مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 4
بازدید دیروز : 150
کل بازدید : 771810
کل یادداشتها ها : 965
خبر مایه


خبر شهادت به حضرت علی (ع)

اسماء مى‏گوید: پس از لحظاتى بانویم را صدا زدم، جواب نداد گفتم یا بنت محمد المصطفى اى دختر بهترین پیامبران، اى دختر بهترین مادران... چون جواب نیامد آمدم و روپوش را از روى مبارکش برداشتم دیدم که روح مطهرش به عالم ملکوت پرواز کرده است اسماء با دیدن این منظره دلخراش، گریبان چاک زده مى‏نالیدم که ناگاه حسنین علیهماالسلام وارد شدند و فرمودند: اسماء این امنا؟ مادر ما کجا است؟
اسماء ساکت بود و چیزى نمى‏گفت فرزندان زهرا علیهاالسلام وارد حجره مادر شدند و مادر را بیجان یافتند آه از دل بیرون کرده و یکدیگر را تسلیت گفتند آنگاه حسن علیه‏السلام خود را روى مادر انداخته او را بوسیده و مى‏گفت: یا اماه کلمینى قبل ان یفارق روحى بدنى. مادر با من حرف بزن پیش از آن که روح از بدنم مفارقت کند و آنگاه حسین علیه‏السلام پاهاى مادر در آغوش گرفته و مى‏گفت: یا اماه انا ابنک الحسین، کلمینى قبل ان ینصدع قلبى فاموت.
مادر من فرزندت حسینم با من حرف بزن پیش از آنکه دلم از کار بیفتد اسماء به آنها دلدارى داده و مى‏گفت جگرگوشگان رسول خدا بروید در مسجد و از ماجراى وفات مادر پدرتان را خبر دهید. آنها از خانه به طرف مسجد دویدند و فریاد برآورده: یا محمداه یا احمداه، الیوم جدد لنا موتک اذ ماتت امنا.
اى پیامبر بزرگ، اى رسول خدا اى جد گرامى امروز بار دیگر داغ فراق شما بر ما تازه شد مادر ما جان به جان آفرین تسلیم کرد. سپس به طرف مسجد رفته و فوت مادرشان را به پدر بزرگوارشان خبر دادند. مولاى متقیان از شنیدن این حادثه ناگوار غش کرد آب به صورت مبارکش پاشیدند چون به هوش آمد فرمود: بمن العزاء یا بنت محمد، اى دختر رسول خدا به چه کسى در این مصیبت تسلیت باید گفت، کنت بک اتعزى ففیم العزاء من بعدک؟ (1) اى سیده النساء من اندوه و غمم را به تو تسلى مى‏دادم بعد از تو به چه کسى خود را تسلیت دهم. با اشک چشم و سوز دل اینگونه مى‏نالید:
شعر
لکل اجتماع من خلیلین فرقة -و کل الذى دون الفراق قلیل
و ان افتقادى فاطمة بعد احمد -دلیل على ان لا یدوم خلیل (2)
میان هر اجتماعى از دو دوست فراق حاصل مى‏شود، و اساساً کم اتفاق مى‏افتد که بین دوستان جدایى نیفتد.
گم کردنم فاطمه را بعد از رحلت رسول خدا (سلام‏اللَّه‏علیهما) بهترین دلیل بر این است که دوست براى انسان نمى‏ماند.

  1ـ فاطمة الزهراء، بهجة قلب مصطفى/ 576
2ـ بیت‏الاحزان/ 152

مراسم وداع با مادر

 بعضى نوشته‏اند: که حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام به خاطر طاهره بودن به غسل نیازى نداشته است. امام صادق علیه‏السلام فرمود: امیرالمؤمنین على علیه‏السلام فاطمه زهرا را غسل داد زیرا او صدیقه و معصومه بود نباید جز معصوم، دیگرى او را غسل دهد چنانچه مریم را جز عیسى علیه‏السلام کسى غسل نداد(1)
امام علیه‏السلام چون کافور بر بدن مطهرش ریخت این دعا را خواند:
اللهم انها امتک و بنت رسولک و خیرتک من خلقک اللهم لقنها حجتها و اعظم برهانها و اعل درجتها و اجمع بینها و بین محمد صلى اللَّه علیه و آله.
پروردگار این است کنیز تو و دختر پیغمبر تو و بهترین خلق تو بارالها حجتش را تلقینش کن و برهاشن را بزرگ دار و درجه‏اش را بالا ببر و جمع کن بین او و بین محمد صلى اللَّه لعیه و آله و او را با حبیبت در یک درجه بدار.
آنگاه از حنوط باقیمانده رسول‏اللَّه او را حنوط کرد و در هفت پارچه کفن پوشانید و عبا را بر روى آنها انداخت سپس فرزندانش را صدا کرد تا بیابند و بار دیگر از مادر توشه برگیرند. على علیه‏السلام صدا زد: یا ام‏کلثوم، یا زینب، یا فضه یا حسن یا حسین هلموا و تزودا من امکم الزهراء فهذا الفراق و اللقاء فى الجنة
بیائید از مادرتان زهرا توشه بردارید که این دیدار آخر است و ملاقات بعدى در بهشت است حسن و حسین علیهماالسلام آمدند کنار جسد مطهر مادر مى‏نالیدند فرزندان آن بانوى بزرگوار هر کدام اندوه دل را به اشک دیده فرونشانده و مى‏گفتند مادر وقتى خدمت جد ما رسول‏اللَّه رسیدى فاقرئیه منا السلام. سلام ما را به او ابلاغ نما و بگو که ما بعد از تو یتیم شدیم، امیرالمؤمنین علیه‏السلام مى‏فرماید: ناگهان دیدم که مادرشان آغوش باز کرد و آن دو عزیزش را به سینه‏اش چسبانید که هماندم شنیدم هاتفى از آسمان ندا مى‏کند.
یا اباالحسن ارفعهما عنها فلقد ابکیا واللَّه ملائکة السماء. یا على حسن و حسین را از روى نعش مادر بلند کن به خدا سوگند اینها فرشتگان آسمان را به گریه درآوردند (2)

معجزه جسد بیجان فاطمه علیهاالسلام
براى برگزیدگان خداوند و تربیت شدگان مهد نبوت، زمان و مکان، طبیعت و خواص آنها مفهومى ندارد فى‏المثل به طور معمول آتش کارش سوزاندن است ولى اگر خدا نخواهد خاصیت آتش تغییر مى‏کند و دیگر قدرت سوزاندن نخواهد داشت. چنانچه در داستان حضرت ابراهیم در قرآن کریم مى‏خوانیم که این پیامبر بزرگ را نمرودیان به آتش افکندند ولى خداوند نخواست که آتش او را بسوزاند
شعر
نسوزد آتشى تا او نخواهد -نبارد بارشى تا او نخواهد (3)
یا در داستان معراج حضرت رسول اکرم مى‏خوانیم که با همین عنصر خاکى و بدن مطهرش به آسمانها عروج مى‏کند بدون این که جاذبه زمین مانع صعود آن حضرت شود یا سر بریده ابى‏عبداللَّه الحسین تلاوت قرآن مى‏کند که مورد اتفاق تمام فرق اسلامى است یا کارد گلوى حضرت اسماعیل را نمى‏برد و امثال اینگونه معجزات و خارق عادات نشان‏دهنده این معنا است که بر ما معلوم شود که آنها به نیروى عظیم خداوندى مجهزاند از جمله معجزات حضرت زهرا علیهاالسلام پس از غسل و کفن پوشیدن در آغوش گرفتن فرزندانش حسنین علیهماالسلام است یا صحبت کردن آن بانو بعد از وفات با همسرش امیرالمؤمنین علیه‏السلام است در این رابطه روایات متعدد و مطالب گوناگون در کتب مختلف نقل شده که بحث از آنها در این مختصر نمى‏گنجد آنچه نقل شده ز باب نمونه است که مبادا خوانندگان گرامى شک کنند که چگونه انسانى که روحش از بدن مفارقت مى‏کند قدرت دارد کارى را انجام دهد که انجام آن از زنده‏هاى داراى عصمت و ولایت پذیرفتنى است ولى از وفات یافته‏ها چگونه؟ و بدانند که مقام معصوم علیه‏السلام مقامى است فوق مقام بشر آنها مجهز به قدرتى هستند که آن قدرت در حیطه علوم بشرى نیست و ابعاد معنویت آنها فراتر از دنیاى انسانها است از این روى هم در حال حیات صاحب معجزات محیرالعقول هستند و هم بعد از شهادت از آنها معجزاتى بروز مى‏کند که عقول صاحبان خرد عاجز از تجزیه و تحلیل آنها است مگر به نور ایمان و صفاى دل بر صدق معجزات و خوارق عادات آنها یقین پیدا کنند.

مراسم تدفین شبانه حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها
على علیه‏السلام پیکر مطهر بانوى مظلومه‏اش را طبق وصیتش زیر پیراهن غسل داد با آن که خود به اهل خانه‏اش فرموده بود براى عمل کردن به سفارش بانویش آهسته سخن بگویند و گریه بلند بلند نکنند مبادا همسایه‏ها مطلع شوند. اسماء بر پیکر مطهر آن بانوى رنجدیده آب مى‏ریخت و مولاى متقیان مى‏شست ناگهان دیدند که مولا تکیه به دیوار داده هاى‏هاى گریه مى‏کند و نتوانست خویشتن‏دارى کند وقتى پرسیدند یا امیرالمؤمنین چرا بى‏تاب شده‏اى؟ فرمود: از حیاء این بانو اشک مى‏ریزم چطور در این مدت بعد از حادثه تازیانه خوردن این همه درد و صدمه را از من مخفى داشته و اکنون که دستم به بازوى ورم کرده‏اش رسید دانستم که چه بر سر این بانو آمده است نتوانستم خویشتن را نگه دارم که بى‏اختیار گریستم. (4)
شعر
هر قهرمان مدال خودش را نشان دهد -زهرا مدال خود به على هم نشان نداد
آرى پیکر مطهر حضرت زهرا علیهاالسلام را غسل داد و کفن کرد و تنها خودش و دو فرزندش حسن و حسین علیهماالسلام و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر غفارى و سلمان فارسى، بریده و عباس بن عبدالمطلب و ابن مسعود و تنى چند از بنى‏هاشم بر پیکر مطهر آن بانو نماز خواندند
على علیه‏السلام سپس آن پیکر نورانى را به خاک سپرد و در کنار قبر آن بانوى پهلو شکسته نشست و خطاب به قبر آن بانو فرمود: یا ارض استودعتک ودیعتى. هذه بنت رسول‏اللَّه فنودى منهایا على انا ارفق بها منک فارجع ولاتهتم (5)
اى زمین امانتم رابه تو مى‏سپارم این دختر رسول خداست، ناگاه شنید کسى مى‏گوید یا على من از تو نسبت به بانویت مهربان‏ترم به سوى منزل بازگرد و غصه مخور. امیرالمؤمنین علیه‏السلام در حین خاکسپارى حضرت زهرا علیهاالسلام کلماتى دارد که سزاوار است در اینجا آورده شود.

  1ـ فاطمة الزهرا سیدة نساءالعالمین/ 439
2ـ فاطمة الزهرا بهجة قلب المصطفى/ 579
3ـ سروده: مؤلف
4ـ فاطمة الزهراء سیده نساء العالمین/ 450
5ـ ناسخ، ج 1/ 232

گفتار حضرت علی (ع) در خاکسپاری

 السلام علیک یا رسول‏اللَّه عنى و عن ابنتک النازلة فى جوارک والسریعة اللحاق بک قل یا رسول‏اللَّه عن صفیتک صبرى، ورق عنها تجلدى
الا ان لى فى التأسى بعظیم فرقتک و فادح مصیبتک موضع تعز.
فلقد و سدتک فى ملحودة قبرک و فاضت بین نحرى و صدرى نفسک.
فانا لله و انا الیه راجعون فلقد استرجعت الودیعة و اخذت الرهینة اما حزنى فسرمد، اما لیلى مستهد الى ان یختار اللَّه لى دارک التى انت بها مقیم.
و ستنبئک ابنتک بتضافر امتک على هضمها فاحفها السؤال و استخبرها الحال.
هذا و لم یطل العهد و لم یخل منک الذکر والسلام علیکما سلام مودع لا قال و لا سئم فان انصرف فلاعن ملالة و ان اقم فلاعن سوءظن بما وعداللَّه الصابرین.(1)
درود بر تو اى فرستاده خدا از من و دخترت که در جوارت آرمیده، زودتر از دیگران به تو رسیده.
اى فرستاده خدا مرگ دختر گرامیت عنان شکیبایى از کفم گسلانده و توان خویشتن‏داریم نمانده اما براى من که سختى جدایى تو را دیده و سنگینى مصیبتت را کشیده‏ام جاى تعزیت است.
تو را تکیه‏گاه ساختم در آنجا که شکاف قبر تو بود و جان گرامیت میان سینه و گردنم از تن مفارقت نمود. «همه ما از آن خداییم و به سوى خدا بازمى‏گردیم» امانت بازگردید. و رهن گرفته شد کار همیشگى‏ام اندوه است. و شبهایم شب زنده‏دارى تا آنکه خدا خانه‏اى را که تو در آن به سر مى‏برى برایم گزیند (و این غم که در دل دارم فرونشیند) و به زودى دخترت تو را خبر دهد که چگونه امتت فراهم گردیدند و بر او ستم ورزیدند، از او بپرس چنانکه شایسته است و خبر گیر از آنچه پیش آمده است که دیرى نگذشته و یاد تو فراموش نگشته. درود بر شما درود کسى که خداحافظى کند (وداع نماید) نه که رنجیده است و راه دورى جوید.
اگر بازگردم نه از خسته جانى است، و اگر بمانم نه از بدگمانى است بلکه امیدوارم بدانچه خدا صابران را وعده داده است.
و در روایتى دیگر در دنبال کلماتش خطاب به رسول خدا صلى اللَّه علیه و آله اینگونه (درددل را با آن سرور کائنات) ابراز مى‏کند (2)
اى رسول خدا... فبعین اللَّه تدفن ابنتک سرا و یهضم حقها قهرا و یمنع ارثها جهرا... دخترت در پیش نظر خدا به خاک سپرده شد بدون آنکه کسى از دشمنان از دفنش آگاه شود حق دخترت را به ظلم گرفتند و ارثش را از وى منع کردند... تا آنجا که فرمود:
شعر
نفسى على زفراتها محبوسة -یالیتها خرجت مع الزفرات
لا خیر بعدک فى الحیوة و انما -ابکى مخافة ان تطول حیاتى
در هجران فاطمه نفسم در سینه‏ام محبوس است اى کاش جان من با نفسم بیرون مى‏آمد.
اى فاطمه بعد از تو خیرى در زندگانى نیست فقط گریه‏ام براى این است که مى‏ترسم عمرم پس از تو طولانى شود.

  1ـ نهج‏البلاغة، دکتر شهیدى/ 238- 237
2ـ ناسخ، ج 1/ 230

قبر مخفی

پنهانى قبر حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیه نشانه‏ى مظلومیت و غربت ولایت است، و دلیل واضح و برهان قاطعى که شیعه مى‏تواند به استناد آن خود را پیرو راستین سنت رسول (ص) نشان دهد. زهرا سلام‏اللَّه‏علیه نشانى بر حقانیت و مظلومیت شیعه، براى همه‏ى آزادمردان در طول تاریخ به یادگار گذاشت.
شیعه امروز مى‏تواند از اهل سنت بپرسد، چرا زهرا سلام‏اللَّه‏علیه وصیت کرد خلفا در تشییع جنازه‏اش حاضر شوند؟ و چرا وصیت کرد تا قبرش پنهان بماند؟
آرى او نمى‏خواست تا دشمنانش که دشمنان خدا و رسولند بر سر مزارش اقامه‏ى عزا کرده و بدین وسیله عوام‏فریبى کنند. آن قدر این امر بر خلفا سنگین بود و از عواقبش بیم داشتند که تصمیم گرفتند نبش قبر کنند تا قبر زهرا را پیدا کنند و بر جنازه‏اش نماز گزارند. که از هیبت و تهدید على علیه‏السلام ترسیدند و از بیم فتنه‏اى بزرگتر پا عقب کشیدند.
زهرا سلام‏اللَّه‏علیه مى‏خواست با طرح سؤال در اذهان مردم، که چرا تنها یادگار رسول قبرش را پنهان نموده، آنان را به فکر وادارد، تا خود به دنبال جواب رفته و مسببین اصلى را بیابند. همین است که مى‏بینم برخى، برخى دیگر را ملامت مى‏کردند که تنها دختر پیامبر مرد و هیچکدام از آنان اجازه حضور در دفن و نماز نداد، و قبرش را هم پنهان نمود.
او مى‏اندیشید شاید با غوغایى که به سبب شهادتش در مدینه ایجاد مى‏شود، با این اقدام بى‏سابقه و آگاهانه‏ى مردم را علیه خلفا به حرکتى وادارد و یا لااقل، سندى همیشگى بر محکومیت خلفا، از خود به یادگار بگذارد. از اینرو حتى ائمه بعدى نیز قبر او را آشکار نساختند.
در مورد محل دفن حضرت فاطمه زهرا در کتابهاى مختلف مطالب گوناگون نوشته‏اند بعضى معتقدند که در جوار قبر پیامبر صلى اللَّه علیه و آله مدفون شده است و دلیلشان این حدیث شریف است که رسول خدا (ص) فرموده است:
ان بین قبرى، و منبرى روضة من ریاض الجنة. همانا بین قبر و منبر من باغى از باغهاى بهشت است که اشاره به محل دفن حضرت زهرا سلام‏اللَّه‏علیها است مرحوم علامه مجلسى در بحار معتقد است که امیرالمؤمنین در نیمه شب جسد فاطمه را برداشت با دو فرزندش حسن و حسین و شش نفر از اصحاب به طرف قبر پیغمبر (ص) رفتند. بعضى هم معتقدند که در قبرستان بقیع به خاک سپرده شده است. (1)
و بعید نیست که آن امام مظلوم علیه‏السلام صورت چهل قبر را در بقیع ترتیب داده باشد تا کسى از قبر واقعى حضرت زهرا علیهاالسلام مطلع نشود و وصیت آن سیده مظلومه نیز عمل شود.

تاریخ وفات حضرت فاطمه(س)

تاریخ وفات آن مطهره نیز اختلاف زیادى در کتابها دیده مى‏شود که جمعا حدود ده قول مى‏گردد، و همگى آنها تاریخ وفات را روى فاصله‏ى میان رحلت رسول خدا (ص) و وفات آن مخدره‏ى معصومه حساب کرده و ذکر نموده‏اند.
40 روز: مرحوم ابن شهرآشوب در کتاب مناقب پس از آنکه یکى دو قول در این باره نقل کرده مى‏گوید: برخى گفته‏اند: وفات فاطمه چهل روز پس از رحلت رسول خدا (ص) اتفاق افتاد و این قول صحیحتر از اقوال دیگر است، و روى همین حساب مى‏گوید: فاطمه (ع) در شب یکشنبه سیزدهم ربیع‏الاخر از دنیا رفت (1)، و مرحوم اربلى هم در کشف‏الغمه چنین قولى نقل کرده (2) چنانکه مجلسى (ره) نیز از برخى کتابها آن را حکایت نموده است (3) نگارنده گوید: در برخى از روایات آمده که مدت بیمارى فاطمه (علیهاالسلام) چهل روز طول کشید مانند روایت روضةالواعظین (4) و روایتى که مجلسى (ره) از برخى کتابهاى مناقب نقل کرده (5) بنابراین ممکن است منظور از چهل روز که در پاره‏اى از نقلها آمده همین مدت بیمارى فاطمه (علیهاالسلام) بوده که به دست راویان با مدت زندگانى آن حضرت پس از رسول خدا (ص) اشتباه شده باشد، واللَّه اعلم.
72 روز: ابن شهرآشوب این قول را در مناقب نقل کرده. (6)
75 روز: این قول نیز در مناقب ذکر شده و مرحوم کلینى (ره) نیز در کافى روایتى از امام صادق (ع) در این باره روایت کرده (7)و از عیون المعجزات سید مرتضى (ره) نیز نقل شده است (8)و قول مشهور نیز میان محدثین و عموم شیعیان همین قول است.
3 ماه: این قول را مرحوم على بن عیسى اربلى در کتاب کشف‏الغمه از کتاب الذریة الطاهرة دولابى نقل کرده. (9)
95 روز: مرحوم اربلى قول 95 روز را از امام باقر (ع) روایت کرده (10)، و مجلسى (ره) نیز از کتاب اقبال الاعمال نقل کرده که جماعتى از اصحاب فرموده‏اند: وفات فاطمه (علیهاالسلام) در روز سوم جمادى‏الثانیة واقع شد (11)، و روى قول مشهور در رحلت رسول خدا (ص) که روز بیست و هشتم ماه صفر بوده فاصله‏ى آنها همان 95 روز مى‏شود.
6 ماه: این قول را بیشتر اهل سنت اختیار کرده و عموماً وفات فاطمه (ع) را در سوم ماه رمضان مى‏دانند که براى اطلاع بیشتر مى‏توانید به کتاب احقاق‏الحق مراجعه نمایید. (12) اقوال دیگر هم در این باره هست مانند هفتاد روز و 100 روز و 8 ماه که مشهور همین اقوالى بود که ذکر شده، و ابوالفرج در کتاب مقاتل الطالبیین گوید:
وفات حضرت فاطمه (علیهاالسلام) چندى پس از رحلت رسول خدا (ص) اتفاق افتاد که درباره‏ى مدت آن اختلاف شده است و آنها که بیش از دیگران گفته‏اند: شش ماه، و آنها که کمتر گفته‏اند: 40 روز، ولى صحیح همانست که از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود: وفادت آن حضرت سه ماه پس از رحلت رسول خدا (ص) بوده است.
نگارنده گوید: اساتید بزرگوار مادام بفائهم همین سه ماه و نود و پنج روز را عموماً روز وفات دانسته‏اند و شواهدى هم براى آن ذکر مى‏کردند، واللَّه اعلم.

  1ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 375.
2ـ کشف‏الغمه، ج 2، ص 126.
3ـ بحارالانوار، چ 43، ص 215.
4ـ بحارالانوار، چ 43، ص 191 و 178.
5ـ بحارالانوار، چ 43، ص 191 و 178.
6ـ مناقب ابن شهرآشوب، ج 3، ص 375.
7ـ اصول کافى، ج 1، ص 241.
8ـ بحارالانوار، ج 43، ص 212.
9ـ کشف‏الغمه، ج 2، ص 128.
10ـ کشف‏الغمه، ج 2، ص 128
11ـ بحارالانوار، ج 43، ص 196
12ـ ج 10، ص 455.






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ