" قُلْ یَتَوَفَّاکُم مَّلَکُ الْمَوْتِ الَّذِی وُکِّلَ بِکُمْ ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ"1
کافران میگفتند: آیا وقتی مردیم و در روی زمین پراکنده و گم شدیم آیا دوباره زنده میشویم. پیامبرا در جواب آنان بگو: فرشته مرگ که بر این کارتان گمارده شده ،همهی وجود شما را میگیرد و چیزی از حقیقت شما روی زمین پراکنده و گم نخواهد شد.«توفی» گرفتن تمام و کمال یک حقیقت و انتقال آن به سرای دیگر است. در این آیه ی کریمه، «توفی» به «کُم» یعنی حقیقت جان انسان نسبت داده شده در نتیجه آنچه وارد سرای آخرت میشود، نفس و روح انسان است. این آیه شریفه نیز بر همین حقیقت دلالت میکند: «یَا أَیُّهَا الْإِنسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»2، «کدح» تلاش و حرکت به سوی چیزی است. انسان از ابتدای خلقت و تقدیر خود در تلاش و حرکت دائمی به سوی پروردگارخویش است و به همین خاطر از اقامت او در این دنیا در آیات بسیاری به «لبث» یعنی توقف کوتاه مدت تعبیر شده است؛ «قَالَ کَمْ لَبِثْتُمْ فِی الْأَرْضِ عَدَدَ سِنِینَ»3 از آنجا که نفسِ متوفّا یعنی انسان، حقیقتی است که با مرگ باطل نمیشود، و با سکونت در دنیا و زندگی در
«دارُ الغرور» به آن انس گرفته، اولین چیزی که هنگام مرگ برای او ظاهر و آشکار میشود باطل بودن دنیا و محو شدن تمامی رسومات آن و تبدیل شدن اهداف و غایات دنیوی به سراب و قطع شدن و پایان یافتن تمامی اسباب ظاهری است.4 "و لوتَری إذِ الظالمونَ فی غَمَراتِ المَوتِ و المَلـائکةُ باسطوا أیدِیَهُم أخرِجوا أنفَسَکُم الیَومَ تُجزَون عذابَ الهونِ بما کُنتم تقولون علی اللهِ غیرَ الحقِّ و کُنتم عن آیاتِه تَستَکبرون"؛ ای پیامبر اگر سختی و فضاحت حال ستمکاران را ببینی آنگاه که در بیهوشیهای مرگ گرفتار آیند، فرشتگان برای قبض روح آنان دست قهر و قدرت برآورند و گویند که جان از تن بدر کنید. امروز کیفر عذابِ خواری، میکشید؛ چون بر خدا سخن ناحقّ میگفتید و از حکم آیات او تکبّر و گردن کشی میکردید.5
وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى کَمَا خَلَقْنَاکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَتَرَکْتُم مَّا خَوَّلْنَاکُمْ وَرَاء ظُهُورِکُمْ وَمَا نَرَى مَعَکُمْ شُفَعَاءکُمُ الَّذِینَ زَعَمْتُمْ أَنَّهُمْ فِیکُمْ شُرَکَاء لَقَد تَّقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنکُم مَّا کُنتُمْ تَزْعُمُونَ.6 همانا شما تک تک برای حساب نزد ما باز خواهید آمد، آن گونه که نخست شما را آفریدیم و آنچه از مال و جاه به شما دادیم همه را پشت سر خواهید افکند و بین شما و آنها جدایی خواهد افتاد و همه، نابود خواهند گشت.
این آیه، از جامعترین آیاتی است که نشئهی دنیا و قیامت را در کنار هم بازگو میکند و نظام اعتباری دنیا را به نظام حقیقی آخرت منتهی میداند و از آن نظام علل و اسباب طبیعی همه قطع میشود، گرچه نظام علّی و معلولی در جهان آخرت نیز حکمفرماست و نظام آخرت از قلمرو علت و معلول بیرون نیست؛ زیرا در آنجا نیز اکرام الهی، سبب راه یافتن به بهشت و قهر خداوند مایه سرنگونی در دوزخ است.7 انسان در این دنیا با دو دسته از موجودات و شؤون دنیا انس میگیرد:اول، آنچه که تصور میکند مالک آن است، یعنی زیور و زینت دنیا و زر و سیم آن و از این امور، در رسیدن به آرزوها و اهداف و تصورات خود کمک میگیرد. دوم، آن چیزهایی که تصور میکند برای رسیدن به اهدافش واسطه و شفیع هستند؛ همچون همسر و فرزند و نزدیکان و فامیل و دوستان و صاحبان قدرت و شوکت.خداوند بلند مرتبه با آیهی «لَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرَادَى» به بطلان همه ی این امور اشاره میکند.
با آیهی شریفهی «وَتَرَکْتُم مَّا خَوَّلْنَاکُمْ»به زائل شدن و از بین رفتن قسم اول اشاره میکند. و با آیه «مَا نَرَى مَعَکُمْ شُفَعَاءکُمُ» به نابود شدن و باطل شدن قسم دوم اشاره میکند. و با آیه ی: «لَقَد تَقَطَّعَ بَینَکُم» به دلیل بطلان این امور اشاره میکند و با آیه ی و « ضَلَّ عنکم» به نتیجه اشاره میکند .خلاصه آنچه متعلق به دنیا است در دنیا میماند و از لحظهی مرگ زندگی دیگری برای انسان آغاز میشود که هیچ یک از این امور متعلق به دنیا را در خود ندارد. به همین دلیل مرگ به «قیامت صغری» نام گرفته است. امیرالمؤمنین «علیه السلام» فرمودند: «مَن ماتَ فَقَد قامَت قِیامَتُهُ».
نفس، بعد از جدایی از بدن، صفت اختیار را از دست میدهد و دیگر بین انجام دادن و ترک کردن مختار نیست. در این هنگام موضوع تکلیف برطرف شده و او دیگر مکلَّف نیست.8
« یَوْمَ یَأْتِی بَعْضُ آیَاتِ رَبِّکَ لاَ یَنفَعُ نَفْسًا إِیمَانُهَا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِن قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمَانِهَا خَیْرًا»9
روزی که بعضی از آیات پروردگارت آشکار شود، دیگر ایمان آوردن سودی ندارد مگر آنکه قبلاً ایمان آورده و با این ایمان خیری را کسب کرده باشد.
در این هنگام انسان در یکی از دو مسیر سعادت، یا شقاوت قرار میگیرد و سعادت یا شقاوت برای او حتمی میگردد و در این هنگام بشارت سعادت یا وعید شقاوت را در مییابد.
تالیف: استاد محمد حسین رحیمی - گروه دین و اندیشه سایت تبیان
1- سوره سجده: 11
2- انشقاق: 6
3- مؤمنون: 112
4- الانسان: ص 62-66
5- انعام: 93
6- انعام: 94
7- معاد در قرآن:ص89
8- الانسان: ص 66 و 67
9- انعام :158