اسرار و معارف حج
هر یک از عبادات، راز و رمزى دارد که دستیابى به ثمرات شیرین و ارزشمند آنها، جز با فهم و درک صحیح آن رموز میسّر نیست. حج خانه خدا نیز از زمره همین عبادات است. حاجیان از فرسنگها راه با دشواریها و سختىهاى فراوان و هزینههاى سنگین، به سرزمین وحى آمده، با حضور در میقات، لباس و پوشش معمولى خود را از تن بدر مىکنند و با پوشیدن دو جامه احرام و گفتن لبیک، محرم شده، به مکه مىآیند و گرداگرد خانه کعبه به طواف مىپردازند. نماز طواف مىخوانند. از صفا به مروه مىروند و بازمىگردند و در این مسیر گاهى عادى و گاهى تند مىروند.
پس از آن، قدرى از مو و یا ناخن را کوتاه کرده، سپس در مراسم حج تمتّع، به عرفات مىآیند. نیم روزى را آنجا مىمانند، آنگاه حرکت کرده به مشعرالحرام مىرسند، چند ساعتى را در آنجا بیتوته مىکنند و با طلوع خورشید راهى منا مىشوند. روز اوّل هفت سنگریزه به جمره عقبه و در روزهاى بعد به هر یک از جمرات سهگانه، هفت سنگ مىزنند. قربانى مىکنند. تقصیر نموده، یا سر مىتراشند و باز هم گرد کعبه آمده، طواف مىکنند و سعى صفا و مروه و طواف نساء، و آنگاه حج پایان مىیابد و حاجى به شهر و دیار خویش بازمىگردد.
آیا حج که عبادت عمر است و گاهى در طول زندگى انسان، تنها یکبار توفیق تشرف حاصل مىگردد و قبل از آن نیز بارها با خواندن این دعا: «اللهم ارزقنیحج بیتک الحرام فیعامیهذا و فى کلّ عام» به خدا التماس مىکند تا حج نصیب او شود براى همین اعمال ظاهرى است؟! آیا خداوند چنین اراده کرده است تا مسلمانان گرداگرد سنگهایى بگردند و بدون هیچگونه تغییرى به موطن خود بازگردند؟ نه، هرگز چنین نیست، تمامى این رفتارها و اعمال، جنبه سمبلیک داشته، راز و رمزهاى فراوانى را در خود نهفته دارد. پیشوایان معصوم براى پیشگیرى از اینگونه تصوّرها و اندیشههاى ناصحیح، مطالب مهم و ارزشمندى بیان داشته، معارف و اسرار دریاوار هر یک را بر شمردهاند. هر کس بدون توجه به اسرار و معارف این عبادت بزرگ، به اعمال و رفتار حاجیان بنگرد شاید ابتدا چنین تصوّرى در ذهنش جلوه کند که: این همه زحمت و رنج و تلاش و صرف هزینه براى چه؟ و این کارها و رفتارها چه معنا و مفهومى دارد؟
ابن ابىالعوجاء که از مشرکان سرسخت و گستاخ دوران زندگى امام صادق (ع )است با قیافهاى روشنفکرانه به آن حضرت مىگوید: «تا به کى این خرمن را مىکوبید و به این سنگ پناه مىآورید، واین خانه از سنگ و گِل برافراشته شده را مىپرستید، و چونان شتران رم کرده، گرداگرد آن هروله مىکنید، هر کس در این [رفتارها ]اندیشه کرده، تأمّل کند مىداند که اینها، کار انسان حکیم و صاحب نظر نیست!» سپس خطاب به امام صادق (ع) مىگوید: «شما که در صدر و نوک پیکان این امر قرار دارید و پدرت نیز پایهگذار و شکل دهنده آن بوده است، پاسخ این سخن را بازگوى.» امام (ع) لب به سخن گشوده، به گوشهاى از اسرار اشارتى مىکند و مىفرماید: «این خانهاى است که خدا بوسیله آن، بندگانش را به پرستش واداشت تا با آمدن به این مکان، میزان پیروى و اطاعت آنان را بیازماید. از این رو بندگان خود را به بزرگداشت و زیارتِ این خانه برانگیخت و آن را قبله نمازگزاران ساخت، پس کعبه مرکزى براى کسب خشنودى خداوند و راهى به سوى آمرزش اوست. خداوند آن را دو هزار سال پیش از گستراندن زمین آفرید. پس سزاوارترین کسى که باید اوامرش را گردن نهاد، و از نواهى او دورى گزید، خدایى است که چهرهها و جانها را آفرید.»
نگرشى عمیق و همه جانبه به آیات و روایات، بخوبى این معنا را ثابت مىکند که حج را ظاهرى است و باطنى، آنچه را مردم در ظاهر مىبینند با حقیقت حج فاصله بسیار دارد و حال آن که خداوند طالب آن حقیقت است: حجى را مىخواهد که مبرور باشد و حاجى با بازگشت به موطن خویش تحوّلى اساسى در روحش پدید آید. حجى را مىخواهد که مناسک آن، مناسک زندگى صحیح اسلامى باشد. حجى را مىطلبد که حاجى پس از برگشت، به غیر خدا لبیک نگوید و گرد غیر خدا نگردد. حجى را مىخواهد که حاجى در آن با شیطان بستیزد و هر آنچه از دنیا نزدش عزیز است در راه خدا قربانى کند و جز خدا چیزى را نبیند و چیزى نخواهد و ...
منبع:http://azmoonebandegi.anzaliblog.com/15825/index.html