1ـ و قال ابنحجر العسقلانى المتوفى (852) فى فتح البارى ج 9 ص 201، ذکر عن الطبرى، (و هو محمد بن جریر) أنه روى 2ـ ج رزایا، مصیبت بزرگ، فرهنگ جدید عربى فارسى، ترجمه منجدالطلاب، مترجم محمد بندر ریگى.
|
حدیث پانزدهم (1) فاطمة (ع) تجوز الصراط عن عائشة قالت: قال رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم: إذا کان یوم القیامة نادى مناد یا معشر الخلائق طأطئوا رؤسکم حتى تجوز فاطمة بنت محمد صلى اللَّه علیه و سلم. حدیث پانزدهم: گذر فاطمه (ع)، از پل صراط ... از عایشه نقل است که گفت: پیامبر خدا (ص) فرمود: هنگامى که روز قیامت فرارسد، منادى ندا کند: اى گروه انسانها! سرهایتان را پایین بیندازید تا فاطمه (س) دختر محمد (ص) از پل صراط عبور کند.
1ـ قال الحافظ أحمد بن على الخطیب البغدادى فى تاریخه، ج 8، بص 141، ط بیروت، بإسناده:
| |
حدیث چهلم هجر فاطمة (ع) لأبىبکر عن عائشة، أن فاطمة والعباس أتیا أبابکر یلتمسان میراثهم من رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم و هما حینئذ نطلبان أرضه من فدک فقال لهما أبوبکر: سمعت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم یقول: لا نورث ما ترکناه صدقة إنما یأکل آل محمد فى هذا المال، واللَّه لا أدع أمرا رأیت رسولاللَّه یصنعه. قال: فغضبت فاطمة و هجرته و لم تکلمه حتى ماتت فدفنها على لیلا و لم یؤذن أبابکر. قالت عائشة: و کال لعلى من الناس وجه فى حیاة فاطمة، فلما توفیت فاطمة انصرفت وجوه الناس عند ذلک. حدیث چهلم: غضب فاطمه (س) به ابوبکر ... از عایشه نقل شده است گفت: فاطمه (س) و عباس (عموى پیامبر (ص» نزد أبابکر آمدند و میراثشان را طلب کردند، آن دو سهم زمین خود را از فدک و خیبر مطالبه مىکردند، ابوبکر به آن دو گفت: از پیامبر (ص) شنیدم که مىفرمود: ما چیزى به ارث نمىگذاریم، هر چه مىگذاریم صدقه است. منحصرا آلمحمد از این مال مىخورند (یعنى اگر از این مال بخورند صدقه و بر آل رسولاللَّه حرام است) به خدا سوگند من به خلاف چیزى که پیامبر (ص) انجام داد دعوت نمىکنم. عایشه گفت: فاطمه (س) غضب کرد و از نزد ابابکر رفت و با او سخن نگفت، تا اینکه از دنیا رفت و على (ع) او را شبانه به خاک سپرد و از ابابکر اجازه نگرفت. عایشه گفت: على (ع) در زمان حیات فاطمه (س) نزد مردم وجههاى داشت، پس چون فاطمه (س) وفات یافت مردم از او برگشتند (نعوذباللَّه).
حدیث دوم (1) حدیث الکساء قالت عائشة: خرج النبى صلى اللَّه علیه و سلم غداة و علیه مرط مرجل (2) من شعر أسود، فجاء الحسن بن على فأدخله ثم جاء الحسین فدخله، معه، ثم قال: جاءت فاطمة فأدخلها، ثم جاء على فأدخله، ثم قال: (إنما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) حدیث دوم: حدیث کساء ... صفیه دختر شیبه گفت که عایشه گفت: صبحگاهى پیامبر (ص) از منزل خارج شد و در حالى که ردائى از پشم یا خز از موى سیاه بر دوش او بود، پس حسن بن على (ع) آمد، پیامبر (ص) او را داخل رداء کرد، حسین (ع) آمد، او را هم زیر رداء جاى داد، فاطمه (س) آمد، او را هم وارد کرد، بعد از آنها على (ع) آمد پیامبر (ص) او را هم داخل کرد، پس پیامبر (ص) فرمود: إنما یرید اللَّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیرا (3) منحصرا خداوند اراده کرده است تا رجس و پلیدى را از شما اهلبیت ببرد و شما را پاکیزه کند، پاکیزه کردنى. حدیث سوم (4)، قال: حدیث الکساء قیل: و سئلت عائشة رضىاللَّهعنها عن أمیرالمؤمنین على بن أبىطالب رضىاللَّهعنه، فقالت: و ما عسیت أن أقول فیه و هو أحب الناس إلى رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم لقد رأیت رسولاللَّه صلى اللَّه علیه و سلم قد جمع شملته على على و فاطمة والحسن والحسین و قال: هؤلاء أهل بیتى، أللهم أذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا. قیل لها: فکیف سرت ألیه قالت: أنا نادمة، و کان ذلک قدرا مقدورا حدیث سوم: حدیث کساء ... گفته شد، از عایشه دربارهى امیرالمؤمنین على (ع) پرسیدند. گفت: خطا نمىکنم اگر دربارهى او بگویم، او محبوبترین مردم به رسول خدا (ص) بود. به تحقیق دیدم، پیامبر (ص) رداى خودش را بر على (ع) و فاطمه (س) و حسن (ع) و حسین (ع) کشیده بود و فرمود: اینان اهلبیت منند، خدایا از آنان رجس و پلیدى را دور گردان و آنان را پاکیزه گردان، پاکیزه کردنى، بهاو گفته شد: پس چرا علیه او قیام کردى؟ گفت: من پشیمانم و آن حادثه (جنگ جمل) از پیش مقدر شده بود.
1ـ قال الحافظ ابوالحسن مسلم بن الحجاج النیسابورى فى صحیحه ج 4 ص 1883 الرقم: 2424، ط بیروت: حدثنا ابوبکر بن ابىشیبة، و محمد بن عبداللَّه بن نمیر (و اللفظ لأبىبکر) قالا: حدثنا محمد بن بشر، عن زکریا عن مصعب بن شیبة، عن صفیة بنت شیبة، قالت: 2ـ هو کساء من صوف أو خز. 3ـ احزاب 33 4ـ الشیخ إبراهیم بن محمد البیهقى فى المحاسن والمساوى ط بیروت (ص338)
| |
حدیث هفتم (1) تعلم الرسول (ص) فاطمة هو خیر لها من خادم قال محمد بن اسماعیل البخارى فى صحیحه فى باب مناقب أمیرالمؤمنین على ابن أبىطالب علیهالسلام: مسندا عن على علیهالسلام، قال: إن فاطمه سلاماللَّهعلیها شکت ما تلقى من أثر الرحى فأتى النبى صلى اللَّه علیه و سلم سبى، فانطلقت فلم تجده فوجدت عائشة بمجىء فاطمه. فجاء النبى صلى اللَّه علیه و سلم إلینا و قد أخذنا مضاجعنا فذهبت لأقوم، فقال: على مکانکما، فقعد بیننا حتى وجدت برد قدمیه على صدرى و قال: ألا أعلکما خیرا مما سألتمانى؟ إذا أخذتما مضاجعکما فکبرا أربعا و ثلاثین، و سبحا ثلاثا و ثلاثین و أحمدا ثلاثا و ثلاثین، فهو خیر لکما من خادم حدیث هفتم: حضرت رسول (ص) فاطمه را تعلیم مىدهد به آنچه از خدمتکار براى او بهتر است ... على (ع) فرمود: فاطمه (س) شکایت داشت از جراحاتى که بر اثر آسیاب کردن به دست مبارکشان وارد شده بود، براى شکایت به نزد پیامبر (ص) آمد، پیامبر (ص) در منزل نبودند، فاطمه (س) عایشه را دیدند و به او جریان را گفتند، پس چون پیامبر (ص) آمدند، عایشه را دیدند و به او جریان را گفتند، پس چون پیامبر (ص) آمدند، عایشه خبر آمدن فاطمه (س) را به ایشان داد. على (ع) فرمود: پیامبر (ص) به سوى ما آمد در حالى که ما در بستر استراحت بودیم، خواستیم (به احترام پیامبر (ص» برخیزیم، فرمود به همان حال باشید، پیامبر (ص) بین ما دو نفر نشست، به طورى که سردى قدمهاى پیامبر (ص) را بر سینهام احساس کردم پیامبر (ص) فرمود: آگاه باشید، تعلیم کنم بهتر از چیزهایى که از من مىخواهید؟ هنگامى که به رختخواب مىروید: 34 مرتبه اللَّهاکبر و 33 مرتبه سبحاناللَّه 33 مرتبه الحمدللَّه بگویید، پس این براى شما از پیشخدمت بهتر است.
1ـ صحیح بخارى ج 5 ص 89، حدیث (301).
| | |