سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 133
کل بازدید : 774525
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


برای آنکه دستتان بیاید صحبتمان از کجا شروع شد که به اینجا رسیدیم حتما سری به ‏قسمت قبل بزنید. بله اصل‌ِ اصلش داشتیم درباره سرچشمه‌های امن و امان حرف ‏می‌زدیم که رسیدیم به چشمه سار دعا و  عوامل موثر در آن.‏

 

1. تمرکز و حضور...

 

‏2. حرکت و اقدام 

کسی که خواسته‌اش و نیازش را احساس کرده و با احساس و با تمام وجودش دعا کند، ‏نمی‌تواند امکانات خود را راکد گذاشته باشد.

من که احساس می‌کنم باید به خانه بیایم و کلید هم دارم، پشت در نمی‌نشینم که دعا ‏کنم. باید از تمام امکانات خودم استفاده کنم و آن دم که کلید شکست و هیچ راهی برایم ‏نبود و یا مکان و فرصتی نداشتم، در این هنگامه‌ی عجز، به دعا رو بیاورم و حتی در عجز و ‏در یأس نیز ناامید نشوم.‏

آنگاه که کلید دارم باید دعا کنم که خدایا کلیدم را از شکستن نگه‌ دار نه اینکه خدایا در را ‏برایم بگشا!

آنها که از امکانات خود بهره نمی‌گیرند و با دست و پای خود راه نمی‌روند، هنوز نیاز خود را ‏باور نکرده‌اند و احساسی ندارند.

و این است که در روایات آمده است: آنان که از توانایی‌های خود بهره برداری نکرده‌اند ‏دعاهایشان مستجاب نیست، چون این‌ها در واقع خواسته‌ای ندارند تا برآورده شود. (1)

 

‏3. شناخت موضع و جایگاه خویش

منی که یک لحظه در عمرم با دوست نبوده ام و یک لحظه با او در راه او نبوده‌ام، چه توقع ‏دارم که او یک عمر به حرف من باشد و گوش به فرمان من، گویا من خدای جهان هستم ‏که باید خدا را هم به بیگاری بکشم.

منی که خود را با قدرت و نیرو می‌شناسم و سرود انا ربکم الا علی را زمزمه می‌کنم، ‏چگونه می‌توانم به دعا رو بیاورم و چگونه با دعا به فقر و ضعف و عجز خودم و به غنا و ‏قدرت و قرب و اجابت او اقرار کنم.

آن جدایی و این غرور نمی‌گذارد که زبان من به خواسته‌هایم باز شود، مگر آنجا که از ‏حق، عظمتی را شناخته باشم، که در کنار او غروری نمی‌شکند و از او لطفی را سراغ ‏داشته باشم، که با من به من نمی‌دهد.

و این است که در دعای ابوحمزه می‌خوانیم: خدایا من در لحظه‌ای به تو رو آورده‌ام که ‏سزاوار حتی شنیدن تو نیستم: من غیر استحقاق لاستماعک منی و لا استجاب لعفوک ‏عنی. من سزاوار این که از من بشنوی و یا از من بگذری نیستم.

خدا من کسی هستم که اگر کودکی از وضعم و گناهم مطلع می‌شد کنار می‌کشیدم: ‏الهی لو اطلع الیوم علی ذنبی غیرک ما فعلته. اما این نه به این جهت بود که تو را کوچک ‏کنم و تو در نظر من خوار باشی و پست باشی و برایم ارزشی نداشته باشی. لا لأنک ‏اهوان الناظرین الی و اخف المطلعین علی، بل لأنک یا رب خیر الساترین و ارحم الراحمین. ‏بلکه به این خاطر که تو مرا می‌پوشانی و مرا مفتضح نمی‌کنی تا شاید با این کرامت و ‏لطف تو ادب شوم و به راه بیایم.‏


1- ‏کافی ج 2، من لا تستجاب دعوته، صص 510 و 511.‏

با تصرف از کتاب: بشنو از نى؛ على صفایى حائری






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ