حضرت فاطمه علیهاالسلام چون به سن ازدواج رسید، اکثر بزرگان و شخصیتهاى برجسته عرب مسلمان، به مقام خواستگارى برآمدند، ولى رسول خدا با عکسالعمل منفى همه را مأیوس کرد و در برابر اصرار آنان خشمگین شد.... (1)
حتى در تاریخ و حدیث آمده است: از جمله خواستگاران، دو مرد ثروتمند و توانگر عبدالرحمن عوف و عثمان بن عفان بودند. آنان ثروت خود را به رخ پیامبر صلى اللَّه علیه و آله کشیده. مثل سایر دنیاپرستان دم از مهریه زیاد و رفاه زندگى سر دادند و مىگفتند: ما حاضریم در برابر ازدواج با فاطمه علیهاالسلام یک صد شتر گرانقیمت و ده هزار دینار طلا مهریه دهیم.
«فغضب النبى صلى اللَّه علیه و آله من مقالتهما... و قال لعبد الرحمن: انک تهول على بمالک؟! (2)
رسول خدا از سخن آنان به خشم آمده و به عبدالرحمن فرمودند: آیا مىخواهى از طریق مال دنیا مرا فریب دهى؟!
در احادیث دیگرى از طریق شیعه و سنى آمده است که خلیفهى اول و دوم نیز به ترتیب به خواستگارى فاطمه علیهاالسلام آمدند و خیلى سماجت کردند، ولى جوابى گرفتند که دیگران مأیوسانه گرفته بودند.
اینک توجه خوانندگان عزیز را به چند حدیث در این زمینه جلب مىکنم:
1- ان ابابکر و عمر خطبا فاطمة علیهاالسلام، فرد هما رسولاللَّه (ص) و قال: لم اومر بذلک، فخطبها على علیهالسلام فزوجه ایاها. (3)
حکم بن ظهیر از سدى نقل مىکند که: ابوبکر و عمر هر دو به خواستگارى حضرت فاطمه علیهاالسلام آمده، ولى رسول خدا هر دو را رد کرد و فرمود: من به این کار مأمور نیستم. سپس على علیهالسلام از او خواستگارى نمود، حضرت فاطمه علیهاالسلام را به تزویج او درآورد.
2- عن على علیهالسلام: خطب ابوبکر و عمر فاطمة الى رسولاللَّه (ص) فابى رسولاللَّه علیهما، فقال عمر: انت لها یا على!.... (4)
على علیهالسلام نقل مىکند: ابوبکر و عمر به سراغ فاطمه آمدند، ولى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله خواستگارى آنان را نپذیرفت، آنگاه عمر گفت: یا على تو به سراغ او برو....
3- عن عبداللَّه بن بریدة، عن ابیه،: ان ابابکر و عمر خطبا فاطمة الى النبى (ص) فقال: انها صغیرة، فخطبها على علیهالسلام فزوجها منه. (5)
عبدالله برید از پدرش نقل مىکند: ابوبکر و عمر از فاطمه علیهاالسلام دختر پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله خواستگارى کردند، ولى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله فرمود: او صغیر است و چون على علیهالسلام خواستگارى کرد به او تزویج فرمود.
4- عن انس بن مالک: جاء ابوبکر الى النبى فقعد بین یدیه فقال:... تزوجنى فاطمه! فسکت عنه، او قال: اعرض عنه، فرجع ابوبکر الى عمر فقال: هلکت و اهلکت. قال: و ماذاک؟ قال: خطبت فاطمه الى النبى فاعرض عنى قال: مکانک حتى آتى النبى فاطلب مثل الذى طلبت، فاتى عمر النبى فقعد بین یدیه فقال: یا رسولاللَّه،! تزوجنى فاطمه! فاعرض عنه.... (6)
انس بن مالک، که یکى از دشمنان امیرالمؤمنین علیهالسلام و از طرفداران سرسخت خلفاى ثلاثه به شمار مىآید، مىگوید: ابوبکر به حضور پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله رسیده و از خدمات و سوابق خویش بسیار تعریف کرد. آنگاه گفت مىخواهم دخترت فاطمه علیهاالسلام را به من تزویج کنى. پیامبر اسلام چون این سخن بشنید، با وى سخنى نگفته و از او چهره برگردانید و ابوبکر با شرمندگى به پیش عمر آمد و چنین اظهار داشت.
من دیگر هلاک شدم. عمر گفت: مگر چه شده؟ ابوبکر جواب داد: من به خواستگارى فاطمه علیهاالسلام رفته بودم، ولى....
عمر گفت: اجازه بده من نیز خواستگارى کنم، این بگفت و به سراغ خانهى پیامبر صلى اللَّه علیه و آله آمد و مو به مو سخنان ابوبکر را تکرار کرد، ولى جواب همان بود که رفیق دیرینش شنیده بود. لذا عمر با شرمندگى بیشتر به نزد ابوبکر برگشت و چنین سخن آغاز کرد:
او منتظر فرمان الهى است، هان رفیق! هرچه زودتر بلند شو تا به سراغ على علیهالسلام رویم و از او درخواست کنیم که مانند ما به خواستگارى فاطمه برخیزد....
این احادیث که همگى آنها از طریق اهل سنت نقل گردید، مىرساند که شیوخ عرب و بزرگان قریش و از جمله خلفاى ثلاثه با تمام سماجت از فاطمهى زهرا خواستگارى کرده و از خود مدح و ستایش نمودهاند.... ولى پیامبر خدا صلى اللَّه علیه و آله همهى آنان را رد کرده و طبق فرمان الهى با درخواست امیرالمؤمنین موافقت نموده است.
1 ـ ... خطبها اکابر قریش من اهل الفضل والسابقة فى الاسلام، والشرف والمال و کان کلما ذکرها رجل من قریش لرسولاللَّه (ص) اعرض عنه رسولاللَّه بوجهه حتى کان الرجل منهم یظن فى نفسه انّ رسولاللَّه ساخط علیه.... بحار، ج 43، ص 124- جلاءالعیون شبر، ج 158 1. 2 ـ عوالم، ج 11، ص 292- 293. 3 ـ شرح ابن ابىالحدید، ج 13، ص 228. 4 ـ کنزالعمال، ج 13، ص 114، ش 36370. 5 ـ فرائد السمطین، ج 1، ص 88، ش 68. 6 ـ کنزالعمال، ج 13، ص 684، ش 37755.
| |