اسماء گوید: دیدم حضرت دستهایش را به سوى آسمان بلند کرده و مىگوید: پروردگارا به حق حضرت محمد مصطفى و شوق و اشتیاقى که نسبت به من داشت و به شوهرم على مرتضى و اندوهى که بر من دارد و به حسن مجتبى و گریهاش بر من، و به حسین شهید و حسرت و افسردگیش نسبت به من و به دخترانم که دختران فاطمهاند و آه ماتمشان بر من، از تو مىخواهم که بر گنهکاران امت حضرت محمد ترحم فرموده، و آنان را ببخشائى و به بهشت واردشان سازى که تو گرامىترین سؤال شوندگان و ارحم الراحمین مىباشى