بحث درباره فلسفه و حکمت نماز در واقع آشنایى با اسرار و رموزى است که در این عمل عبادى نهفته است . باید توجه داشته باشیم که خداوند متعال هیچ دستورى را بدون حکمت و علت بر بندهاش واجب و یا حرام نمىسازد. در این شکی نیست که وقتی خداوند عملی را برای انسان واجب میکند قطعا برایش سود و فایده بسیار دارد و بالعکس وقتی عمل و یا چیزی را حرام میکند یقینا ضرر بسیاری برای انسان دارد و همین طور است مواردی که مکروه و مستحب اعلام شدهاند. در این زمان که علم پیشرفت کرده؛ بسیاری از علل و سود و زیانهایی برای اعمال ذکر میشود که نشانگر حکمت و فلسفه حرام و واجب شده اعمال و برخی چیزهاست.
شایان ذکر است که انسان مومن و متعهد، در مقابل پروردگار روحیه تعبد و تسلیم پذیری دارد و نیازی به دانستن علل و حکمت احکام ندارد، گرچه دانستنش هم مشکلی ندارد. ولی اصل بر تعبد در برابر خداوند است.
خداوند، خالق تمام هستی است و همه موجودات به خالقیت خدا اعتراف دارند و خدا را تسبیح میکنند:
«یسبح لله ما فى السموات و ما فى الارض الملک القدوس العزیز الحیکم؛ تسبیح مىگوید خدا را آنچه در آسمانها و در زمین است آن پادشاه پاک عزیز حکیم را.»(1)
حال وقتی که همه موجودات، خدا را تسبیح میگویند و او را عبادت میکنند ؛ آیا جا ندارد انسان که اشرف مخلوقات است در برابر خداوند اظهار بندگی و عبودیت نماید و هیچ بودن خود را به منصه ظهور برساند و در مقابل پروردگارش خاکساری نماید؟
امام رضا (علیهالسلام) در حدیثی علت اقامه نماز را اینگونه بیان میفرمایند: «علة الصلاةِ انَّها اقرارٌ بالربوبیّة لله ـ عزّوجل ـ و خلعُ الانداد و قیامٌ بین یدى الجبّار جلّ جلاله بالذّل والمسکنة والخضوع والاعتراف؛ علت نماز، اقرار به ربوبیت خدا و نفى هرگونه شریک براى او و ایستادن با خضوع و کوچکى و بیچارگى در پیشگاه خداست.»(2)
در وجود انسان دو قدرت عقل و شهوت وجود دارد که دائما در کشاکش نیز میباشند. حال چنین انسانی که نیروی شهوات و هواهای نفسانی در وجودش قوی است قطعاً دچار گناه و لغزش هم میشود، و پنج بار نماز در مقابل پروردگار، به معنای اعتراف به گناهان و طلب آمرزش و بخشش است . در روایتی نیز آمده است:
«نماز، با اعتراف به گناه و درخواست آمرزش گناهان پیشین و نهادن صورت بر زمین، پنج بار در شبانهروز، با عظمت خدا، همراه است.»(3)
حال که هواى نفس، هر لحظه انسان را به غفلت و سرکشى سوق مىدهد و به غرور و خودخواهى دعوت مىکند و به افزونطلبى و تمامیتخواهى فرا مىخواند باید در مقابل آن، عاملى بسیار قوى و نیرومند که مقابل این رذایل سد شود؛ وجود داشته باشد تا او را به سمت عزت و عظمت انسانى سوق دهد و آن نماز است. چون نماز تنها عنصر بازدارنده از رذائل اخلاقى و گناهان است. و خداوند در آیهای یکی از علل و خواص نماز را اینگونه معرفی میفرماید:
«أَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنکَرِ(4) ؛ نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند باز مىدارد.»
و در روایتی از معصوم (علیه السلام) آمده است که: «نماز موجب یاد خدا و دورى از غفلت و سرکشى و باعث خشوع، فروتنى و خواهان طلب افزایش معنوى و مادى است.»(5)
از آنجایی که انسان موجودی فراموشکار است، بیم میرود که خداوند را فراموش کند و نیز از یاد ببرد که موقعیتش به عنوان انسان در هستی چیست؟ و عمر خود را در حیوانیت و نفسانیت سپری نماید. لذا اینجاست که:
«نماز او را به مداومت بر ذکر خدا در شب و روز بر مىانگیزاند تا بنده، مولى و مدبر و آفریدگار خود را فراموش نکند چرا که فراموشکارى، باعث طغیان و سرکشى خواهد بود.»(6)
پس فلسفه نماز، حضور در پیشگاه خداوند و اظهار بندگى و عبودیت و اقرار به یکتایی پروردگار و جاودانگى او است که نتیجهاش اصلاح و سعادت انسان و به کمال رسیدنش میباشد. «انسان در حال نماز در محضر خدا و به یاد خداست و همین حالت او را از معاصى بازداشته و از همه تباهىها و تاریکىها او را مانع مىشود.»(7)
پینوشتها:
1ـ سوره مبارکه جمعه، آیه 1.
2 ـ میزان الحکمة، ج5، ص376.
3ـ میزان الحکمه، ج5، ص376.
4- سوره : العنکبوت - آیه : 45 -
5 ـ میزان الحکمه، ج5، ص376.
6 ـ همان.
7ـ میزان الحکمه، ج5، ص376.
سایت تبیان
مهری هدهدی