در چهارده قرن اخیر نوشتههای بیشمار ادبی شامل کتاب و مقاله و گزارشات پژوهشی دربارة کیفیت معجزه آسای قرآن کریم به رشتة تحریر در آمده است . در این نوشته ها فصاحت بیان و فضیلت ادبی و معجزات علمی و حتی جاذبة سبک آهنگ تلاوت قرآن کریم تشریح شده است .
با وجود این، تحقیق در اعجاز قرآن کریم به علّت احساسات بشری و تعصبّات و جانبداریهای کورکورانه و عدم هماهنگی صحیح و تفسیر بیطرفانه ـ آن گونه که شایسته است ـ صورت نگرفته و در این زمینه متناسب با عقیدة نویسندگان قلم فرسایی شده است . باید توجه داشت که در دنیای امروز تنها موضوعاتی مورد قبول واقع میشوند که کاملاَ علمی باشند و قابل لمس تا مردم آن را بپذیرند .
در این مقاله ما با یک بررسی اجمالی از آیه بسم الله الرٌحمان الرٌحیم می خواهیم نظریاتی چند را در بارة آیه مذکور بیان کنیم و با یک دسته بندی از اطلاعات جمع آوری شده نتایجی را به دست آوریم که تا حدی نشان دهد این آیه، مهمترین آیة قرآن کریم می باشد. کلّ نتایج، با چند محاسبة بسیار سادة ریاضی به دست آمده که همه می توانند آن را به راحتی بفهمند ، بررسی این نتایج، شگفتآور است زیرا ما را متوجه
ارتباطی میسازد مابین حروف و کلمات ، جایگاه آنها و... با 23 سال رسالت و 40 سال قبل از رسالت و ارتباط آن با سالهای مکی و مدنی بودن و حتی سالهایی از دعوت پیامبر (ص) که به صورت مخفیانه انجام گرفته است. و این ارتباط اگرچه ممکن است ساده به نظر آید، بیانگر نظم خارقالعاده و شگفتی است که در قرآن موجود است.
این مطالب از هیچ منبعی اخذ نشده و تنها حاصل تأملات نگارندة مقاله در برخی از آیات قرآن کریم است.
... ابتدا حروف آیة « بسم الله الرّحمان الرّحیم» را تجزیه وتحلیل میکنیم :
*1-1 کلّ آیه بسم الله الرّحمان الرّحیم از 10 حرف متفاوت ساخته شده :
(ب س م ا ل ه ر ح ن ی )
1- ب 2- س 3- م 4- الف 5- ل 6- ه 7-ر 8-ح 9- ن 10- ی
*1-2 توجه کنید در زبان عربی، تشدید زمانی به وجود می آید که دوحرف مثل هم و پشت سر هم بیاید اوّلی ساکن و دومی متحرک باشد . از لحاظ نوشتاری یکی از حروف در دیگری مخفی شده تنها یکی از آنها را می نویسند ...
« انّه من سلیمان و انّه بسم الله الرّحمان الرّحیم»
ا ن ن ه م ن س ل ی م ا ن و ا ن ن ه ب س م ا ل ل ل ه ا ل ر رح م ا ن ا ل ر رح ی م
4 2 6 1 4 3 5 8 7
4+2+6+1+4+3+5+8+7=40
این آیه دقیقا 40 حرف دارد که نشان کامل 40 سالگی رسول اکرم (ص) می باشد زیرا پیامبر اکرم (ص) در سن 40 سالگی به پیامبری برگزیده شدند . این آیه مکمل آیه اول سوره الحمد می باشد که « بسم الله الرّحمان الرّحیم» و دارای 23 حرف می باشد . این دو آیه با همدیگر سن پیامبر اکرم (ص) یعنی 63 را نشان می دهد ( 40+23=63) .
نکته 1 : در قرآن کریم از 114 « بسم الله الرّحمان الرّحیم» موجود در آن، تنها دو تای آن دارای نشان آیه می باشند ( آیه اول سوره الحمد و آیه 30 سوره نمل ) به بیان دیگر از 6236 آیه تشکیل دهند قرآن کریم تنها 2 آیه آن دارای « بسم الله الرّحمان الرّحیم» می باشد .
و 112 آیه دیگر نشان آیه را ندارند . پس آیه اول سوره الحمد مکمل آیه 30 سوره نمل می باشد ...
*1
ابتدا حروف آیة « بسم الله الرّحمان الرّحیم» را تجزیه وتحلیل میکنیم :
*1-1 کلّ آیه بسم الله الرّحمان الرّحیم از 10 حرف متفاوت ساخته شده :
(ب س م ا ل ه ر ح ن ی )
1- ب 2- س 3- م 4- الف 5- ل 6- ه 7-ر 8-ح 9- ن 10- ی
*1-2 توجه کنید در زبان عربی، تشدید زمانی به وجود می آید که دوحرف مثل هم و پشت سر هم بیاید اوّلی ساکن و دومی متحرک باشد . از لحاظ نوشتاری یکی از حروف در دیگری مخفی شده تنها یکی از آنها را می نویسند .
در این آیه مبارک 3 عدد تشدید وجود دارد در کلمات الله – الرّحمان – الرّحیم .
وقتی که این کلمات را از حالت تشدید خارج می کنیم به صورت زیر نوشته می شوند .
الله ا ل ل ل ه
الرّحمان ا ل ر ر ح ا م ن
الرّحیم ا ل ر ر ح ی م
*1-3 توجه کنید: این آیه مبارکه یک الف در « الرّحمان» دارد که خوانده میشود، امّا در رسمالخط قرآنی نوشته نمیشود، و هنگامی که نوشته شود، چنین است:
الرٌحمان ا ل ر ر ح م ا ن
*1-4 با توجه به بند 1 و 2 و 3 در حالت کلی، این آیه مبارکه، شامل حروف زیر است:
ب س م ا ل ل ل ه ا ل ر ر ح م ا ن ا ل ر ر ح ی م
3 5 8 7 = 23
تعداد هر یک از حروف بکار رفته در آیه به تفکیک برابر :
ب = 1 س = 1 م =3 الف = 4 ل = 5
ه = 1 ر = 4 ح = 2 ن = 1 ی = 1
1+1+3+4+5+1+4+2+1+1=23
یعنی این آیه در حالت تجزیه شده، به صورت کامل دقیقاً 23 حرف دارد .
آیت اللَّه محمّد هادى معرفت، دام عزّه، مىگوید : زمانى در نجف اشرف مشغول نوشتن مباحث علوم قرآنى، پیرامون آیات متشابه قرآن کریم بودم بحث به این آیه رسید که خداوند مىفرماید :
وَمَا یعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ ...
معمولاً ما این آیه را چنین معنا مىکنیم : تأویل آیات متشابه را جز خدا و کسانى که ریشه دار و راسخ در علم هستند، نمىدانند، آنان که مىگویند ما بدان چه ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار است. و آن گاه بر طبق روایات الراسخون فى العلم را به معصومین علیهم السلام تفسیر مىکنیم که فقط ایشان و خداوند این علم را دارند. در این صورت واو قبل از الراسخون، واو عاطفه مىشود.فخر رازى چون این معنا را قبول ندارد، واو را استیناف مىگیرد یعنى جمله قبل را تمام و "والراسخون... "را ابتداى جلمه جدید مىداند که معنا این طور مىشود : تأویل آیات متشابه را جز خدا، هیچ کس، نمىداند و کسانى که راسخ در علم هستند مىگویند... و چند اشکال ادبى که یکى از آنها قوى است، بر قول اوّل وارد مىسازد.
هر چه فکر کردم نتوانستم جوابش را پیدا کنم. تقریباً یک هفته در مجالس مختلف این اشکال را مطرح کردم، ولى حل نشد و نوشته، همان طور مانده بود. بعد از یک هفته به حرم حضرت امیرالمؤمنین، علیه السّلام، مشرّف و به ایشان متوسّل شدم و عرض کردم : یا على، اگر هیچ کس نداند، تو مىدانى که هدف من از نوشتن این کتاب، احیاى حقّ توست، چطور اجازه مىدهید این طور متحیّر بمانم. این را گفتم و به منزل مراجعت کردم. وقتى قلم به دست گرفتم که بنویسم. دیدم شبهه به راحتى حل شد، همان چیزى که یک هفته معطّل آن شده بودم. آرى ما هرگاه در کارمان مشکلى پیش آید خدمت این عزیزان مىرویم، حتّى حضرت معصومه معصومه، علیها السلام، هیچ فرقى نمىکند. و مشکل حلّ مىشود.
پی نوشت ها:
1- آل عمران/7(و تفسیر آن را، جز خدا و راسخان در علم، نمیدانند.)
2- مجله بشارت، سال سوم، شماره سیزدهم، صفحه 37.
در قرآن کریم آیات و اشارات تأمل انگیزی دربارهصدا وجود دارد. چند آیه هست که از صدای بلند و بیملاحظه بانگ برداشتن انتقاد کرده است:
1- «واقصد فی مشیک واغضض من صوتک إنّ انکر الاصوات لصوت الحمیر؛ و در راه رفتنت میانهروی کن و صدایت را آهسته بدار، چرا که ناخوشترین آوازها بانگ دراز گوشان است» (سوره لقمان، آیه19).
در این آیه و آیات نظیر آن، خداوند درباره بلند نکردن صدا، پند و رهنمود اخلاقی میدهد. به ویژه به اعراب (که نباید با عربها اشتباه کرد؛ زیرا اعراب در عرف قرآن به اهل بادیه که بیفرهنگ هستند اطلاق میگردد) و نیز آنان که بیملاحظه یا بی توجه هستند، می آموزد که وقتی در حضور پیامبر(ص) هستند، آهسته حرف بزنند و صدای خود را بلند نکنند؛ و از این جمله است آیه:«یا ایها الّذین آمنوا لاترفعوا اصواتکم فوق صوت النّبِّی ولاتجهروا له بالقول کجهر بعضکم لبعض أن تحبط اعمالکم وانتم لاتشعرون. انَّ الّذین یغضّون اصواتهم عند رسولالله اولئک الّذین امتحن اللّه قلوبهم للتَّقوی لهم مغفرة وأجر عظیم. إنّ الّدین ینادونک من وراء الحجرات اکثرهم لایعقلون؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید، صداهایتان را از صدای پیامبر بلندتر مسازید؛ و در سخن گفتن با او، مانند بلند حرف زدنتان با همدیگر، بلند حرف مزنید، مبادا که اعمالتان تباه شود و آگاه نباشید. بیگمان، کسانی که صداهایشان را نزد پیامبر خدا [آهسته و] پوشیده می دارند، اینانند که خداوند دلهایشان را به تقوا پالوده است؛ایشان از آمرزش و پاداشی عظیم برخوردارند. بیگمان، کسانی که تو را از پشت درِ حجرهها صدا میزنند، بیشترشان نابخردند» (سوره حجرات، آیات2 ـ4).
خداوند به پیامبرش میفرماید: «لتَعرفَنَّهم فِی لَحنِ القَولِ؛ و آنان را از آهنگ سخنشان میشناسی». و این مبتنی بر این واقعیت روانشناختی انسانی است که روح و روحیه و حالت روحی و روانی شخص، در صدایش منعکس میشود و ما امروزه از ورای سیم تلفن، با آنکه از طرف گفتوگوی خود کیلومترها یا فرسنگها یا حتی قارّهها فاصله داریم، از لحن صدای او حالت روحیاش را تشخیص میدهیم
2. مورد دیگر از توجه به صدا، در مورد همسران رسولاللّه است، که خداوند به آنان پند و آموزش میدهد که با بیگانگان (مرد اجنبی، ارباب رجوع پیامبر(ص) و دیگران) کاملاًجدی حرف بزنند و لطافت و نرمی و نازکی را از صدای خود بگیرند، چرا که بیماردلان به خیالات خام و ناروا خواهند افتاد و این در شأن همسران رسولالله(ص) نیست که مواظب ظرافت صدا و حرف زدنشان نباشند. در مجموع، ایرادی اگر هست، متوجه کژاندیشان و بیماردلان است، نه همسران و حرم پاک رسول خدا(ص). در اینباره در سوره احزاب میفرماید: «ای زنان پیامبر، شما همانند هیچ یک از زنان نیستید [و برتر و مسؤولترید]، چون رعایت تقوا کنید، پس در سخن نرمی نکنید که فرد بیمار دل به طمع [خام ] افتد؛و سخنی سنجیده بگویید.» (سوره احزاب، آیه32).
3. مورد سوم در مورد مخالفان و منافقان است. میفرماید:«آیا بیماردلان پنداشتهاند که خداوند هرگز کینهها را آشکار نمیسازد؟و اگر بخواهیم، آنان را به تو مینمایانیم، آن گاه ایشان را به سیمایشان میشناسی و آنان را از آهنگ سخنشان میشناسی؛و خداوند [ظاهر و باطن] اعمالتان را میداند» (سوره محمد، آیه29ـ30). نکته ظریف این است که خداوند به پیامبرش میفرماید: «لتعرفنّهم فی لحن القول؛ و آنان را از آهنگ سخنشان میشناسی». و این مبتنی بر این واقعیت روانشناختی انسانی است که روح و روحیه و حالت روحی و روانی شخص، در صدایش منعکس میشود و ما امروزه از ورای سیم تلفن، با آنکه از طرف گفتوگوی خود کیلومترها یا فرسنگها یا حتی قارّهها فاصله داریم، از لحن صدای او حالت روحیاش را تشخیص میدهیم؛ یعنی از چیزی و کیفیتی که به محتوای کلام او مربوط نیست، بلکه به بافت صوت و صدا و طرز و لحن ادا مربوط است.
4. مورد دیگر، که باز هم به روانشناسی انسانی در مورد صدا مربوط است، این است که آدمهای ناامن و منافقِ آشفته خاطر، که بر اثر نفاق و تظاهر، ناامنی خاطر یافته باشند، ظاهراً آرام و باطناً بیقرارند و هر صدای نابهنگامی، آنان را دو چندانِ دیگران هراسان و آشفته و نگران میسازد: «وچونایشان را بنگری، بدنهای ایشان تو را به شگفت آورد؟ و چون سخن گویند، به سخنانشان گوش دهی، گویی آنان همانند الوارهای تکیه داده بر دیوارند، هر بانگی را بر ضدّ خویش میانگارند، آنان دشمنند، از آنان برحذر باش. خداوند لعنتشان کند، چگونه بیراهه میروند» (سوره منافقون، آیه4).
منبع: بهاء الدین خرّمشاهی، مجله بشارت،شماره 5
عید سعید غدیر خم
واقعه غدیر حادثه اى تاریخى نیست که در کنار دیگر وقایع بدان نگریسته شود. غدیر تنها نام یک سرزمین نیست. یک تفکر است، نشانه و رمزى است که از تداوم خط نبوّت حکایت مى کند. غدیر نقطه تلاقى کاروان رسالت با طلایه داران امامت است.
آرى غدیر یک سرزمین نیست، چشمه اى است که تا پایان هستى مى جوشد، کوثرى است که فنا برنمى دارد، افقى است بى کرانه و خورشیدى است عالمتاب.
و غدیر، روز حماسه جاوید، روز ولایت، روز امامت، روز وصایت، روز اخوت، روز رشادت و شجاعت و شهامت و حفاظت و رضایت و صراحت شناخته شد. روز نعمت، روز شکرگزارى، روز پیام رسانى، روز تبریک و تهنیت، روز سرور و شادى و هدیه فرستادن، روز عهد و پیمان و تجدید میثاق، روز تکمیل دین و بیان حق، روز راندن شیطان، روز معرفى راه و رهبر، روز آزمون، روز یأس دشمن و امیدوارى دوست و خلاصه روز اسلام و قرآن و عترت، روزى که پیروان واقعى مکتب حیاتبخش اسلام آن را گرامى مى دارند و به همدیگر تبریک مى گویند.
امروز (روز غدیر خم) دین شما را به حد کمال رساندم و نعمتم را بر شما تمام کردم و اسلام را بعنوان دین براى شما پسندیدم. سوره مائده آیه 3.
داستان غدیر خم
سال دهم هجرت بود و پیامبر از آخرین سفر حج خود باز می گشت، گروه انبوهی که تعدادشان را تا صد و بیست هزار رقم زده اند او را بدرقه می کردند تا این که به پهنه بی آبی به نام غدیر خم رسیدند.
نیم روز هیجدهم ذی الحجه بود که ناگهان پیک وحی بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و از جانب خدا پیام آورده که: «ای رسول آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده به گوش مردم برسان و اگر چنین نکنی رسالت او را ابلاغ نکرده ای و خداوند تو را از گزند مردمان حفظ خواهد کرد» پیامبر دستور توقف دادند و همگان در آن بیابان بی آب و در زیر آفتاب سوزان صحرا فرود آمدند و منبری از جهاز شتران برای پیامبر ساختند و رسول خدا بر فراز آن رفته و روی به مردم کردند. ابتدا خدای را سپاس فرموده و از بدیهای نفس اماره به او پناه جست و فرمود: ای مردم بزودی من از میان شما رخت بر می بندم، آنگاه می افزاید چه کسی بر مومنین در ارزیابی مصلحت ها و شناخت و تصرف در امور سزاوارتر است همه یک سخن می گویند خدا و پیامبر داناترند.
رسول گرامی می فرماید: آیا من به شما از خودتان اولی و سزاوارتر نیستم و همگان یک صدا جواب می دهند که چرا چنین است. آنگاه فرمود: من دو چیز گرانبها در میان شما می گذارم یکی ثقل اکبر که کتاب خداست و دیگری ثقل اصغر که اهل بیت منند. مردم، بر آنان پیشی نگیرید و از آنان عقب نمانید. آنگاه دست علی (ع) را در دست گرفت و آن قدر بالا برد که همگان او را در کنار رسول خدا دیدند و شناختند. سپس فرمود: خداوند مولای من و من مولای مؤمنان هستم و بر آنها از خودشان سزاوارترم. ای مردم هر کس که من مولا و رهبر اویم این علی هم مولا و رهبر اوست و این جمله را سه بار تکرار کرد و چنین ادامه داد: پروردگارا، دوستان علی را دوست بدار و دشمنان او را خوار. خدایا علی را محور حق قرار ده و سپس فرمود: لازم است حاضران این خبر را به غایبان برسانند. هنوز اجتماع به حال خود باقی بود که دوباره آهنگ روح بخش وحی گوش جان محمد صلی الله علیه و آله را نواخت که: «امروز دینتان را برایتان کامل نمودم و نعمت خود را بر شما به پایان رساندم و اسلام را به عنوان دین برایتان پسندیدم» و بدین سان علی (ع) از جانب خداوند برای جانشینی پیامبر (ص) برگزیده شد.
سندیت واقعه غدیر خم
مرحوم علامه امینى در کتاب الغدیر خود نام راویان حدیث غدیر را به ترتیب زمان زندگى ذکر کـرده اسـت:
در میان اصحاب رسول خدا (ص ) 110 نفر، در میان تابعین 84 نفر، در میان علماى قرن دوم هجرى 56 نفر، در میان علماى قرن سوم هجرى 92 نفر، در میان علماى قرن چهارم هجرى 43 نفر، در میان علماى قرن پنجم هجرى 24 نفر، در میان علماى قرن ششم هجرى 20 نفر، در میان علماى قرن هفتم هجرى 21 نفر، در میان علماى قرن هشتم هجرى 18 نفر، در میان علماى قرن نهم هجرى 16 نفر، در میان علماى قرن دهم هجرى 14 نفر، در میان علماى قرن یازدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن دوازدهم هجرى 13 نفر، در میان علماى قرن سیزدهم هجرى 12 نفر، در میان علماى قرن چهاردهم هجرى 19 نفر.
حدیث غدیر در کتب معتبر اهل سنت از جمله در کتاب «مسند» امام احمد حنبل، در «سنن» ترمذى، «مسند احمد» و در «مستدرک» حافظ ابن عبداللّه حاکم نیشابورى به مضامین مختلف ذکر شده است.
مفهوم عید
هیجدهم ذی الحجه روز غدیر خم را مسلمین خصوصاً شیعیان عید شمرده اند. لغویون عید را از مشتقات ماده "ع و د" به معنای بازگشت می دانند و در نوروز بازگشت حیات را به پیکر سرد گرامی می دارند، حیاتی که در هجوم خزان به سردی می گراید و در بیداد سرمای زمستان تا مرز نیستی پیش می رود تا آنجا که گویی هرگز نبوده است.
در مقام تطبیق این نکته با موازین مکتبی و مذهبی باید گفت عید آدمی بزرگداشت بازگشت حیات معنوی انسان است. در چنین باوری نوروز انسان روزی است که وی به خویشتن باز گردد و گمشده اش را دریابد. مثلاً در ماه مبارک رمضان آدمی بعد از سی روز جهاد و مجاهده با نفس سرکش تمام ناخالصی های وجودش را ذوب می کند تا عبودیت ناب در آن تجلی کند و آنگاه عید فطر است. پس عید اسلامی بازگشت حیات است و تعیین آن بر عهده شرع اقدس. غدیر بنا بر این تفسیر هر دو شرط را دارد یعنی هم بازگشت به خویشتن است و هم از طرف شرع مشخص شده است. غدیر بازگشت حیات دوباره اسلام است، علاوه اینکه عید غدیر تشریع هم شده است.
در زیر به نمونه هایی از روایاتی که غدیر را عید شمرده اند اشاره می شود :
فرات بن ابراهیم کوفی از امام صادق علیه السلام نقل می کند که ایشان به نقل از پیامبر اکرم فرمودند :یوم غدیر خم افضل اعیاد امتی ؛روز غدیر بزرگترین عید امت من است .حسن بن راشد می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: غیر از عید فطر و قربان برای مسلمانان عید دیگری هم هست؟ فرمودند: بلی و این عید از آن دو عید دیگر با فضیلت تر است .گفتم کدام روز است ؟فرمود: روز هیجدهم ماه ذی حجه عید غدیر خم .عرض کردم: قربانت شوم در آن روز چه اعمالی انجام دهیم؟ فرمودند: روزه بگیرید بر محمد و آلش صلوات بفرستید ...... یقین بدانید انبیا علیهم السلام روزی که وصی خود را نصب می کردند امر می کردند که آن روز را جشن بگیرند.
وقتی به سیره ائمه و پیامبر اکرم مراجعه می شود در می یابیم که پیامبر و امیر مؤمنان و سایر ائمه با روز غدیر به عنوان یک عید برخورد کرده و مسلمانان را به تبریک و تهنیت گفتن به هم دعوت کرده اند. امام حسن علیه السلام روز عید غدیر در کوفه مهمانی بزرگی برپا می داشتند.
امام علی با فرزندان و گروهی از پیروانش بعد از نماز برای شرکت در مجلس به منزل امام حسن علیه السلام می رفتند .و پس از اتمام مهمانی امام حسن علیه السلام هدایایی به مردم اعطا می فرمود .لذا این حرکت امام حسن علیه السلام موجب شد مردم به روز عید غدیر عادت کنند.
اعمال غدیر
حادثه غدیر حادثه بزرگی است و عید غدیر عیدی بزرگ و شاید شریفترین عید مسلمانان است. در بیان ائمه علیهم السلام برای این روز بزرگ اعمالی وارد شده است که به برخی از آنان اشاره می شود:
1ـ تحکیم بیعت با ولایت
همانگونه که پیامبر اکرم بعداز نصب امام علی علیه السلام به امامت مسلمین به جماعت مسلمانان امر کرد که با او بیعت کنند در سالروز آن حماسه جاوید پیامبر تجدید آن بیعت سفارش شده است. لذا زیارت امیرالمومنین و سایر ائمه مستحب است. به همین منظور ادعیه زیادی نیز وارد شده است.
2ـ اظهار سرور و شادمانی
در وصف شیعه و شیعیان گفته شده است که به شادی ما ائمه شادند و به حزن ما محزون و مسلم است که عید غدیر شادی بخش ترین عید ائمه است و شادمانی شیعه در این روز فرض است و هارون گوید در روز هیجدهم ذیحجه خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم که فرمود: حقا که روز غدیر روز عید فرح و سرور است .در روز عید غدیر اظهار فرح و امیر المومنین علی علیه السلام نیز فرمودند :
در روز عید غدیر اظهار فرح و شادمانی کنید و برادران مسلمان خود را نیز شاد گردانید.
3ـ مصافحه کردن
مصافحه یا دست دادن از آداب اسلامی است و در روز عید غدیر به آن تاکید بیشتری شده است. امام علی علیه السلام فرمودند: روز عید غدیر هنگامی که یکدیگر را ملاقات می کنید با هم مصافحه کنید.
ذکر مخصوص این روز نیز هنگام مصافحه سفارش شده است؛ الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت امیرالمومنین و الائمه علیهم السلام .ترجمه سپاس خدای را که ما را از جمله درآویختگان به ولایت امیرالمؤمنین علی و ائمه علیهم السلام قرار داد.
4ـ پیمان اخوت و برادری
از برنامه های اسلام ایجاد اخوت و برادری است. و به همین منظور پیامبر اکرم بین مسلمانان مهاجرین و انصار پیمان برادری بست و با پیمان اخوت علی را با خویش برادر نمود و در برخی از زیارات که خطاب به پیامبر می خوانیم: السلام علیک و علی اخیک علی بن ابیطالب علیه السلام یعنی سلام بر تو و برادرت علی اشاره به همین برادری است .پیمان برادری و عقد اخوت بستن از اعمال وارده در روز غدیر است و صیغه مخصوصی دارد که در مفاتیح الجنان آمده است.
5ـ احسان و انفاق
احسان و انفاق از دستورات ویژه اسلامی است. اما در ایام بزرگ مثل عید غدیر بر آن تأکید بیشتری شده است. در سیره امام حسن علیه السلام است که ایشان روز عید غدیر مهمانی می داد و شخص امام علی علیه السلام نیز در آن مراسم شرکت می کرد .
6ـ صله رحم
صله رحم از پسندیده ترین آداب اسلامی است و شرع مقدس اسلام بر مطلب تأکید فراوان نموده است. اما در روز عید غدیر بر این نکته سفارش بیشتری شده است. امام صادق علیه السلام می فرماید: از کارهایی که در روز عید غدیر مستحب است صله رحم است.
7ـ رفع حاجت مؤمنان
رفع حاجت مومنان از جمله اعمالی است که اسلام برای آن ارزش خاصی قائل شده است و ائمه آن را از چند طواف برتر می دانند. در روز غدیر این عمل فضیلت بیشتری دارد. امام علی علیه السلام فرمودند :
کسی که مؤمنان را در روز غدیر تکفل کند نزد خدای متعال من ضامنش هستم که از کافر شدن و پریشان شدن در امان باشد یعنی رفع حاجت مؤمنان سبب عاقبت به خیری است .
8ـ غسل کردن و لباس نو پوشیدن
امام صادق علیه السلام فرموده اند در روز عید غدیر پاکیزه ترین لباسهای خود را بر تن بپوش. با غسل طهارت معنوی حاصل می شود و با نظافت طهارت ظاهری.
9ـ تشکیل اجتماع
در روز عید غدیر به جهت یادآوری روزی که پیامبر به امر خداوند علی علیه السلام را به امامت امت اسلامی نصب کرد، بجاست در مراکز گوناگون گرد آییم و به یاد آن روز بزرگ و ثمراتش شادمان باشیم. ائمه سفارش کرده اند که به جهت یادآوری مقام محمد صلوات الله علیه و آل او علیهم السلام اجتماعات تشکیل بشود .و خود نیز از این گونه اجتماعات برپا می داشتند .
10ـ دعا روزه و عبادت
روزه و دعا از اعمالی است که در همه اعیاد مورد سفارش و تأکید است خاصه در روز عید. غدیر حسن بن راشد گوید: از امام صادق علیه السلام درباره عید غدیر پرسیدم و حضرت فرمود: این عید از عید قربان و فطر برتر است. آن روز را روزه بگیرید و بر محمد و آلش زیاد صلوات بفرستید.
|
در دوران حکومت متوکل ، امام علی النقی (علیه السلام ) مدتی به بیماری سختی مبتلا شده بودند و آن حضرت شفای خویش را زیارت قبر شریف حضرت امام حسین (علیه السلام) می دانستند. از این رو به برخی از یارانشان فرمودند که از مال آن حضرت گروهی یا شخصی را اجیر کنند و آنان را به کربلا فرستاده تا در کنار ضریح آن حضرت به راز و نیاز پرداخته و برای ایشان دعا و طلب شفا نمایند.
یاران امام پس از مشورت به محضر آن حضرت رسیده و عرض کردند: " ای پسر رسول خدا ! محضر تو افضل از کربلاست ، زیرا شما امام زمان و حجت زنده الهی و بهترین خلق خدا در روی زمین هستید و دعای شما حتما مستجاب است. چگونه دعای ما درباره شما آن هم در کربلا موثر واقع می شود؟"
امام هادی (علیه السلام) به آرامی پاسخ دادند : " برای خداوند مواضعی است که دوست دارد در آنجا عبادت شود. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) با اینکه مقام و عظمتشان از خانه خدا و حجرالاسود افضل بود ، در عین حال خانه خدا و حجرالاسود را طواف می کردند. برای خداوند مکانهایی است که هر که آنجا دعا و زیارت کند ، خداوند از او بپذیرد و دعای او مستجاب گردد. حائر شریف امام حسین(علیه السلام) نیز چنین است. "
امام حسین ( علیه السلام) حبیب خداست و برای برپایی دین خدا جانش را فدا کرد و با اخلاص کامل فرزندان و اهل بیت و اصحاب خویش را تقدیم محبوب خود نمود و در این راه مصایب فراوانی را به جان و دل خرید. به همین دلیل در پیشگاه خدا از قرب و منزلت ویژه ای برخوردار است .(1)
« بر گرفته از کتاب " خاندان عصمت " ، تألیف : " سید تقی واردی" »
15 ذی الحجه ، سالروز ولادت دهمین حجت و پیشوای الهی
امام علی بن محمد الهادی ( علیه الاسلام )
بر تمامی مسلمین جهان مبارک باد .
پایگاه اسلامی شیعی رشد
..................................................
1 - حیاة الامام علی الهادی(علیه السلام) ، صفحه 256
: علی
لقب : هادی نقی
کنیه : ابوالحسن
نام پدر :محمد
نام مادر: سمانه مغربیه
تاریخ ولادت : 15 ذی الحجه یال 212 هجری
محل ولادت : مدینه طیبه
مدت امامت : 33 سال
مدت عمر :42 سال
تاریخ شهادت : 3 ماه رجب سال 254 هجری
علت شهادت: طعام زهر آلود
نام قاتل : متوکل عباسی
محل دفن : سامراء
تعداد فرزندان : 4 پسر و1 دختر
میلاد فرخنده :
سحرگاه روز 15 ذی الحجه هنگامی که خورشید اشعه تابناک خود را بر روی زمین می گسترد مولود مسعود خاندان رسالت حضرت امام علی النقی (ع) دیده بر جهان بازگشود نوزادی که باعث سربلندی وافتخار اسلام گردید وعمر خود را در راه اعتلای تعالیم ارزنده اسلام مصروف داشت ودر پیشبرد هدفهای الهی از هیچ نو کوشش وفعالیت ومجاهده مضایقه ننمود .
او در تیره ترین دوران اختلافات خلفای عباسی همانند پدر بزرگوارش به توسعه وگسترش آئین اسلام پرداخت واصالت تعالیم اسلامی را از گزند حوادث وآفات محفوظ داشت .
او از همان دوران نوجوانی از آن هنگامی که در مکتب پدر بزرگوارش درس علم ومعرفت می اموخت به راهنمائی وارشاد مردم می پرداخت ودر مکتب عالی دانش وفضیلت خود ، گروههائی از علاقه مندان وارادت ورزان خاندان نبوت را می پروراند .
او در عصر خود در دانش وفضیلت وشرف انسانی ، مجاهدتهای اسلامی نظیر وهمتا نداشت وعلاقمندان همچون پروانه گرد شمع وجودش می گشتند واز خرمن علم ودانش وفضیلت او بهره ها می بردند .
سال ولادت :
دهمین ثمره باغ ولایت ودوازدهمین نهال خعصمت وطهارت ونخستین فرزند برومند پیشوای نهم در سال 212 هجری در یکی از محلات مدینه شهر نورانی پیامبر بزرگوار اسلام در محلی که موسوم به « صریا» بود دیده بر جهان گشود وبه زیباترین نامی مه در خاندان رسالت سابقه دیرین وخوش خاطره ای داشت موسوم گردید ؛ پدر ارجمندش برای وی نام « علی » را برگزید .
او که همانند جد بزرگوارش مأ موریت دفاع از اسلام واحیای حقوق مسلمانان را از جانب پروردگار عالم بعهده داشت همان کنیه ی جدش را بر خویشتن انتخاب کرد وبه ابوالحسن موسوم گردید .
لقب ابن رضا درخشان ترین عنوان وشهرت او ودیگر پیشوایان معصوم بعدی بود که آنروزها همچون ستاره درخشان در میان دهها القاب دیگر بر تارک وی می درخشید . از دیگر القاب آن حضرت می توان هادی ، ناصح ، عالم ، فقیه ، امین ، عسگری ، دلیل ، فاتح ، نقی و مرتضی را نام برد چنانچه امروز بیشتر دوستداران وشیعیان او را با لقب مشهور « هادی » میشناسند .
آن حضرت تحت تربیتهای الهی ومعنوی پدر ، هفت سال واندی زندگی کرد وبعد از وفات پدر درخشان ترین وشامخ ترین چهره ی اسلام بود که مشکلات فقهی وعلمی جهان اسلام را با دانش وبینش خود حل وفصل می نمود .
مادر :
مادر عزیز ومهربانش ، بانوی با فضیلت وتقوی ودانشمدندی یود در نهایت فداکاری ودلسوزی که یکی از بانوان صالح ودرستکار شایسته ی روزگار خود محسوب می گشت بحدی که خود امام 0ع) درباره ی او چنین میفرماید :
« مادرم عارف وآشنا به مقام امامت وولایت بود . او با عنایت ولطف پروردگار اهل رحمت وبهشت است . هرگز فریب شیطان ومکر و کید تجاوزکار وستکگر را بخود ندید واز نظر رتبه ومقام کمتر از مادر انبیاء ومردان شایسته ی الهی نبود ...» .
نام گرامی وی « سمانه » معروف به سیده وصاحب کنیه « ام الفضل مقربیه » از شاهزادگان رومی بود که به اسارت لشکر مسلمانان در آمده بود وبه عنوان « ام ولد » آزاد گردید وافتخارهمسری امام را پیدا نمود او یکی از آشنایان حقیقی به مقام ولایت کبری واز مدافعین سرسخت زعامت وخلافت الهی بود .
تعیین امامت آن حضرت :
پیشوای نهم جز علی وموسی فرزند دیگری نداشت واز آنجا که میان علی وموسی در دانش وتقوی وپرهیزکاری وفضایل معنوی از وجود تا عدم واز زمین تا آسمان فاصله وجود داشت برای هیچ انسانی این شبهه پدید نمی آمد که او پیشوائی رقیب امام هادی (ع) گردد بخصوص که بارها حضرت هادی از طرف پدر عالیقدرش امام جواد (ع9 تصریحاً به امامت تعیین گردیده بود .
در مرگ پدر :
هشت سال از عمر شریفش نگذشته بود که غبار یتیمی بر چهره اش نشست در سال 220 هجری در آخر ماه ذیقعده پدر بزرگوار وجوان خود را از دست داد ؛ پدری که نمونه بارز علم وتقوی وفضیلت وشجاعت مظهر مبارزه با ظلم وستم وپناه درماندگان وبیچارگان بود .
مدت عمر وزندگی اش از نظر زمان بسیار محدود بود چون فقط 25 سال در این جهان زندگی کرد که هفت سال وچند ماه دوران پدر ئهفده سال بعدی از وی دوران امامت وپیشوایی او بود که دخترش ام فضل را به عقد ازدواج او درآورد سپس دوران حکومت معتصم را دید که در اوایل حکومت او بود که امام جواد در بغداد به شهادت رسید و در کنار قبر جد بزرگوارش امام موسی بن جعفر (ع) مدفون گردید وامروز به نام کاظمین معروف ومشهور است .
سالهای امامت :
سالهای امامت آن حضرت مصادف بوده است با قسمتی از خلافت معتصم و تمام خلافت متوکل و منتصر و مستعین و در زمان خلافت المعتز بالله وفات یافتند
امام هادی (ع) در مدینه اقامت داشتند تا اینکه متوکل در سال 232 ق به خلافت رسید. چنانکه در تواریخ مذکور است متوکل به حضرت امیر (ع) و اهل بیت کینه شدیدی داشت و کسانی که دور و بر او بودند به بغض و عداوت با آل علی شهرت داشتند و از جمله آنها عبد الله بن محمد بن داود هاشمی معروف به «ابن اترجه» بود
متوکل از امام جهت مسافرت به بغداد دعوت نمود و یحیی بن هرثمه را مأمور این کار کرد ، هرثمه آن حضرت را در سال 233 ق به سامرا برد
رفتار متوکل با امام به ظاهر محترمانه بود ولی پیوسته او را تحت نظر داشت و گاهی به حبس، توقیف و یا جستجوی منزل آن حضرت امر میکرد .
آثار آن حضرت
1 ) رساله ای در رد اهل جبر و تفویض و اثبات عدالت و منزلت بین المنزلتین .
2 ) مجموعه پاسخهایی که به پرسشهای یحیی بن اکثم قاضی القضات بغداد داده اند .
3 ) مجموعه ای از احکام دین که ابن شهر آشوب در مناقب از خیبری و حمیری و از کتاب مکاتبات الرجال از عسکریین نقل کرده است .
زیارت در کلام امام هادی(ع)
زیارت انسانهای وارسته,موجب بقا و استمرار حیات علمی و معنوی آنان می گردد, آنچنان که در حدیتی از پیامبر اکرم (ص)1 اتر زیارت امامان و پیامبران بعد از مرگ همسان اتر زیارت ایشان در حیات است و همان آتار و سازندگی را برای انسان دارد.
یکی از برترین زیارات ائمه (ع) که با فقرات بلندش به اوج وجود ائمه اطهار وبلندای هستی آنان نظر دارد و زمینه معرفت و عرفان کاملتر انسان را فراهم می سازد, زیارت جامعه کبیره است که امام علی النقی(ع) آن را به شاگرد خویش2 آموخته است که در فصاحت و بلاغت احسن و اکمل زیارات است.
این منشور بلند,هر چند که در لباس شرح فضایل و کمالات انسانهای کامل و خلفای برجسته الهی بیان شده است, لیکن معارف عمیق توحیدی آن اساس شرک را بر می کند و وجود انسان را از حقیقت و نور ولایت و معرفت سیراب می کند.
امام هادی (ع) در این زیارت ائمه اطهار (ع) را با جلوه های گوناگون معرفی کرده تا زائر از دریچه های مختلف, ایشان را الگو و اسوه خویش قرار دهد و بر تعالی خود همت گمارد. زیارت جامعه در مقام امامت جایی خالی نمی گذارد تا دیگران آن را پر کنند.
ابتدای زیارت با بهترین تحیت و بزرگداشت, سلام, آغاز می شود و در ادامه بالاترین معارف اعتقادی انبیا و ائمه (ع) را ,که هر کدام در عین سادگی نیاز به تشریح و تبیین دارد, بر می شمارد ; باشد که به تاسی از این ذوات مقدسه وجودمان لبریز از ایمان شود:
السلام علیکم یا أهل بیت النبوة وموضع الرسالة ومختلف الملائکة ومهبط الوحی ومعدن الرحمة وخزان العلم ومنتهى الحلم وأصول الکرم وقادة الأمم وأولیاء النعم وعناصر الأبرار ودعائم الأخیار وساسة العباد وأرکان البلاد وأبواب الإیمان وأمناء الرحمن وسلالة النبیین وصفوة المرسلین وعترة خیرة رب العالمین ورحمة الله وبرکاته السلام على أئمة الهدى ومصابیح الدجى وأعلام التقى وذوی النهى وأولی الحجى وکهف الورى وورثة الأنبیاء والمثل الأعلى والدعوة الحسنى وحجج الله على أهل الدنیا والآخرة والأولى ورحمة الله وبرکاته…..
منبع : کتاب زندگانی پیشوای دهم ، نویسنده عقیقی بخشایشی تهیه وتنظیم : فرشته خدائی فر
در زندگی روزمره متاسفانه گاهی اعمال و گفتاری از ما سر میزند که متوجه گناه بودن آنها نیستیم. و همینها باعث میشود که پرونده اعمالمان را سیاه کنیم . یکی از آن موارد تعارفاتی است که در مراودات خود داریم. دلمان نمیخواهد که چیزی را که دوست داریم را به کسی ببخشیم؛ اما وقتی فردی در مورد زیبایی آن چیز، اظهار نظر میکند، میگوییم قابل ندارد. حال آن که در ته دلمان اصلا اینطور نیست و برایمان هم عزیز است. خوب این مسئله خود باعث دروغ گفتن ما میشود . بدتر از آن وقتی است که آن چیز را با همین تعارفات به فرد میبخشیم با این که چشمان به دنبالش است و اصلا راضی به بخشیدنش نبودیم.
یا در مواردی به خاطر خوشایند دیگران در تعارفات، حرفهایی میزنیم و تعاریفی میکنیم که حقیقت ندارد و اینها دروغ هستند.
علامه مجلسى(ره) در این باره مىگوید: «متأسفانه یکى از گناهانى که بسیارى از مردم، حتى خواص، به آن مبتلا هستند تعارفات معموله است که از حقیقت عارى است و شائبه دروغ در آن مشهود است. مثلا با این که به خوردن غذا و آشامیدن (نوشیدنی) متمایلاند هنگامى که میزبان چیزى را به آنها عرضه مىدارد اظهار بى میلى مىکنند و همچنین با این که نسبت به شخصى علاقه قلبى ندارند آنقدر اظهار اخلاص و محبت به او مىکنند که گاهى مطلب بر خود گوینده نیز مشتبه مىشود.گر چه اینگونه دروغها نسبت به دروغهاى بزرگ و مفسدهانگیز ناچیز و کوچک است ولى در شریعت مقدّسه، گناه و حرام است و در صورتى که ضرورت یا مصلحت اهمّى در میان نباشد باید از آن احتراز(دوری) کرد."
سپس مرحوم مجلسى در تأیید این مطلب داستانى را نقل مىکند که مضمون آن از نظرتان مىگذرد:
از اسماء بنت عمیس نقل شده است که در شب عروسی عایشه من با گروهى از بانوان او را به حضور رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلم) همراهى مىکردیم .
وقتی به حضور آن حضرت شرفیاب شدیم پیامبر اکرم ظرف شیرى به عایشه داد.
عایشه از روى شرم از گرفتن آن امتناع کرد. من به او گفتم: دست رسول خدا را رد مکن و ظرف شیر را بگیر. با شرمندگى ظرف را گرفت و قدرى از آن نوشید.
سپس رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلم) به من فرمود: ظرف شیر را به زنانى که همراه تو هستند بده تا از آن بیاشامند. زنها خجالت کشیدند و با این که میل داشتند گفتند میل نداریم.
رسول خدا (صلّى الله علیه و آله و سلم) فرمود: میان گرسنگى و دروغ جمع نکنید. (شما که میل دارید چرا دروغ مىگویید؟)
اسماء مىگوید خدمت آن حضرت عرض کردم: یا رسول الله اگر به چیزى که میل داریم اظهار بى میلى کنیم دروغ گفتهایم؟ فرمود: دروغ هر چند کوچک باشد در نامه عمل نوشته مىشود.
حضرت علی علیه السلام در جنگ صفین خطاب به امام حسن علیه السلام فرمود:
«کمال اخلاص، اجتناب از گناهان است.»(1)
پس تمرین کنیم که اولا با خودمان صادق و روراست باشیم و بعد از آن با دیگران صادقانه برخورد کنیم که تمام این ناخالصیها در روز قیامت گریبانگیرمان میشود.
پینوشت:
1- بحارالانوار، ج 74، ص 215 .
«وَ حَجُّ الْبَیْتِ وَ اعْتِمَارُهُ ... یَرْحَضَانِ الذَّنْبَ.» (خطبه 110)
«حج و عمره بیتالله الحرام ... شستوشو دهنده گناهان هستند.»
و نیز از امام صادق علیهالسلام است که فرمودند: «مِنَ الْحُجّاجِ ... صِنْفٌ یَخْرُجُ مِنْ ذُنُوبِهِ کَهَیْئَةِ یَوْمٍ وَلَدَتْهُ أُمُّهُ»؛ «از حاجیان گروهى هستند که در بازگشت... از گناه خارج مىشوند؛ مانند زمان تولد از مادرشان (پاک مىگردند).» (کافى، ج4، ص253)
بیا اى دل خدا را جستجو کن گل توحید را برگیر و بو کن
گناهان تمام عمر خود را بیا با آب زمزم شستوشو کن
منبع:
معجم الفبایى موضوعات حج در نهج البلاغه.
مراسم اعمال حج به پایان رسید و یواش یواش حاجیان به شهرها و خانههای خود باز میگردند. اما یک سوال اساسی برایشان مطرح میشود و آن این که آیا حجمان مورد قبول خداوند قرار گرفته است؟ پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) به این سوال پاسخ دادهاند و در بیان معیار حج مقبول میفرماید:
کسی که به حج و زیارت خانه خدا موفق شده نشانه قبولی حج او این است که از آن پس، مرتکب گناه نشود، امّا اگر همچنان تن به تباهی و گناه داد، این نشان از مردود بودن حجّ اوست: «من علامة قبول الحجّ إذا رجع الرجل عما کان علیه من المعاصی هذا علامة قبول الحجّ و إن رجع من الحجّ ثمّ انهمک فیما کان علیه من زنا أو خیانة أو معصیة فقد رُدّ علیه حجُّه»(1)، همچنین فرمود: «آیة قبول الحجّ ترک ما کان علیه العبد مقیماً من الذنوب.»(2)
نکته مزبور شاید اشاره به سرّ دیگری از حجّ باشد؛ زیرا اسرار عبادتها در قیامت که روز ظهور باطن افراد و اعمال آنان است ظهور میکند و در آن روز که اسرار فاش میشود هر انسانی نه تنها نتیجه، یعنی قبولی یا ردّ را، بلکه دلیل و سرّ ردّ یا قبول را هم مشاهده میکند: «یوم تُبلی السّرائر.»(3)
بنابراین، کسی که در دنیا توانست بفهمد حجّش مورد قبول یا نکول واقع شده، او به گوشهای از اسرار حجّ رسیده است، و قهراً سبب قبول یا ردّ را هم بررسی میکند.
معیار ارائه شده در کلام رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره نشانه حجّ مقبول، در سایر عبادتها نیز هست؛ چنانکه خدای سبحان درباره نماز فرمود: «إنّ الصلوة تنهی عن الفحشاء والمنکر»(4)؛ گرچه خودِ نماز امری اعتباری است، لیکن حقیقت آن که مانع حدوث یا تحقق خارجی ارادههای زشت و ناپسند است، امری تکوینی است. مبادی نفسانی فاعل، مانند تصور، تصدیق، شوق، عزم، اراده و مانند آن جزو امور تکوینی است.
حقیقت نماز برای نمازگزار نقشی تکوینی دارد. بدین صورت که انگیزهها، ارادهها، شوقها، تصمیمها و عزمهای او را تعدیل میکند که نسبت به خیر مصمّم باشد و از شرّ کراهت داشته، آن را ناشایست دانسته و از آن دوری گزیند. با توجه به حدیث مذکور، حقیقت و روح حجّ نیز امری تکوینی است و همان مانع اتخاذ تصمیمها و ارادههای نارواست.
خلاصه این که، حجگزار با انجام مناسکی که بدانها دستور داده شده از هر پلیدی پاک میشود، از اینرو مادامی که به گناه آلوده نگردد، نورانی خواهد بود. چنانکه امام صادق(علیه السلام) فرمود: «الحاجُّ لا یزال علیه نور الحجِّ ما لم یلمَّ بذنب.»(5) مشاهده این نورانیت، حجگزار را به پذیرش الهی حج خود امیدوار خواهد کرد.
پینوشتها:
1ـ مستدرک الوسائل، ج 10، ص 166.
2ـ همان، ص 165.
3ـ سوره طارق/ 9.
4ـ سوره عنکبوت، 45.
5 ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص68 و 328.
منبع:
برگرفته از صهبای حج، آیة الله جوادی، ص 471، با تصرف .