلزله‌هایى همراه خواهند شد.‏

و در این حرکت و در این درگیرى‌هاى وسیع و در کنار تحول‌ها و تغیرهاى مستمر، آنها که ‏در کنار متغیرها لرزیده‌اند و زیر و رو شده‌اند، ناچار به ثابت و حق؛ به الله نزدیک مى‏‌شوند و ‏اوست که آنها را به ثبات مى‏‌رساند و به آنها امن را مى‏‌بخشد، که : ان المتقین فى مقام ‏امین و یثبت الله الذین آمنو بالقول الثابت

سرچشمه اصلى این قطره‌هاى امن و امان دو چیز است : یکى قرآن و دیگر پیوند و دعا.‏

این دو چشمه براى آنهایى معنى دارد که تشنه هستند و عطش راه، آنها را سوزانده ‏است. کسانى که به نیازهاى عظیم در هنگام درگیرى نرسیده‌اند به چنین عوامل ثباتى ‏هم نیازمند نیستند.‏

 

  • قرآن 

 

قرآن را گاهى براى رسیدن به تسلط و آشنا شدن با تمامش مى‌خوانیم، در این مرحله ‏باید قرائت زیاد باشد و مستمر تا آنجا که قرآن همچون سرودى آشنا در تو جریان بگیرد.

پس از مرحله‌ى تسلط، مرحله‌ى تثبیت و بهره بردارى، در هنگام تزلزلهاست.‏

ناچار آنها که بر دو مرحله‌ی آیه مسلط هستند، هنگام بحران آیه‌اى را مى‌بینند که در آنها ‏بزرگ شده و بر آنها جلوه کرده و تمام وجود آنها را گرفته است . ‏

شاید اوایل بلوغم بود که کارهایم را حساب مى‌کردم و قله‌هایم را تخمین مى‌زدم و راهم ‏را ارزیابى مى‌کردم. و پس از این همه به خودم رو مى‌آورم که چه دارم. در این هنگام به ‏امکانات و وابستگى‌ها از قدرت و ثروت و دوست‌ها و خویش‌ها و حتى دست و پا و مغز و ‏شعور و استعدادهاى خودم فکر مى‌کردم و مى‌دیدم که این‌ها چقدر هنگام احتیاج از من ‏دور مى‌شوند. 

اینگونه قرآن خواندن است که تو را ثبات مى‌دهد و به امن مى‌رساند تا در اوج بحران آرم ‏باشى و در متن معرکه چون کوه.

و مى‌دیدم قدرت‌هایى که به ضعف رسیدند. و بهارهایى که پاییزشان رسید.

و مى‌دیدم که تمام خلق زنده را من باید همراهى کنم . خلقى که دو دسته اند: یا ‏نمى‌خواهند کارى کنند و یا نمى‌توانند. ‏

با این دیدارها از قله‌ها و راه هاى دشوار و از این نیروها و همراه‌هاى بى خیال، سرم گیج ‏مى‌رفت و وحشت، توانم را مى‌گرفت که چگونه با این مرده‌ها و ثروت و قدرت و دوست‌ها ‏و خویش‌ها و و و... کارم و راهم را شروع کنم‌؟ پس از این دیدارها و وحشت‌ها و ‏تنهایى‌ها، گویا این آیه دوباره و تازه نازل شده باشد، در من بزرگ مى‌شد. گویا از تمام ‏هستى مى‌شنیدى که اگر ضعیفى و تکیه‌گاه مى‌خواهى توکل ... توکل على الهى الذى ‏لایموت . (1) بر زنده‌ى که نمى‌میرد، بر شنوایى که نزدیک است و جواب مى‌دهد تکیه‌کن‌.

راستى که قدرت و نیروى این تکیه‌گاه، قدرت دیگرى است حتى در برابر شکستها از پا نمى‌نشیند؛ ‏چون براى تو مهم درست رفتن و با او رفتن است. و آنها که این گونه شروع مى‌کنند با ‏شروعشان رسیده‌اند و پیروزى و شکستشان یکى است و سود و زیانشان برابر.

اینگونه قرآن خواندن است که تو را ثبات مى‌دهد و به امن مى‌رساند تا در اوج بحران آرم ‏باشى و در متن معرکه چون کوه. ‏

همچون رسول که بدون سلاح نزدیک‌ترین افراد به دشمن بود و آسمانى بود که هیچ ابرى ‏او را نمى پوشاند. ‏

این على است که مى‌گوید:‏‎ ‎اذا حمى الوطیس لذنا برسول الله. (2) هنگامى که تنور جنگ ‏گرم مى‌شد، ما به رسول پناه مى‌آوردیم و در این برج عظیم امن و در این قله‌ى بزرگ ‏امان، آرام مى‌گرفتیم، که رسول با قرآن به ثبات رسیده بود و آیه‌ها که در جایگاه‌هاى ‏مناسب و قطعه قطعه نازل مى‌شدند، او را به ثبات و امن رسانده بودند.

 

دشمن‌ها مى‌گفتند: چرا قرآن یک باره نازل نمى‌شو

گویا از تمام ‏هستى مى‌شنیدى که اگر ضعیفى و تکیه‌گاه مى‌خواهى توکل ... توکل على الهى الذى ‏لایموت . (1) بر زنده‌ى که نمى‌میرد، بر شنوایى که نزدیک است و جواب مى‌دهد تکیه‌کن.

د و تکه تکه مى‌آید. این گونه تنزیل به ‏خاطر این است که سینه و قلب رسول را آرام کند؛ کذالک لنثبت به فؤ ادک و رتلناه ‏ترتیلا.(3) کسانى که تمام قرآن را در خود جارى ساخته‌اند، در لحظه‌هاى مناسب، آیه‌هاى ‏لازم، در آنها جان مى‌گیرد و آنها را جان مى‌دهد و زنده مى‌کند و گویا دوباره بر آنها نازل ‏مى‌گردد.

قرائت مستمر قرآن و قرائت ترتیل قرآن دو مرحله‌ى نیازمند به یکدیگر هستند، مادام که آن ‏تسلط بدست نیامده باشد، این تثبیت و ترتیل آیه‌ها در تو شکل نمى‌گیرد و در اینجاست ‏که باید دیگرى براى تو آیه‌های مناسب را تلاوت کند و در هنگام مناسب آن را بر تو بخواند، ‏که تو خودت آن مرحله را نگذرانده‌اى.‏


1- فرقان 58.

2- صبحى صالح ، نهج البلاغه ، من غریب کلامه ح 9، ص 515.

3-فرقان ، 32.‏

با تصرف از کتاب: بشنو از نى؛ على صفایى حائرى






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ